تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,403 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,350 |
جهاد اختیاری و رحمت الهی (1) | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 374، بهمن 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
حضرت آیتاله مصباح یزدی رحمت الهی پس از تحمل دشواری شاید این پرسش در ذهن بسیاری از جوانها باشد که به چه دلیل از همان آغاز تولد، ما را در بهشت قرار ندادند؟ چه میشد اگر خداوند همه رحمتهای بهشت را از ابتدا به ما میداد؟ چرا باید در این عالم، عمری را با زحمت و سختی و تلاش طی کنیم و مصیبتها و ظلمهای زیادی را تحمل کنیم؟ چه حکمتی در این کار هست؟ پاسخ اجمالی این پرسش این است که در میان رحمتهای خدای متعال، رحمتی وجود دارد که درکش بر حرکت اختیاری متوقف است؛ یعنی تا وقتی فردی راهی را با انتخاب و اختیار خودش نپیماید، نمیتواند آن رحمت را درک کند. به همین جهت، با اینکه خدای متعال ملائکۀ فراوانی آفریده بود، بهطوری که شمارهاش را جز خودش کسی نمیداند، به ملائکه فرمود: «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً» (1)، من جانشینم را در زمین قرار خواهم داد. دقت کنید، خداوند نفرمود «خلیفةً فی الارض» بلکه فرمود: «ِفی الأَرْضِ خَلِیفَةً». دوستان آشنا با ادبیات عرب به این نکته لطیف توجه دارند که یکوقت کسی میگوید من خلیفهای در زمین قرار خواهم داد، خب ممکن است خلیفهای هم در آسمان قرار بدهد؛ اگر میخواست چنین معنایی را برساند، میگفت: «إِنِّی جَاعِلٌ خَلِیفَةً فِی الأَرْضِ»، یعنی جار و مجرور را در مرتبۀ دوم ذکر میکرد، اما خدا میگوید من خلیفهام را در زمین قرار میدهم. جای خلیفه همین عالمی است که ما در آن زندگی میکنیم؛ جایی که موجودهای انتخاب گر باید زندگی کنند و با انتخاب خود سرنوشتشان را تعیین کنند. خلیفه الهی کسی است که آن مقام را با انتخاب خودش و با اختیار و حرکت اختیاری خودش بهدست آورده باشد. خداوند برای اینکه آدمی این راه را بپیماید، خلیفه خود را در عالمی آفرید که تضادها و تزاحمها را با هم دارد. خداوند میفرماید: «لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ * وَ أَنتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ * وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ * لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ» (2). انسان خلیفه خداست، یعنی خلیفه خدا باید در میان انسانها به وجود بیاید. حال، خداوند میفرماید ما این انسان را در رنج آفریدیم و زندگیش با رنج و زحمت و سختی همراه است. در این عالم، راحتی مطلق وجود ندارد و پر از رنج و دشواری است. در چنین عالمی است که تلاش انسان ارزش پیدا میکند و دشواریها بر راحتیهای این جهان ترجیح مییابد.
گذر از عالم عناصر متضاد، مقدمهای برای خلافت الهی در این عالم، خداوند نظامی برقرار کرد که عوامل مختلفی ضد هم فعالیت میکنند. برای مثال، آب، آتش را خاموش میکند و آتش آب را بخار. میان عوامل فعال در این عالم، دائماً تضاد و جنگ و نبرد و مبارزه حاکم است. خلیفۀ الهی در این چنین فضایی آفریده میشود تا همواره با سختیها دست وپنجه نرم کند. اگر این دشواریها نباشد، انسان به مقام خلافت الهی نمیرسد. بنابراین، راز آفرینش در سرزمین سختیها این است که انسان برای رسیدن به جایگاه رفیع خلافت، باید با حرکتی اختیاری و پس از رفع موانع و حل مشکلات، راه صحیح را بشناسد، انتخاب کند و بپیماید. اما عبور از مسیر سخت و خطرناک، لوازمی دارد. یکی از شرطهای اساسی این است که آدمی راه را بشناسد تا در پیچ وخمها و فراز و نشیبها راه را گم نکند. از اینرو، در اینجا مسئلۀ هدایت الهی مطرح میشود: «الَّذِی أَعْطَى کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى» (3)؛ «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى * الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّى * وَالَّذِی قَدَّرَ فَهَدَى» (4).
انواع هدایت هدایت انواعی دارد که به اختصار به آن اشاره خواهیم کرد. در قرآن کریم و در فرهنگ اسلامی، هدایت مراتب فراوانی دارد: هدایت عقل، هدایت انبیاء (هدایت وحیانی، هدایت تشریعی) و در آخر هدایت به معنای ایصال الی المطلوب. در بعضی از محافل بحث و تحقیق میگویند نوعی هدایت تکوینی وجود دارد که در مرتبۀ نهایی و پس از نشاندادن راه، دست آدمی را میگیرند و او را قدمبهقدم تا منزل میرسانند. در واقع، به آدمی کمک میکنند، اما کمکی که مستلزم جبر نیست و فرد با تلاش فراوان لیاقت چنین هدایتی را کسب میکند.
