تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,301 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,229 |
مهدویت و مسئله تکامل معرفت | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 373، دی 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
تیتر پیشنهادی: سخنی بر نظریه تنازل معرفت دینی استاد غرویان مقدمه یکی از مباحثی که در باب مهدویت و ظهور منجی و مصلح موعود میبایست از دیدگاه معرفتشناسی مورد بحث و دقت قرار گیرد، مسئله تکامل یا تنازل معرفت دینی از عصر نزول دین اسلام تا عصر ظهور منجی و مصلح کل است. هر گونه بحث و مداقه در این موضوع مهم، از نوع مباحث و معرفتهای درجه دوم در معرفتشناسی دین است. این بحث از سویی با موضوع مهم «معرفت دینی» و از سوی دیگر با مسئله اعتقاد ما به «حضرت مهدی موعود«عج» ارتباط دارد و هم از این روست که جا دارد صاحبنظران و متفکران و نظریهپردازان دینی به آن بپردازند. مدعای نظریة تنازل معرفت دینی برخلاف آنچه مشهور است، نظریه تنازل معرفت دینی این نظریه را مطرح میکند که معرفت دینی از عصر نزول دین اسلام تا عصر ظهور مهدی موعود«عج»، در سیر و حرکت کلان خود، رو به افول و نزول است و سیر تکاملی ندارد. البته ممکن است که حرکتهای موقتی اتفاق افتاده باشند و یا اتفاق بیفتند، اما سیر نهایی کاروان معرفت دینی، تنازلی است و نه تکاملی! طبق این نظریه تا گوهر دین شناخته نشود، نمیتوان در مورد معرفت دین و تکامل یا تنازلی بودن این معرفت سخن گفت و گوهر دین چیزی جز «عبودیت» نیست «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»(1) (اَی: لیعرفون) ـ و نیز در قرآن آمده است: «ولقد بعثنا فی کل امه رسولاً ان اعبدوالله واجتنبوا الطاغوت».(2) براساس این نظریه، معرفت دینی در حقیقت معرفتی حضوری و شهودی است و نه معرفتی حصولی و مفهومی و ذهنی. بنابراین انباشت مفاهیم و تصورات و تصدیقات ذهنی نمیتواند نشانه تکامل معرفت دینی باشد. طبق این نظریه افزایش کمی با تکامل کیفی فرق اساسی دارد. تکامل از مقوله کیف است و افزایش از مقوله کمّ. انباشت مفاهیم ذهنی با جهل مرکب هم میسازد و حال آنکه معرفت حقیقی به دین و گوهر آن، با جهل مرکب سازگار نیست. نظریه تنازل معرفت دینی میگوید تکامل و یا تنازل معرفت دینی، البته امری قهری نیست، بلکه به اختیار و ارادة آدمی بستگی دارد. طبق این نظریه، علوم عصری و برون دینی، ضرورتاً موجب تکامل معرفت دینی نمیشوند، بلکه چه بسا همین علوم و دانشها، معرفت دینی عالمان دین را تنزل دهند. اگر محور دانشهای بشری و علوم برون دینی، انسان محوری (اومانیسم Humanism) باشد ـ که هست ـ این علوم هر چه بیشتر شوند، آدمی را بیشتر از گوهر دین دور میکنند و تنازل معرفت دینی جز این نیست. در نظریه تنازل، جایگاه معرفت دینی در جان آدمی است و نه در ذهن او، از این رو به تکامل و یا تنازل معرفت دینی نباید از منظر کمّی نگریست، بلکه باید نگاه کیفی داشت. در حقیقت، نزاع نظریه تنازل با تئوری تکامل معرفت دینی، نزاع کم و کیف است. نظریه تنازل، نگاهی کیفی دارد و نظریه تکامل، نگاهی کمّی و حق این است که افزایش کمّی، حقیقتاً تکامل نیست، بلکه توسعه و فربهی است. غرض از ظهور مصلح و منجی کل در نظریة تنازل نظریه «تنازل» مدعی است که اگر روند کلی معرفت دینی رو به تکامل باشد، دیگر نیازی به مصلح و منجی کل در آخرالزمان باقی نمیماند! طبق این نظریه، جریان کلی معرفت دینی در آخرالزمان به نهایت درجه نزول و سقوط خود میرسد که ظهور منجی و مصلح ضرورت پیدا میکند. البته در عصر ظهور، عطش دینخواهی بسیار بالا، ولی معرفت دینی بسیار نازل است و نباید بین معرفت دینی و عطش دینخواهی خلط شود! نظریه «تنازل معرفت دینی» بر خلاف مشهور مدعی است که بحث مصلح و منجی موعود را باید به حوزه معرفت دینی هم بیاوریم و آن را منحصر به حوزه عدالت اجتماعی ندانیم! این نظریه میگوید اگر قبل از زمان ظهور مصلح