تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,416 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,363 |
طلایه دار مکتب عشق | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 373، دی 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
حضرت آیت الله حسن زاده آملی هر روز، روز خداست، ولکن بر اثر وقایع عظیم نظام هستی، بعضی روزها و شبها عظمت بخصوصی دارند و آن روزها را ایامالله میگویند و آن لیالی را لیالی قدر و یکی از این روزها اربعین سیدالشهداست. این موهبت الهی را که جان پاک و پدر و مادر منزّه دارید و از پستان پاک شیر خورده و در دامان پاک رشد کردهاید و نور ولایت با تار و پود وجود شما عجین است، قدر بدانید. این انقلاب عظیمالشأن اسلامی ما به رایگان که به دست نیامده، از شهدای ما، از جانبازان ما، آزادگان، پدران و مادران اجتماع به دست آمده، همه دست هم را گرفتهاند تا عفریت پلید شیطان را از این مرز و بوم به در کردندو جمهوری اسلامی را قدر بدانید. کدام مصیبت امام حسین(ع) خیلی سنگین است؟ چندی پیش در قم، آقایی از من پرسید: «در شهادت اباعبدالله الحسین و سربازان او و پیشامد پردهگیان او، چه واقعهای را خیلی سهمگین و سنگین مشاهده میکنید؟» به ایشان گفتم: «همة وقایعش، کتابش و تعلیمش، سرمشقش آموزنده، جانگداز وجانکاه است. برداشت بنده این است که باید بر آقا خیلی سخت گذشته باشد که وقتی تنها شد و همه سربازانش همه شهید شدند، حضرت عباس «ع» به شهادت تاریخ رو کرد به آن مردم و فرمود: ما در پیش مردم روزگار، سلحشوران، جنگاوران، دلاوران، سرافکنده نیستیم، شرمسار نیستیم، ما دست بسته نبودیم که شما بیایید ما را احاطه کنید. ما جنگیدیم و به نوبة خودمان از شما کشتیم» . دوست و دشمن نوشتند که لشگریان پسر سعد تا ظهر روز یازدهم محرم 61 هجری در کربلا بودند و کشتههای خود را جمع و دفن میکردند. اینها را سربازان اباعبدالله الحسین، سلحشوران او، پیران او، جوانان او کشتند برداشت بنده این است که وقتی همه به شهادت رسیدند و دشمن قصد چادرهای زنان و گودکان را کرد، خیلی به آقا سخت گذشت. زیارت اربعین امام حسین«ع» زبارت اربعین امام حسین«ع» به نقل از صفوان جمال از امام صادق«ع» است که دستور زیارت اربعین را به او میدهد. در این زیارت، امام صادق«ع» آقا را این گونه توصیف میکنند: «بارالها! من شهادت میدهم که او ولیّ تو و پسر ولیّ تو و برگزیدة تو و فرزند برگزیدة توست. او را به شهادت گرامی داشتی و به طیب ولادت پاک از مادری پاک به دنیا آوردی». فاطمه«س» و لیله القدر و قرآن در فلاح السائل جناب سیدبن طاووس، در تعقیبات نماز ظهر از زبان حضرت فاطمه زهرا«س» آمده است: «بارالها! حمد تو را که مرا در آگاهی، وقوف، علم، آشنایی به حقایق قرآن در جایی معطل نگذاشتی». انسان، چه مرد، چه زن باید به حقایق قرآن دست یابد. مرا در هیچ مرحلهای از مراحل قرآن معطل نگذاشتی، این را میگویند انسان، مادر، سرمشق. قدر نعمت علمای خود را بدانید و از اینها حقایق را فرا بگیرید. چگونه است که میخواهی ماشین و خانه و زندگیت را حفظ کنی، اما به فکر حفظ خودت نیستی؟ ماشین، خانه، خوراک و لباس برای توست. بیش از همه باید کشیک نفس را کشید. حسین«ع» در دامن فاطمة معصومة لیلهالقدر بزرگ شد. رسولالله«ص» فرمود اگر خواستی برای فرزندت دایه بگیری، در خوی دایه تأمل بفرما که خوی و حالات و احوال دایه از مجرای شیر در طفل اثر میگذارد. مادری که با «بسمالله الرحمن الرحیم» پستان به دهن فرزند بگذارد، شیرش اثر دیگری دارد. خانه ، خانه بینش و هوش است. «و اعطیته مواریث الانبیاء» انبیاء عصمت داشتند و آنچه را که انبیاء داشتند، اباعبدالله الحسین داشت. چنین کسی که میراث سرمایه معارف انبیاست، باید سرمشق مردم باشد. اینها امام هستند. انسان نهال باغش را به دست هر کسی نمیسپارد و لذا نهال وجود را نیز باید به دست کسی سپرد که «انما یعرف القرآن من خوطب به»، و به «یا ایهاالذین آمنوا استجیبوالله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم» باشد و ندایی را لبیک بگوید که حیات یابد و زنده شود.
حسین حجت خدا بر خلق است و برای نجات مردم «وجعلته حجه علی خلقک من الاوصیاء : او یکی از اوصیایی است که به عنوان حجت بر خلق خودت قرار دادی». حسین«ع» نازنین در دعوت مردم به سوی خدا جای عذر باقی نگذاشت، خیرخواهی کرد و جان خود را در راه خدا داد تا بندگانش را از نادانی و سرگردانی در گمراهی برهاند، در حالی که گمراهانی که دنیا آنان را فریفته بود، بهرة خود را به ازای بهایی ناچیز فروختند، آخرت خود را در ازای قیمت ناچیزی از دست دادند و خود را در جاه هوا و هوس سرنگون ساختند.