جهاد، شرط هدایت اینها مقدمهای بود برای توضیح جملهای کوتاه از قرآن کریم: «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا» (5). خداوند میفرماید ما راههایی داریم که انسانها باید آنها را بشناسند و برای رسیدن به مقصد نهایی یا قرب خدا، آنها را بپیمایند؛ البته، همگان این راهها را نمیدانند و اگر هم بدانند، موفق نمیشوند که بپیمایند. گذر از این راه به هدایت نهایی الهی نیاز دارد. بنابراین، آدمیان، نخست باید راه را بشناسند و سپس به هنگام عبور، خدا به کمک آنها آید و ایشان را به مطلوب برساند. حال، چه کسانی موفق میشوند که این راهها را درست بشناسند و بپیمایند و به مقصد برسند؟ شرط این موفقیت، جهاد است که البته مصادیق و شاخههای مختلفی دارد. خداوند میفرماید: کسانی موفق میشوند، که در راه ما جهاد کنند؛ آنگاه ما آنها را هدایت میکنیم و به راهی میآوریم که راه ماست. بنابراین، موضوع بحث در این چند مجال، جهاد است. جهاد به انسان لیاقت میدهد که راههای خدا را بپیماید و به خدا برسد. در فرهنگ اسلامی، جهاد مفهومی مقدس است.
معنای لغوی جهاد جهاد به معنای تلاشکردن و دستوپنجه نرمکردن با خصم و دشمن است. جهاد از مادۀ جهد و اجتهاد است و چون مصدر باب مفاعله است، معمولاً در برابر و مقابل کسی به کار گرفته میشود که مزاحم و مخالف است. اجْتَهَدَ یعنی تلاش کرد، مثل تلاش در فقه و در دیگر علوم. این تلاش کاری شخصی است و دشمنی در مقابل آدمی قرار ندارد، اما اگر در مقابل انسان فردی دیگر باشد که مانع کار آدمی و موجب مبارزه شود، جهاد مصدر مفاعله خواهد بود که چنین صرف میشود: جاهَدَ، یُجاهِدُ، مُجاهَده و جِهاداً.
جهاد مالی و جانی جهاد در راه خدا عرصههای مختلفی دارد؛ یعنی مشکلات متفاوتی در مسیر انسان قرار دارد که آدمیزاد با آن مواجه میشود و باید آنها را حل کند تا بتواند به هدفش برسد. به دیگر سخن، دشمنان مختلفی وجود دارد که باید با آنها مبارزه کند. مهمترین آنها، مخصوصاً در عصر نزول قرآن، دو نوع جهاد بوده است: جهاد نظامی و جهاد اقتصادی. از اینرو خداوند میفرماید: «وَجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ». (6) در اینجا، دو نوع جهاد هست: مالی و جانی. جهاد در عرصۀ اقتصاد برای مثال، مبارزه با عاملی است که نمیگذارد انسان مالش را در راه خدا صرف کند. باید با این مانع جنگید و بر آن غالب شد؛ باید با شیطانی مبارزه کرد که نمیگذارد ثروتش را در راه خدا بدهد تا بتواند مالش را در راهی که مرضی خداست صرف کند. چنین جهادی، جهاد مالی است: «اِنَّ الهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ». (7) جهاد سیاسی در دورۀ صدر اسلام، جهاد بیشتر در این دو عرصه اقتصادی و نظامی بوده است، اما با پیچیدهشدن روابط اجتماعی جهادهای دیگری هم مطرح شد؛ از جمله جهاد سیاسی. در صدر اسلام هم بهخصوص هنگامی که منافقان با پیامبر اسلام (ص) عداوت میورزیدند، صرفاً به مبارزه نظامی یا صرف مال برای شکستدادن مسلمانها اکتفا نکردند. آنها فتنهانگیزی و توطئهچینی زیادی نیز میکردند و با کافران و مشرکان و بهویژه با یهودیان و برخی مرزنشینان عربستان نیز زدوبند میکردند. هدف آنها این بود که مانع پا گرفتن حکومت اسلامی شوند. مبارزه با چنین دشمنی همان جهاد سیاسی است و بهترین تعبیر دربارۀ آن فتنه است؛ فتنه جنگی سیاسی است با ابزارهای سیاسی.
