تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,251 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,161 |
ریشهها را از یاد نبریم | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 374، بهمن 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
حجت الاسلام والمسلمین جواد محدثی در روزهای انقلاب، «خون عاشورا» را در رگهای «زمان» حس میکردیم و از آن گرم میشدیم. عطشناک بودیم و از چشمه جوشان «محرم» و علقمه جاری «شهادت» سیراب میشدیم. دلسوخته بودیم و با «نینوا» همنوایی میکردیم. امام امت میفرمود: «با خدای خویش عهد نمودهایم که دنبالهرو امام خود سیدالشهداء«ع» باشیم.» و این پیام، نهضت ما را به کربلا پیوند داده بود. باور کرده بودیم که خیابانها و میدانها کربلاست و جان باختن در راه اسلام و انقلاب را تحقق آرزوی دیرین «یا لیتنا کنا معکم...» میدانستیم و پذیرفته بودیم که صبوری بر کوچ عارفانة شهیدان، همراهی با زینب و سکینه و همدردی با سیدالساجدین«ع» است. در پیامها و سخنان امام راحل (قدس سره)، ندای «هل من ناصر» حسین بن علی«ع» را میشنیدیم و شور شهادت در دلمان میافتاد. آن روز که جان خود فدا میکردیم با خون به حسین«ع» اقتدا میکردیم چون منطق ما منطق عاشورا بود با نفی «خود»، اثبات «خدا» میکردیم اگر رهبر ما «خمینی» بود، نهضتمان هم «حسینی» بود. اگر برای احیای قرآن و محو ستم طاغوت و براندازی سلطه ظلم و برقراری نظام عدل علوی قیام کردیم، قیام عاشورا هم برای احیای دین و مقابله با ظلم و جور و احیای سیره پیامبر و علی«ع» بود. اگر انقلاب اسلامی بر محور مرجعیت و فقاهت و ولایت بود، قیام عاشورا هم بر مدار امام حق و حجت الهی میچرخید. اگر اینجا برای انجام وظیفه دینی و به فتوای مرجعیت به پا خاستیم و خون و شهید دادیم، آنجا هم «عمل به تکلیف»، انگیزه قیام امام و نصرت یاران امام بود. نه وارثان عاشورا و اهل بیت امام احساس غبن و شکست میکردند و نه ما (به تعبیر امام راحلمان) ذرهای احساس پشیمانی از آن همه شهید و مجروح و جانباز نداشتیم و زبان حالمان چنین بود: گرچه از داغ لاله میسوزیم ما همان سربلند امروزیم چون به تکلیف خود عمل کردیم روز فتح و شکست، پیروزیم اگر انقلاب اسلامی، برای مبارزه با مفاسد و منکرات و وابستگیها و برای نشر خوبیها و معارف و بسط عدالت و بیدارسازی ملتها بود، حرکت حسینی هم برای عمل به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با بدعتها و افشای تحریفات و رسواسازی چهره تزویر بود. آن روزها گذشت آن بذرهای خون رویید آن نهالهای شوق به ثمر نشست و میوة نهضت عاشورایی و قیام کربلایی ما «انقلاب اسلامی» شد که امروز در سایه بالندة آن سربلندیم و عزیز و راهگشای ملتهای مظلوم و الهامبخش حرکتهای ضداستکباری در جهان اسلام. امروز شجرة طیبة نظام اسلامی، درخت بلند و باروری است که ریشه در عاشورا و آموزههای کربلا دارد و طنین «هیهات مناالذله» در همة اقطار عالم پیچیده است. این ریشهها را نباید از یاد برد شناسنامة انقلاب ما از کربلا صادر شده است. هرگز مباد که این نهال، از «فرات عاشورا» محروم بماند و از «علقمة کربلا» سیراب نشود! که اگر چنین شود،... اگر روح و جوهرة عاشورا، در چنگ برخی غفلتها، جهالتها، سطحینگریها، عوامزدگیها، تحریفات و انحرافات اسیر شود، دیگر عاشورای حسینی، «انقلاب آفرین» نخواهد شد و خون ملتها را به جوش نخواهد آورد و بنیان طاغوتها را نخواهد سوزاند. اگر عوامزدگی بر فضای عزاداریها و مدایح و مراثی حاکم شود، خاصیت شورگستری و احیاگری و منکرستیزی و معروفآفرینی محافل دینی