تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,235 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,146 |
مؤمنان و تحقق جامعۀ نورانی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 372، آذر 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
در پرتو تقوا و همراهی با صادقان حضرت آیتالله جوادی آملی تدوین :حجتالاسلام و المسلمین محمدرضا مصطفیپور مقدمه انسان موجودی است که برای کمال آفریده شده است و کمال او در تقرب او به خدا و ملاقات پروردگار است. «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فلا فیه»؛(1) ای انسان تو با رنج و تلاش وصفناپذیر بهسوی پروردگارت روانهای و سرانجام به لقای او خواهی رسید. اما همین انسان در خود، کشش و امیال متعددی دارد که جهتگیری برخی از آنها بهسوی تعالی و کمال انسانی و اقتضای برخی دیگر، سقوط و انحطاط وی بهسوی فجور و زشتیها است. «وَ نفسٍ و ما سویها فالهما فجورها و تقویها، قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها»؛(2)سوگند به نفس آدمی و آن قدرتمند حکیمی که آن را موزون ساخت و سامان بخشید و گنهکاری و تقواپیشگیاش را به او الهام کرد. به همۀ اینها سوگند که هرکس نفس خود را بهوسیلۀ تقوا رشد داد به سعادت رسید و هرکس آن را با گناه پرورید، ناکام ماند. در این آیه از الهام فجور و تقوا به انسان سخن به میان آمده است. فجور بهمعنای دریدن پردۀ دیانت است. هنگامی که خداوند انسان را از کاری نهی میکند، در حقیقت میان آن و آن کار پردهای میافکند و اگر انسان مرتکب آن کار شود، آن پرده را دریده است. از اینرو، گنهکار را فاجر و کار او را فجور گویند و تقوا بهمعنای قراردادن نفس در پناهگاهی است برای مصونماندن از چیزی که باید از آن برحذر بود و مراد از آن پرهیزکردن از گناه است و خدا به انسان آگاهی از فجور و گناه و تقوا را افاضه میکند. به دیگر سخن، انسان طبیعتی دارد که او را بهسوی فجور و گناه و تباهی و در نتیجه بهسمت سقوط و انحطاط میکشاند و فطرتی دارد که او را بهسوی تعالی و لقاءالله سوق میدهد. آدمی برای اینکه خود را در مسیر کمال قرار دهد و از تباهی و سقوط برهاند باید این گرایشهای فطری و طبیعی را بشناسد و خود را از گرفتارآمدن به چنگ هوای نفس و گرایشهای طبیعی و رفتارهایی که زندگی وی را تباه میکند، برهاند. بر این اساس، انسان برای رشد و تکامل معنوی و پیشگیری از ناهنجاریهای رفتاری، نیاز شدیدی به ابزار و روشی برای تنظیم و مراقبت از خواستها و رفتارهای خود دارد؛ حال پرسش میشود این ابزار و روش کدام است که اگر انسان از آن برخوردار باشد، میتواند در مسیر تعالی گام بردارد؟ آیا آن ابزار درونی است یا برونی یا تلفیقی است از هر دو؟ در پاسخ به این پرسش از آیۀ 119 سورۀ مبارکۀ توبه استفاده میشود که قرآن هم روش درونی و هم روش برونی را به مؤمنان توصیه میکند و از آنان میخواهد که برای آنکه رفتار خود را در جهت تعالی و کمال معنوی تنظیم کنند حتماً از روش و ابزار درونی و بیرونی استفاده کنند. آیه خطاب به مؤمنان میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا اتقوالله و کونوا مع الصادقین»؛(3) ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید و با کسانی باشید که در عقیده و گفتار راستگویند. در این آیه از روش درونی به تقوای الهی و از روش بیرونی به همراهی با صادقان یاد میکند. با توجه به تأثیر تقوای الهی و همراهی با صادقان در تنظیم رفتار مؤمنان در راه تعالی و تقرب به خدا در دو مقام بحث را پی میگیریم.
