تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,186 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,109 |
راه حق و صراط مستقیم | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 375، اسفند 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
حضرت آیتالله حسنزاده آملی انسان هیچگاه خالی از امتحان نیست. دار، دار امتحان و ترقی و تکامل است و تکامل انسانی بدون کتلها و گردنهها و رهزنها و دزدها و یاغیها ممکن نیست. از آن دشمن همخانه که نفس آدمی و بزرگترین دشمن اوست گرفته تا دشمنهای بیگانه و بیرونی. این دشمنان همواره بودهاند و هستند و ما باید همواره مراقب نفس باشیم، کشیک او را بکشیم و پاسدار عزت و سعادت و شرف خود باشیم تا بتوانیم این گوهر گرانبهای سعادت ابدی را حفظ کنیم و کشتی مقصود را به ساحل به سلامت برسانیم. اگر غفلت شود، در این دریا نهنگهای بسیار هستند و ناخدا باید خیلی حواسش جمع باشد. دشمنان در کمینند و مواظبت و مراقبت میخواهد. الان همه ما کم و بیش دوست و دشمن خود را تمیز میدهیم و میفهمیم دوستان ما چه کسانی هستند، چه کسانی خیر ما را میخواهند و دشمنان واقعی ما چه کسانی هستند. الان من و شما نباید افرادی باشیم که یک فرد ناشناختهای در لباس دین و با لهجه دین و با الفاظ دینی، در کنار مزرعه یا مدرسه، ما را بقاپد. شما مردمی هستید که نعمتی به شما روی اقبال کرده است که عالمیان روی شما و قیامت شما حساب میکنند. قیامت اسلامی و قیام جهانگیر است. زانوی دزدها به لرزه افتاده، دل دشمنان میتپد، از شما میترسند، به انحاء گوناگون دسیسه میکنند تا وحدت شما را در هم بشکنند. امروز روز تفرقه نیست، روز اتحاد و یگانگی است. همان طور که دست هم را گرفتیم و طاغوت و طاغوتیان را از این سرزمین راندیم و این مرز و بوم را از آن شیاطین پاک کردیم، الان هم باید این سنگر و دژ را حفظ کنیم، مبادا دشمن در ما رخنه کند، صفهای متحد ما را به انحاء مختلف بشکند، اوضاع را در هم و برهم و ایجاد اختلاف و فتنه کند، چون دزد همیشه بازار را آشفته میخواهد. میدانیم که این درندههای دنیازده ذرهای رحم و مروت ندارند. جوانان، دختران و پسران، دشمنان خود را شناختهاند و خوب میدانند چه کسانی خیر و سعادت آنها را میخواهند. کسانی سعادت شما را میخواهند که در معنا باغبان دین و از جانب پیغمبر«ص» و آل پیغمبر«ع» مأمورند تا نهالهای وجود انسانها را به کمال برسانند. این مسئولیت بزرگ به عهده روحانیت است و دشمن از این سنگر هراس دارد. بیم آنچنان او را فرا گرفت که مبادا آیتالله العظمی صدر «اعلی الله مقاماته و رفع الله درجاته» هم در عراق همان کاری را بکند که رهبری الهی ربّانی عظیمالشأن اسلامی ایران کرد، چون لانفرق بین احدٍ من رسله. آنان بیم داشتند صدام و دولت ننگین و قبیح و بیشرمش سقوط کنند و پس از او نیز نوبت به دیگر مستبدین برسد و لذا آن بزرگوار را به شهادت رساندند. ما از صدام، آن مزدور بیگانه و اجنبی کم صدمه نخوردیم و در طی یک سال گذشته هم دیدیم که مزدوران دستنشانده غربیها در این مرز و بوم چه کردند و چه افراد اهل قلم، درس خوانده و زحمت کشیدهای را یکی پس از دیگری به شهادت رساندند و خدا میداند که چه نقشههائی برای این آب و خاک کشیده بودند. اینها چیزهائی نیستند که ما بیخبر بوده باشیم. روزی در مجلس فاتحهای، تنی چند از دوستان تشریف داشتند. یکی از دوستان گفت خیلی آثار خستگی در چهره شما میبینم. شما را چه شده؟ جناب سیدالساجدین فرمود: «شرق و غرب عالم را کفر بگیرد، چون قرآن با من است و هراسی ندارم. نه این که قرآن در جیب من است، آن حقیقت قرآن است که با من است.» قصد قیاس در میان نیست که قطره را با اقیانوس چه کار؟ کرمک شبتاب در مقابل آفتاب عالمتاب به حساب نمیآید. محدود را چگونه میتوان به بینهایت نسبت داد؟ گفتم خستگی ندارم، ولکن وضع مجلس خستهکننده بود. چه شده است که مردم شهر ما، جوانان و پیران ما این قدر بیحالند؟ بازاریها، کسبه، اهل شهر، شهرستانها و ما مردم حومه شهرها چرا این قدر بیخبریم؟ چه چیزی دل ما را از ما گرفته و میرانده است؟ کجایید؟ نمیبینید که چنگال درندهها به خون آیتالله صدر، عالم الهی ربّانی به خون آغشته شده است؟ این درندهها میخواهند سنگرهای حیات و حفاظت شما را از بین ببرند و بعد هم از شما چیزی باقی نمیگذارند. خواهر گرامی او، آن عالمه فاضله اهل قلم و رشیدی را که شهادتش گواه رشادت اوست، شما جوانان نباید بشناسد. حدود 15، 16 سال است که داریم فریاد میکشیم و میگوییم: جوانان! تحصیلکردهها! در باره امور دینیتان چه جوابی دارید که بدهید؟ بنده روی تعصب عرض نمیکنم که تمام شرق وغرب عالم را تفسیر المیزان علامه طباطبایی «روحی له الفداء» کافی است. این حرفها سنگین هستند. این چینه برای هر چینهدان و این لقمه برای هر دهانی نیست. شهادت نصیب هر کسی نمیشود، هر کسی قابلیت آن را ندارد، هر کسی اهل نماز نمیشود. آن دهانی که روزه میگیرد خیلی سعادتمند است، آن کسی که حلال و حرامش را پاییده و متوجه شده که نظام احسن عالم را جهانبانی و مدیری و ناظری است و این کشتی عالم، خدائی دارد؛ حرام خدا عقاب و حلال او حساب دارد؛ دار هرج و مرج نیست و بالعدل قامت السموات و الارض است؛ خلقت و پیکر و ظاهر و باطن شماست، دنبال چه کسانی میرود؟ دقت کنید که چه افرادی شما را فرا گرفتهاند؟ و لا تُطع مَن اَغفَلنا قَلبَهُ عَن ذِکرنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ و کانَ اَمرهُ فُرطا. به دنبال چه کسانی میروید؟ چه کسانی شما را شکار کردهاند؟ وقت آن نیست که بیتفاوت باشیم، ما در سر گردنهایم و باید حواسمان خیلی جمع باشد. پدر و مادر ما ذوالحقوق و افراد اجتماع و شهر و حومه همه مسئولند. این که بارها گفتهایم: «یا اباعبدالله لیت کنّا معک و نفوز معکم فوزاً عظیما»، این که وقتی شنیدیم که امام در روز عاشورا فرمود :«هل من ناصر ینصرنی، هل من ذاب یذوبّ عن حرم رسول الله» به سر و سینه زدهایم، شما ای آقای امامیه! آقای دیندار! آقای بیدار! توئی که بر سر و سینه میزدی و لبیک لبیک میگفتی، امروز وقت لبیک است، ای کاش من بودم و فائز بودم، امروز روزش است. شنیدم که بعضی از ایادی آلوده دستنشاندههای اجانب و مردمی پلید به بعضی از قراء و روستاها رفتهاند و داشتند معرکه میگرفتند. آفرین بر مردم آن مرز و بوم، آفرین بر مردم آن قراء و روستاها، الحمدلله شنیدم که آنها را نپذیرفتند گفتند ما خودمان معلم و دین و روحانی و قرآن داریم. شما چه کارهاید؟ از کجا آمدهاید؟ شما ناشناختهها از کجا آمدهاید؟ ما خودمان افراد شناختهشده و دلسوز داریم. نپذیرفتند و ردّشان کردند و عذرشان را خواستند. صد آفرین! شما چهتان است؟ چه کم دارید؟ از چه کسانی میهراسید؟ منطق ندارید؟ زبان ندارید؟ میخواهند آمال و نیّات پلید خودشان را پیاده کنند. خودش آیات قرآن را نمیفهمد و قرآن حالیاش نمیشود. قرآن که مجله و روزنامه نیست، کتاب موش و گربه که نیست، نوشتههای بچه مچههای شرقی و غربی که نیست. تو فدایی کی هستی؟ فدایی دشمن؟ دشمن ایران؟ دشمن استقلال مردم؟ دشمن ناموس مردم؟ مردک میگوید من باید به زور سرنیزه در آب و خاک شما بیایم و شما را به بار بکشم و سرمایه شما را به تاراج ببرم. مرا در خانهات راه ندهی، به زور میآیم. خواستند ایران را سفره غارتگری و چپاول اجنبیها و بیگانگان کنند. با کمال بیشرمی دست بچهها را گرفتند که سر مرزها نروند و حافظ مرز نباشند. حفاظت نکنی دشمن میآید و به جانت میافتد. اینها اساساً خود دشمن، مزدور و دستنشاندهاند. همه ما مسئولین، پاسداریم. همه باید هشیار و حافظ دین باشیم. آن تکلیفی که در صدر اسلام برای اصحاب رسول الله پیش آمد، امروز روی دوش من و توست. آنها کشتهها دادند، شکنجهها، آوارگیها و هجرتها دیدند تا این سفره پرنعمت الهی به نام قرآن، مفت به دست من و شما رسید، امروز زمان حفظ و حراست ماست. الان چشم مردم دنیا به شماست، مجاهدتهای شما در تاریخ و عندالله ثبت میشوند، در جان شما نقش میبندند و به کار شما میآیند. الان وقت پاسخ به «هَل مَن ناصر ینصرنی و هل من ذاب یذوب عن حرم رسول الله» است. گولتان نزنند و شما را فریب ندهند آنها دلسوز به حال اجتماع نیستند. کدام است عمل مثبتی که انجام دادند؟ میبینید که چقدر آدمکشی و فتنه کردند. دانشگاه، یعنی جایی را که مردم توقع دارند کانون علم و معرفت و فرهنگ و محل رشد فرزندان عزیز ما باشد تا افراد شایسته و دانشمندی بار بیایند، سنگر اغراض شومشان قرار دادند و ملاحظه فرمودید که چه کردند. مگر دست برمیدارند؟ کفر در بد نهادی خود سخت استوار است و مردم متدین خیلی بیحالی نشان میدهند. چه به روزگار شما آوردند که کار به اینجا کشید؟ در شهر و روستا مواظب مسجدهایتان باشید و جمعیتتان را پراکنده نکنید، چون آنها از جمعیت وحشت دارند. نماز جمعه و نماز جماعت را که آن همه فضیلت دربارهاش آمده است، دریابید. خداوند میخواهد ما را ید واحده و متشکل ببیند. آیات قرآن میفرمایند که دشمنان و مثلاً فرعون ابتدا در میان مردم پراکندگی ایجاد کرده و تفرقه انداخته و آنگاه توانست بر آنها مسلط شود. آنها به نماز ما که کار ندارند میخواهید نماز بخوانید؟ بروید یک گوشه مسجد بنشینید و بخوانید. اصلاً شب و روز نماز بخوانید، کاری به نماز شما ندارند. آن چیزی را که نمیخواهند وحدت شماست. این تجمع را نمیخواهند. آنها از این تجمعات است که میترسند: «وَلا تُطِع مَن اَغفَلنا قلبُه عَن ذِکرنا وَ اتَّبَع هواهُ و کانَ اَمرهُ فُزُطا». شما سرمشق و دستورالعمل لازم دارید و باید خودتان را بسازید، چون آن طور که اینجا ساخته شوید برای ابد همان گونه خواهید بود. وقت هم خیلی کم است. عمری نمانده است، باید خودتان را بپائید و بکوشید که نفس مطمئنه و نفس آرمیده داشته باشید. تا دشمن را خفه نکنید، نمیتوانید نفس آرام داشته باشید. این نمازها، این وحدتها همه برای خفه کردن دشمن است. غافل نباش که این نظام هستی را حسابی است. غافل نباش که عوالمی را در پیش داری. غافل نباش که خود مزرعه و زرع و زارع خودی. غافل نباش که امروز تکلیف مهمی به من و شما روی آورده است. غافل نباش که جز پیغمبر و آل پیغمبر و روحانیت متعهد دلسوزی نداری، خداست و نمایندگان او. از این شیاطین و رهزنان بترسید. ما هنوز هم حقیقت دین را و صورت و قابلیت نفس ناطقه انسانی و روح خود و کتاب وجود خودمان را نمیشناسیم. این کتاب را فهمیده ورق نزدهایم و این غفلت و بیخبری سبب بسیاری از بدبختیها و گرفتاریها شدهاست. دار، دار تحصیل کمال و علم است. انسان عرشی است و به جایی میرسد که میتواند در ماده کائنات تصرف کند. کسانی که جوانان نونهال و نورسته ما را به بازی گرفتهاند، دنیازدهها و غربزدهها و مزدوران آنها بویی از انسانیت نبردهاند. انسان را همین صورت ظاهر و قد و قامت و کالبد مادی و صوری پنداشتهاند. دنیا اینها را گرفتار کرده و دچار بیخبری و وسوسه کرده است. دار، دار تحصیل کمال و انسان شدن است. هدف مقدس انبیاء این است که به امر الهی، افراد بشر را به کمال انسانیشان برسانند. عقل کل، پیغمبر اکرم«ص» فرمود فرزند خودتان را میخواهید به دایه بدهید، در اخلاق و منش و روش آن دایه، در خَلق و خُلقش دقت کنید، چون خوی دایه از مجرای شیر در طفل اثر میگذارد. شیر و غذای مادر مؤثر است، شیر با وضو و بی وضوی مادر دو نحوه اثر میبخشد. ملای مکتب، معلم، محیط، فرهنگ موثرند. فرزندان بیرنگ ما باید در فرهنگ رنگ بگیرند. مواظب رنگ فرهنگتان باشید. جای «به من چه» گفتن است؟ جای تجاهل کردن و چشمپوشی کردن است؟ محیط فرهنگ محیط تعلیم و تربیت نونهالان اجتماع است وگرنه اجتماع به سوی تباهی و فساد میرود: «و کانِ اَمرهُ فُرُطا». آب و خاک و کسب و کار و بازار و باغ و بستان اینها همه اسباب و وسایل و معدّات برای رسیدن به آن مقام شامخ و عالیای است که در پیش داریم. آب رودخانه را میبینید که با چه سرعتی میرود؟ ما شدیدتر به سوی عالم ماوراء میرویم. وقتی نمانده است و جای امروز و فردا و مسامحه کردن نیست. شما میخواهید چشم و گوش فرزندان بیرنگتان را بهکلی ببندند تا شکارشان کنند؟ اینها تکلیف و وظیفه من و شما و اجتماع است. اگر تغافل کنید و خودتان را کنار بکشید و خدای ناخواسته بیتفاوتی نشان بدهید، خودتان را گرفتار میکنید و به چنگال درندگانی میافتید که به حال شما هیچ رحمی نمیکنند. همان طور که جناب اباعبدالله الحسین«ع» فریاد برآورد و فرمود مردم دارید به قهقرا میروید. شهادت جناب آیتالله صدر به عالم روحانیت حیات بخشید و آبرو داد و ثمره شهادت ایشان را بهزودی خواهید دید. همان طور که از ابتدا عالم تشیع این افتخار را داشته است که شاگردان امیرالمؤمنین«ع» را یکی پس از دیگری شهید کردند. حجربن عدی، کمیل و بلال تا امروز شاگردانی از عالم تشیع، بزرگان نامدار اهل قلم و علم و حقیقت و تقوی، مفسر قرآن، مبین دین رحمهالله علیهم اجمعین. قدر نعمت ولایت را بدانید. لنگر این کشتی ملتهب، ولایت است. این کشتی غرق شدنی نیست و مستعدّین را به ساحل مقصود میرساند. این چراغ خاموش شدنی و این آفتاب غروب کردنی نیستند. در عین حال من و شما هم وظیفهای داریم. هدف، انسان شدن، تقّرب الی الله و به کمالات انسانی رسیدن است. انبیاء که برای کشورگشائی نیامدند. پیغمبر«ص» وقتی امیرالمؤمنین را به سوی یمن میفرستد به ایشان میفرماید: «یا علی! یک دل به دست تو بیدار و متنبّه شود و به سوی حقیقت عالم سیر و سلوک کند و قدم بردارد. یک دل آگاه شود و به اسلام روی بیاورد برای او بهتر است از همه چیزهائی که آفتاب بر آنها میتابد». خداوند تبارک و تعالی امضا نفرمود که آفریدههای او اصرار بر گناه بورزند و اولیا و رسولان و مسئولین امر ساکت باشند و امر به معروف و نهی از منکر نکنند. فرمود قیام برای من بهتر و شیرینتر است. اینک حجت بر همه تمام است و هیچ بهانهای در دست کسی نیست و بَدا به حال کسی که در چنین بحرانی بیتفاوت باشد، زیرا دشمن آنچه را که دارید از شما میگیرد.
سوتیترها: 1. نعمتی به شما روی اقبال کرده است که عالمیان روی شما و قیامت شما حساب میکنند. قیامت اسلامی و قیام جهانگیر است. زانوی دزدها به لرزه افتاده، دل دشمنان میتپد، از شما میترسند، به انحاء گوناگون دسیسه میکنند تا وحدت شما را در هم بشکنند. امروز روز تفرقه نیست، روز اتحاد و یگانگی است.
2. شما سرمشق و دستورالعمل لازم دارید و باید خودتان را بسازید، چون آن طور که اینجا ساخته شوید برای ابد همان گونه خواهید بود. وقت هم خیلی کم است. عمری نمانده است، باید خودتان را بپائید و بکوشید که نفس مطمئنه و نفس آرمیده داشته باشید. تا دشمن را خفه نکنید، نمیتوانید نفس آرام داشته باشید. این نمازها، این وحدتها همه برای خفه کردن دشمن است.
3. قدر نعمت ولایت را بدانید. لنگر این کشتی ملتهب، ولایت است. این کشتی غرق شدنی نیست و مستعدّین را به ساحل مقصود میرساند. این چراغ خاموش شدنی و این آفتاب غروب کردنی نیستند. در عین حال من و شما هم وظیفهای داریم. هدف، انسان شدن، تقّرب الی الله و به کمالات انسانی رسیدن است. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 165 |