جهاد فرهنگی جهاد دیگری که از جهتی از همه اینها مهمتر مینماید جهاد فرهنگی است. بسیاری از دشمنان برای اینکه فکر اسلامی و عقیده اسلامی نفوذ پیدا نکرده و طرفداران زیادی پیدا نکند و پیشرفتهای کنونیاش متوقف شود و شکست بخورد، برنامههای فرهنگی زیادی را برای شکست اسلام تدارک دیدند. این نوع جهاد، بهویژه در زمان ما، بسیار شیوع پیدا کرده است و شاید بیشترین کسی در این زمینه هشدار میدهد و مکرر و با واژههای مختلف آن را یادآوری میکند، مقام معظم رهبری (ایدهالهتعالی) است. ایشان گاه به نام تهاجم فرهنگی، گاه به نام شبیخون فرهنگی، گاه به نام غارت فرهنگی و اخیراً با تعبیر «ناتوی فرهنگی» به این مسئله اشاره کردهاند. هجوم فرهنگی دشمن خطر عظیمی است که بر فرهنگ کشور اثر میگذارد. از اینرو باید با آن مبارزه کرد و این مبارزه جهاد نام دارد؛ البته، جهاد فرهنگی هم چیز جدیدی نیست و حتی در زمان خود پیغمبر اکرم (ص) نیز بوده است، هرچند به شکل فعالیتی سامانیافته و تعریفشده نبوده است. به هرحال، فعالیتهای فرهنگی بر ضداسلام همیشه بوده است و نه تنها بر ضداسلام که قبل از اسلام، علیه دیگر پیغمبران نیز بوده است. اتهامهایی که به انبیاء میزدند، شایعههایی که پخش میکردند، دروغهایی که میگفتند و افکار نادرستی که بهصورتی زیبا ترویج میکردند، مصداق مبارزه فرهنگی است. امروزه، در بخش جهاد فرهنگی، شعبۀ جدیدی نیز وجود دارد و آن جهاد سایبری و جنگ الکترونیک است که مسئلۀ بسیار مهمی است. باید خودمان را برای مبارزه در این عرصه آماده کنیم و روزبهروز مجهزتر بشویم. مسئلۀ درگیریهای الکترونیک و جنگهای سایبری جنگی تمامعیار است. وظیفه مسلمانان در عرصههای گوناگون جهادی به هر حال، همۀ اینها از مصادیق جهاد است؛ یعنی تلاش در راهی که دشمن مانعتراشی میکند، تلاش برای پیشرفت در راه الهی و مبارزه با دشمنان او که مانع پیشرفت حقاند. البته در عمل، کسی نمیتواند در همه این عرصهها به مرتبۀ کامل جهاد برسد. شاید بشود گفت، عملاً غیرممکن است که کسی بخواهد اموال فراوانش را در راه خدا بدهد، در عینحال، بخواهد خودش در عرصۀ نظامی هم حضور پیدا کند و اسلحه به دست بگیرد، همچنین در دانشگاه و در حوزههای علمیه هم به جهاد علمی و فرهنگی بپردازد و در کنار آنها در رشتههای فنی، مثلاً فناوری الکترونیک، هم تحقیق کند و در جنگهای سایبری هم حرف اول را بزند؛ ممکن نیست یکنفر یا یک گروه بتواند همۀ این کارها را به نحو احسن انجام دهد. از اینرو، با توجه به تعدد عرصههای جهادی، باید نوعی تقسیم کار انجام شود؛ یعنی کسانی که تلاششان بیشتر در مسائل اقتصادی صرف شده است (چه مسائل علمیاش و چه مسائل عملیاش، برای مثال تبحر در فوتوفنهای تجارت یا کشاورزی یا صنعت) در درجۀ اول، باید بر فعالیتهای اقتصادی و مبارزه با دشمنان اقتصادی تمرکز کنند؛ البته، گاه وضعیتی پیش میآید که حتی اینها هم باید وارد جهاد نظامی شوند، اما چنین وضعی استثنایی است. بنابراین، عملاً جهاد اینها در همان عرصه کار و تخصص خودشان است. برای مثال، نگذارند اقتصاد کشوری اسلامی بازیچۀ هوسهای دشمنان اسلام قرار بگیرد. وظیفه جهادی دیگر در عرصه علم است که خودش شاخههای گوناگونی دارد. دشمنان از راههای مختلف در مسائل علمی با مسلمانها میجنگند؛ شُبهه ایجاد میکنند، جوانها را منحرف میکنند و ایمانشان را تضعیف میکنند. باید در مقابل اینها مبارزه کرد؛ ایمان مسلمانها را تقویت کرد، شبههها را برطرف و با دشمنان در این عرصه مبارزه کرد. چنین جهادی در همۀ انواع علوم وجود دارد، چه دینی و چه غیردینی و چنین تقسیم کاری باید صورت بگیرد. ادامه مبحث در شماره آینده ... پینوشتها: 1. سورۀ بقره، آیۀ30. 2. سورۀ بلد، آیۀ 1 تا 4. 3. سورۀ طه، آیۀ 50. 4. سورۀ اعلی، آیۀ 1 تا 3. 5. سورۀ عنکبوت، آیۀ 69. 6. سورۀ توبه، آیۀ 41. 7. سورۀ توبه، آیۀ 111.
سوتیتر1: راز آفرینش در سرزمین سختیها این است که انسان برای رسیدن به جایگاه رفیع خلافت، باید با حرکتی اختیاری و پس از رفع موانع و حل مشکلات، راه صحیح را بشناسد، انتخاب کند و بپیماید سوتیتر2: خداوند میفرماید ما راههایی داریم که انسانها باید آنها را بشناسند و برای رسیدن به مقصد نهایی یا قرب خدا، آنها را بپیمایند؛ البته، همگان این راهها را نمیدانند و اگر هم بدانند، موفق نمیشوند که بپیمایند
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 82 |