کل، ظلم و ستم فراگیر میشود، این امر معلول علت و سببی معرفتی است و لااقل معرفت دینی، جزئی از علت ـ آن هم جزئی رئیسی ـ است و طبق قاعدهای که میگوید (نتیجه تابع اخس مقدمات است) نزول و تنزل نتیجه، کاشف از نزول و تنزل مقدمات و اسباب و علل است، بنابراین اگر در آخرالزمان عمل دینی ضعف دارد، حاکی از این است که علم دینی هم ضعف و کاستی دارد، ولو اینکه علم و معرفت دینی، تمام العلّه برای عمل دینی نباشد، بلکه جزء العلّه باشد. بر اساس نظریه «تنازل معرفت دینی» قائل شدن به تکامل معرفت دینی از عصر نزول تا عصر ظهور با توجه به انقطاع وحی رسالی، ملاک استغناء و بینیازی از وحی و منجی و مصلح کل است، اما قائل شدن به تنازل معرفت دینی، ملاک نیازمندی به وحی و اصلاح کلی است و با تئوری خاتمیت نبوت خاصه پیامبر اکرم«ص» سازگارتر و متناسبتر است. شواهد و قرائن نظریة «تنازل معرفت دینی» قرائن عقلایی برای صحت تنازل معرفت دینی از صدر اسلام تا عصر ظهور میتوان قرائن و شواهد عقلایی زیر را ارائه داد: الف) فاصلة زمانی از عصر نزول آیات و صدور روایات و عدم دسترسی مستقیم به معصومین«ع» ب) دخالت بیشتر تفسیرهای به رأی در گذشت ایام و ازمنه ج) گسترش روحیه انانیت و غرور علمی با پیدایش و گسترش دانشهای بشری د) جریان قاعده عام افول و نزول ادیان و فرهنگها در طول تاریخ ه) اماره بودن ضعف عمل دینی بر علم دینی شواهد و قرائن نقلی علاوه بر شواهد و قرائن عقلایی، قرائن و ادله نقلی متعددی بر درستی نظریه «تنازل معرفت دینی» وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم: الف) در دعای عهد آمده است: «واجعله اللهم... مجدداً لما عطل من احکام کتابک». از این تعبیر استنباط میشود که جریان معرفت دینی به سمت تعطیل احکام کتاب خدا «قرآن» پیش میرود و آن حضرت پس از ظهور، احکام را تجدید میکنند. ب) در دعای ندبه میخوانیم: 1ـ «اَین المنتظر لاقامه الأمت و العوج»: با توجه به معنای «أمت و عِوَج» معلوم میشود در زمان قبل از ظهور، ضعف معرفتی، شک و اعوجاج و انحراف به حداکثر خود میرسد. 2ـ «اَین المدّخر لتجدید الفرائض و السّنن»: معلوم میشود سیر کلی معرفت دینی رو به فراموشی فرائض و سنن الهی است. 3ـ«أین المتخیّر لاعاده الملّه و الشریعه»: با توجه به معنای واژه ملت (دین و مذهب) معلوم میشود شناخت دین و شریعت توسط حضرت مهدی«عج» اعاده و معرفت دینی جدیدی از سوی ایشان ارائه میشود. 4ـ «أین الؤمل لاحیاء الکتاب و حدوده»: کتاب قرآن و حدود مشخصات آن در عصر ظهور دوباره احیاء میشود. 5ـ «أین محیی معالم الدین وأهله»: مهدی موعود و منجی کل، معالم و نشانههای دین و اهل دین را احیاء مینماید. 6ـ «أین حاصد فروع الغیّ و الشّقاق»: از این سخن فهمیده میشود که شاخههای گمراهی و ضلالت و انحراف از معرفت دینی درست بقدری زیاد میشود که آن حضرت (ع) همچون دروگر، آنها را درو میکند. 7ـ «أین طامس آثار الزیغ و الأهواء»: گمراهی و سیاهی قلب و هواپرستی در عصر ظهور به اوج خود میرسد. 8ـ «أین قاطع حبائل الکذب و الافتراء»: رشتههای دروغ و افتراء به دین و خدا به نهایت درجه میرسد. 9ـ «أین مبید التتاه و المرده»: سرکشی و ارتداد در عصر ظهور مصلح کل، به اوج میرسد. 10ـ «أین مستأصل اهل العناد و التضلیل و الالحاد»: عناد، گمراهسازی (توسط عالمان) و الحاد به حداکثر میرسد. 11ـ «أین جامع الکلمه علی التقوی»: آن حضرت بر محور تقوا که همان علم حضوری و شهود باطنی نسبت به گوهر دین یعنی عبودیت است، همگان را جمع و کلمه دعوت خود را بر آن متمرکز میکنند. 