علت قیام اباعبدالله الحسین«ع» عفریت پلیدی آمد و بر مردم مسلط شد و مردم را به تعبیر شریف امام صادق«ع» به صورت قهقرا از دین خدا دور کرد. قهقرا یعنی آنکه به ظاهر مقابل و مواجه همند، اما پس پسکی میروند. آدم خیال میکند که صورتش با آنها مواجهه است، ولی یک وقت میبینی چقدر فاصله گرفتهاند. بنیامیه، صورت ظاهرشان حرف اسلام و دین بود، ولی مردم را به قهقرا بردند و از دین خدا دور کردند. به تعبیر امام فخر رازی در تفسیر کبیرش در تفسیر جهر به بسمالله الرحمن الرحیم میگوید که علی و صحابه بزرگش در نمازهایشان بسمالله الرحمن الرحیم را به جهر میخواندند، اما بنیامیه دست به دست هم دادند که تمام آثار علی را محو کنند، حتی به جهر به بسمالله الرحمن الرحیم و در نمازها بسمالله را آشکار و بلند نمیگویند. این گونه عادات بنیامیه و بنیعباس مثنوی هفتاد من کاغذ شود. از آن خاتم الاشقیایشان گرفته تا آخرینشان. جناب سیدالشهداء دید که کار به دست گرگها و درندهها افتاده است، لذا برخاست و فریاد کشید و مردم را بیدار و جانش را نثار کرد تا بندگان را از حیرت ضلالت و جهالت رهایی بخشد. این هدف الهی اباعبدالله الحسین بود. چقدر بیانصافند درندههای دنیازده که امام خیر و سعادت ابدیشان را میخواهد و آنها در پی کشتن او هستند. تفاوت ره از کجاست تا به کجا! حضرت خواست مردم بدانند چه کارهاند، به مبدأ و معادشان آشنا شوند، بدانند این خانه صاحب دارد، نظمی و حسابی و کتابی هست. بسیاری از بزرگان که به مقامات عالیه رسیدهاند، فرموده اند که شرع مقدس که صرفاً ترس از جهنم و عذاب نیست، اینها برای ضعفه العقول است و الا مردم بیداری که ورزش فکری کرده، نیروی عقل گرفته و عبادت عاشقانه احرار را دارند، اندر هوای بهشت و بیخبر از بهشت آفرین نیستند. ترس و خوف برای ضعفهالعقول است، والا انسان رشید عبادت احرار را دارد. حضرت امام زینالعابدین «ع» میفرمایند: «جهنم تازیانهای است از خدا برای مردم تا این تازیانه مردم را به سوی بهشت براند». جهنم تازیانة خداست و خدا با این تازیانه اکثر را به سوی بهشت میراند. جناب سیدالشهداء برای آن اقلّیها که عبادت احرار دارند قیام کرد. امام صادق «ع» در زیارت اربعین فرمود: «و قد توازر علیه من غرته الدنیا...». ابن سعد، سردار لشگر، گولخوردة دنیا که یزید به او جایزه می دهد، از او اطاعت کرد و لذا بر حسین نازنین کار را سخت گرفت و آخرتش را به بهای ناچیزی از دست داد. خود را ارزان فروخت و از روی تکبر خیال کرد که کسی است، ولی به پرتگاهی افتاد که دیگر روی نجات نداشت. رفت و حرف یک جهنمی، حرف کسی را که وزر و وبال گناهانش را بر دوش گرفت، گوش کرد! سنایی غزنوی در معرفی شجرة خبیثه یزید چه خوش گفته است: داستان پسر هند مگر نشنیدی ؟ که از او و سه کس او ، به پیمبر چه رسید پدر او لب و دندان پیامبر شکست پسر او ، سر فرزند پیامبر ببرید او بناحق ، حق داماد پیمبر بستاد مادر او جگر عمّ پیمبر بمکید بر چنین قوم ، تو لعنت نکنی شرمت باد لَعَنَ اللهُ یَزیداً وَ عَلی آلِ یَزید و حسین«ع» خود و پردهگیانش را قربانی کرد تا تو رستگار شوی. به هوش باشید که الان شما اهل ولایتاید و درندهها در کمین شما هستند. هوشیار و بیدار وحافظ دینتان باشید و با عمتان دین را یاری و انقلاب و دین را معرفی کنید. هر کسی در هر شغلی، از بنده طلبه که در این لباس هستم تا هر شغل و سمتی، در هر صنفی و ارگانی، هدفش دین خدا باشد. خدای ناخواسته روزی نیاید که مثل عمروعاص که داشت میمرد وقتی پسرش از او پرسید در چه حالی؟ طبق نقل تاریخ یعقوبی در جواب گفت: «ای کاش پشکل شتر جمع میکردم و پولها (ی معاویه) را جمع نمیکردم».
سوتیترها: 1 حسین«ع» نازنین در دعوت مردم به سوی خدا جای عذر باقی نگذاشت، خیرخواهی کرد و جان خود را در راه خدا داد تا بندگانش را از نادانی و سرگردانی در گمراهی برهاند، در حالی که گمراهانی که دنیا آنان را فریفته بود، بهرة خود را به ازای بهایی ناچیز فروختند.
2. بسیاری از بزرگان که به مقامات عالیه رسیدهاند، فرموده اند که شرع مقدس که صرفاً ترس از جهنم و عذاب نیست، اینها برای ضعفه العقول است و الا مردم بیداری که ورزش فکری کرده، نیروی عقل گرفته و عبادت عاشقانه احرار را دارند، اندر هوای بهشت و بیخبر از بهشت آفرین نیستند. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 107 |