و هیئتها و تکیهها و دستهها از بین خواهد رفت و آن روز است که به قول آن بزرگ، باید «عاشورای دیگری برای عاشورا گرفت» و باید انقلابی دیگر برای نجات انقلاب از دست انقلابینماهای پرادعا برپا کرد. اگر عاشورای حسینی، قدرت انقلابآفرینی داشت، قدرت حفظ جوهرة انقلاب را هم باید داشته باشد، وگرنه به بیراهه میرود. اگر خون عاشورا، زمین و زمان را به رنگ خون و حماسه و غیرت درآورد، عاشورایی ماندن نیز به معنای انقلابی ماندن وارثان خمینی کبیر و پیمانبستگان با خون شهداست. اگر نهضت عاشورا را برخی بدعتها و تحریفها تهدید میکنند، انقلاب هم در تهدید «تحجر جاهلانه» و «روشنفکران لیبرال» و چهرههای بیایمان و آرمان است که اهداف انقلاب و امام و شهدا را از یاد بردهاند و «تنگه احد» را رها کرده، دنبال «جمع غنایم»اند و بدتر از آن مشغول «غارت بیتالمال» و بدتر از همه ضربه زدن به «اعتماد ملت»! اگر روح سیدالشهداء از آمیختن عزای حسینی به دف و نی و موسیقی و حرکات موزون و اجرای «شو» در رنج است، روح امام راحل هم از فاصله گرفتن انقلابیون از آرمانهای «15 خرداد» و «17 شهریور» و «22 بهمن» آزرده میشود. اگر راه کربلا از «قتلگاه» میگذرد، سیر و مسیر انقلاب هم «فرهنگ جهاد و شهادتطلبی» است. گرامیداشت ایامالله دهه فجر، حرمت نهادن به هیئت و غدیر و عاشورا نیز هست، زیرا این انقلاب، فرزند آن فرهنگ محمدی و علوی و حسینی است. آیا پذیرفتنی است که کسی خود را عاشورایی و انقلابی بداند، ولی نسبت به مفاسد اجتماعی و منکرات در داخل و به ظلم آشکار به ملتهای مسلمان در فلسطین و عراق و افغانستان و میانمار و بحرین و... بیاعتنا باشد؟ آیا پذیرفتنی است که کسی دم از امام بزند، ولی دغدغه دین و ارزشها و «راه امام» را نداشته باشد؟ امروز، چگونه میتوان به «اهداف عاشورا» و «آرمانهای انقلاب» وفادار بود؟ معیار چیست؟ آنان که خود را کشته و مرده محرم و عاشورا و اهل بیت(ع) میدانند، اما با نظام اسلامی و خط امام و آرمان شهدا که مولود همان عاشورا و محرم است، یا قهرند، یا بیاعتنا، یا تیغ دشمنی برکشیدهاند و با آن سر ناسازگاری و تخریب و تضعیفش را دارند، چگونه صداقت خود را اثبات میکنند؟ اگر «خط ولایت»، معیار و خندق و چراغ راه است، پس شناخت کسانی که این سو و آن سوی خندقاند، شناخت کسانی که صادقاند و کسانی که شعار میدهند، کسانی که ولایتمدارند و کسانی پشت شعار ولایت و امامت و اهل بیت، چهرة خود را پنهان کردهاند، چندان دشوار نیست. عاشورا، یک «خط فاصل» بود و مرزها را مشخص میساخت. امروز هم جامعة ما خالی از این معیار و ملاک نیست. غفلت نگر که پشت به محراب کردهاند در کشوری که قبلهنما موج میزند باری... نه عاشورا و محرم و اربعین فراموش میشوند، نه به فضل الهی، نظام اسلامی و ولایی از بین رفتنی است. پیام عاشورا و آرمانهای انقلاب را پاس بداریم. و از صحنة «عمل به تکلیف» غایب نباشیم.
سوتیتر: 1.
اگر نهضت عاشورا را برخی بدعتها و تحریفها تهدید میکنند، انقلاب هم در تهدید «تحجر جاهلانه» و «روشنفکران لیبرال» و چهرههای بیایمان و آرمان است که اهداف انقلاب و امام و شهدا را از یاد بردهاند و «تنگه احد» را رها کرده، دنبال «جمع غنایم»اند و بدتر از آن مشغول «غارت بیتالمال» و بدتر از همه ضربه زدن به «اعتماد ملت»!
2. اگر روح سیدالشهداء از آمیختن عزای حسینی به دف و نی و موسیقی و حرکات موزون و اجرای «شو» در رنج است، روح امام راحل هم از فاصله گرفتن انقلابیون از آرمانهای «15 خرداد» و «17 شهریور» و «22 بهمن» آزرده میشود.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 75 |