12ـ «أین صاحب یوم الفتح و ناشر رایه الهدی»: از این عبارت استنباط میشود که پرچمهای دیگر قبل از ایشان، پرچمهای ضلالت و انحراف از معرفت دینی محسوب میشوند. ج) و نیز در دعای ندبه آمده است: «یابن الهداه المهدیین، یابن البدور المنیره، یابن السراج المضیئه، یابن الشهب الثاقبه، یابن الأنجم الزاهره، یابن السبل الواضحه، یابن الاعلام الائحه، یابن العلوم الکامله، یابن السنن المشهوره، یابن المعالم المأثوره، یابن الدلائل المشهوده، یابن الصراط المستقیم، یابن النبأ العظیم، یابن من هو فی ام الکتاب لدی الله علی حکیم، یابن الآیات و البیّنات، یابن الدلائل الظاهرات، یابن البراهین الواضحات الباهرات، یابن الحجج البالغات، یابن طه و المحکمات». از عبارات فوق در توصیف امام مهدی موعود«عج» استنباط میشود که تأکید امام صادق«ع» در شناساندن آن حضرت بر عنصر معرفت دینی است و لذا باید بدین نکته توجه کنیم که آن حضرت تنها در محور «عدالت» منجی نیستند بلکه علاوه بر این در محور «معرفت» نیز منجی و مصلح میباشند، کما این که از خود وصف «مهدی» نیز این نکته به دست میآید. شواهد و قرائن روائی الف) در روایت آمده است: «اِنّ قائمنا اذا قام دعا الناس الی أمر جدید کما دعا رسولالله«ص» و اِنّ الاسلام بدأ غریباً و سیعود غریباً کما بدأ، فطوبی للغربا»(3) در این روایت، ظهور امام مهدی«عج» به بعثت و ظهور حضرت محمد«ص» تشبیه شده است و در مباحث نبوت و خاتمیت میگوییم چون دین و معرفت دینی آیین مسیحیت به نهایت افول خود رسید، خداوند پیامبر اسلام«ص» را به رسالت برگزید. معلوم میشود در زمان حضرت مهدی«عج» نیز معرفت دینی به نهایت درجه سقوط میرسد. ب) در روایت دیگر آمده است: «یهدم (القائم) ما قبله کما صنع رسولالله«ص» و یستأنف الاسلام جدیداً»(4) ج) در سه روایت آمده است: ـ اذا قام القائم«عج» جاء بأمر جدید(5) ـ یقوم القائم بامر جدید و کتاب جدید(6) ـ ان قائمنا اذ قام دعا لناس الی أمر جدید(7) از چهار روایت فوق بخوبی استفاده میشود که معرفت دینی ما بقدری نازل میشود که دعوت آن حضرت را کتاب جدید، امر جدید و اسلام جدید میپنداریم، در حالی که کتاب ایشان همان کتاب پیامبر«ص» و اسلام ایشان، همان اسلام پیامبر«ص» است. پس معلوم میشود معرفت دینی ما در آن زمان بسیار نازل و ضعیف است. پارهای از نتایج و آثار نظریة «تنازل معرفت دینی» الف) این نظریه هرگز مخدر نیست، بلکه مانع احساس غرور علمی میشود، چه اینکه در باب عدالت اجتماعی، این اعتقاد که حضرت مهدی«عج» پس از پر شدن جهان از ظلم و ستم ظهور میکنند، هرگز مخدر نیست و مانع انجام تکلیف برای ما نمیشود. در باب معرفتی نیز این گونه است. ب) این نظریه همواره بشر و عقول بشری را محتاج خاندان وحی میداند. ج) این نظریه، خاتمیت و جاودانگی دین مبین اسلام و قرآن کریم را بروشنی تبیین میکند. د) این نظریه، تئوری تکامل معرفت دینی را که از سوی برخی روشنفکران دینی مطرح شده، مآلاً ابطال میکند. ه) این نظریه برخلاف تظریه تکامل با همه عناصر دستگاه عقیدتی و فکری اسلامی سازگاری دارد. و) این نظریه، رابطه علم و عمل را بخوبی توجیه و تفسیر و بین صعود و سقوط در محور عدالت با صعود و سقوط در محور معرفت، تناسب مستقیمی را برقرار میکند.
پینوشتها 1ـ ذاربات، 56. 2ـ نحل، 38. 3ـ بحارالانوار، ج 52، ص 366 ـ غیبت نعمانی ص 172. 4ـ بحارالانوار، ج 52، ص 352 ـ غیبت نعمانی، ص 231. 5ـ بحار، ج 52، ص 338، حدیث 82 باب 27. 6ـ بحار، ج 52، حدیث 114، باب 27. 7ـ بحار، ج 52، ص 366، حدیث 147، باب 27.
سوتیترها:
1 نظریه تنازل معرفت دینی این نظریه را مطرح میکند که معرفت دینی از عصر نزول دین اسلام تا عصر ظهور مهدی موعود«عج»، در سیر و حرکت کلان خود، رو به افول و نزول است و سیر تکاملی ندارد. البته ممکن است که حرکتهای موقتی اتفاق افتاده باشند و یا اتفاق بیفتند، اما سیر نهایی کاروان معرفت دینی، تنازلی است و نه تکاملی!
2. بر اساس نظریه «تنازل معرفت دینی» قائل شدن به تکامل معرفت دینی از عصر نزول تا عصر ظهور با توجه به انقطاع وحی رسالی، ملاک استغناء و بینیازی از وحی و منجی و مصلح کل است، اما قائل شدن به تنازل معرفت دینی، ملاک نیازمندی به وحی و اصلاح کلی است و با تئوری خاتمیت نبوت خاصه پیامبر اکرم«ص» سازگارتر و متناسبتر است.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 126 |