1. تقرب الهی شرط بنیادین هرفعالیت ارزندۀ انسانی تقوا از مادۀ «وقایه» بهمعنای محافظتکردن چیزی در برابر اموری است که برای آن زیانآور هستند. این واژه وقتی دربارۀ انسان بهکار میرود، بهمعنای قراردادن نفس در پوششی حفاظتی برای حراست آن از آسیبها و خطرهای نگرانکننده و زیانبار است؛(4) امام خمینی(ره) در تعریف تقوا میگوید: «تقوا در لغت بهمعنای نگهداری است و در لسان اهل شرع عبارت است از حفظ نفس از مخالفت اوامر و نواهی حق و متابعت رضای او».(5)
مراحل تحقق تقوا در انسان برای دستیابی انسان به تقوا، لازم است انسان مؤمن ابتدا خدا و صفات جمال و جلال او را بشناسد و به روز جزا و قیامت و وجود بهشت و جهنم و نقمت و عذاب آن یقین داشته باشد و دوم اینکه به این توجه کند که ممکن است دشمنی بهنام شیطان و هوای نفس او را به گناه بکشاند و او را از خدا غافل کند و در مسیر سقوط قرار دهد. با رسیدن به این معرفت و ترس و امید، زمینهای فراهم میشود که آدمیان رفتارهایی را انجام دهند که او را به کمال معنوی و قرب الهی نائل گرداند. در آغاز سورۀ بقره وقتی سخن از هدایت قرآن برای متقین بهمیان میآورد در معرفی متقیان میفرماید: «الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلاة و مما رزقناهم ینفقون»؛(6) کسانی که به غیب ایمان دارند و نماز را برپای دارند و از آنچه که به آنها روزی کردهایم، انفاق میکنند.
2. همراهی با صادقان یکی از شرایط تنظیم رفتار بهسوی تعالی، همراهی با انسانهایی است که در عقیده و گفتار خود صادقند. در واقع چنین انسانی، انسانهای صادق را الگوی خود قرار میدهد تا از طریق مشاهدۀ رفتار او بهعنوان الگو یا شنیدن و مطالعۀ دربارۀ وی، رفتار خود را تنظیم کند. در قرآن کریم انبیا و پیامبران الهی، بهویژه پیامبر اسلام(ص) و پیشوایان و امامان حق و اهل ایمان و دوستان شایسته، الگوی رفتاری انسانهای مؤمن هستند. دربار؟ آیۀ مورد بحث که ما را دعوت بههمراهی با افراد صادق کرده است، لازم است توضیحی داده شود:
معنای صدق و صادق صدق یعنی راستی و صادق یعنی راستگو، در صورتی که خبر یا سخنی با واقع تطبیق کند، آن را صدق میگویند و انسان صادق کسی است که سخن و خبرش مطابق با واقع باشد. از آنجا که عقیده و اراده را نیز قول گویند هر دو عنوان را میتوان به صدق متصف کرد. از اینرو، به کسی که برطبق عقیدۀ خود عمل کند و آنچه را اراده میکند انجام دهد، صادق گفته میشود.
مراد از صادقان در آیه صادقان بهصورت مطلق نام برده شدهاند و همراهی با صادقان نیز مشروط به چیزی نشده است؛ معلوم میشود که مقصود از صادق معنای گستردۀ آن است که شامل سخن، اعتقاد و تصمیم میشود، زیرا اگر کسی تنها راستگو باشد، ولی اعتقاد او نادرست باشد، پیرویکردن از او درست نیست. بنابراین، در اینجا صادقان گروه خاصی خواهند بود. از امامان معصوم(ع) روایات فراوانی نقل شده که مراد از «صادقان» حضرت محمدابن عبدالله رسول الهی اسلام(ص) و خاندان او هستند. ابنعمر گفت: اینکه خداوند فرموده است(با راستگویان باشید) یعنی با محمد و خاندانش باشید.(7) از ابنعباس و نیز امام باقر(ع) دربارۀ سخن خداوند که فرمود: «کونوا مع الصادقین» نقل شده است که گفتند: یعنی با علی ابن ابیطالب(ع) باشید.(8) امام صادق(ع) فرمود: «فالناس اتباع من اتبعوه من ائمة الحق و ائمة الباطل قال الله عزوجل یوم ندعوا کل اناس بامامهم»؛(9) مردم در گفتار و کردار و رفتار، پیرو آن کسانی هستند که از او پیروی میکنند، چه پیشوایان حق و چه پیشوایان باطل، خداوند میفرماید: روزی که هریک از مردمان را به پیشوایان فرا میخوانیم. براساس این روایات، مراد از «صادقین» در آیه، پیامبر اکرم و عترت او هستند. سِرّ آن، این است که آنها از مقام عصمت برخوردارند و در اعتقاد و اخلاق و رفتار معصوم هستند و از اینرو، همراهی با آنها و پیروی از آنان انسان را با اطمینان به تعالی و قرب الهی نائل میگرداند.
امام حسین(ع) و پیروی از سیرۀ پیامبر اکرم(ص) امام حسین(ع) در نهضت عاشورا خود را پیرو سیرۀ پیامبر اکرم(ص) میداند و میفرماید: «انی لم اخرج اشرآ و لا بطرآ و لا مفسداً و لا ظالما و انما خرجت بسیرة جدّی و ابی علیابن ابیطالب».(10) امام(ع) میفرماید: خروج من از مدینه نه برای تفریح و خوشگذرانی و نه برای فساد و تباهی است، بلکه خروج بر آن است که امت جدم را اصلاح کنم و از سیره و روش جدّم و پدرم علی ابن ابیطالب پیروی کنم. در واقع امام(ع) میفرماید: مقصود من، همان مقصود پیامبر خداست، راه من همان صراط مستقیم سلف صالح، ثبوت و ولایت و امامت است.
سیرۀ پیامبر و امامان هرکس به مقام انسانیت کامل بار یابد، برنامۀ الهی همۀ شئون حیات او را رهبری میکند و چون خدای سبحان کارش بر صراط مستقیم است، سیرۀ پیامبر(ص) که به هدایت بشری عنایت دارد بر صراط مستقیم است و هدف پیامبر آن است که جامعۀ بشری را نورانی کند و مردم را از تاریکی برهاند و آن را روشن کند(11) و برای روشنشدن مردم باید جامعه را برپایۀ قسط و عدل تنظیم کند.(12) امام حسین(ع) نیز قیام میکند تا جامعه را بهسوی قسط و عدل دعوت کند و حکومت ظالمانۀ اموی را ساقط کند و با سقوط حکومت ظلم و حاکمکردن عدل زمینه برای نورانیشدن مردم و جامعه فراهم شود.
نتیجهگیری انسان برای کمال و رسیدن به لقای الهی تلاش میکند و برای دستیابی به این مقصد لازم است عقیده و رفتار منظمی داشته باشد. برای تحقق این عقیده و رفتار منظم، نیازمند عاملی درونی است بهنام تقوا و عاملی بیرونی لازم دارد بهنام همراهی با صادقان و صادقان واقعی کسانی غیر از پیامبران و امامان نیستند و هرکس به مقداری که در عقیده و تصمیم و گفتار از صداقت برخوردار باشد، به پیامبران و امامان نزدیک هستند. مؤمنان باید سعی کنند تا پیامبر و امامان را بهدلیل اینکه در صراط مستقیم هستند اسوه و الگو قرار دهند که ازجملۀ این الگوها حضرت امام حسین ابن علی(ع) است که قیامش را در این راستا قرار داده تا جامعۀ ظلمانی یزیدی را نابود و بهجای آن حکومت نورانی الهی را ایجاد کند که در آن قسط و عدل اقامه و دین در آن زنده باشد.
پینوشتها: 1. سورۀ انشقاق، آیۀ 6. 2. سورۀ شمس، آیۀ 7 تا10. 3. سورۀ توبه، آیۀ 119. 4. مفردات راغب، ص 568. 5. چهل حدیث، ص 206. 6. سورۀ بقره، آیۀ 3. 7. تفسیر برهان، ج 2، ص 865. 8. الدر المنشور، ج 4، ص 316. 9. بحارالانوار، ج 93، ص 56. 10. بحارالانوار، ج 44، ص 329. 11. سورۀ ابراهیم، آیۀ 1. 12. سورۀ حدید، آیۀ 25.
سوتیتر 1: قرآن هم روش درونی و هم روش برونی را به مؤمنان توصیه میکند و از آنان میخواهد که برای آنکه رفتار خود را در جهت تعالی و کمال معنوی تنظیم کنند حتماً از روش و ابزار درونی و بیرونی استفاده کنند سوتیتر 2: قرآن برای رسیدن به تعالی از روش درونی به تقوای الهی و از روش بیرونی به همراهی با صادقان یاد میکند | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 86 |