تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,266 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,174 |
بازماندگان قمار فتنه | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 375، اسفند 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
حجتالاسلام والمسلمین جواد محدثی
با علی در «بدر» بودن شرط نیست ای برادر، «نهروان» در پیش روست نهروان هر زمان به شکلی است و «صفین»ها و «جمل»ها تکرار میشود و باید ناکثین و قاسطین و مارقین هر دوره را شناخت، با مشعلی از «بصیرت» در کوره راههای آمیخته به ظلمت و تهمت و بدعت و تحریف. چه میشود که «فتنه» پدید میآید؟ راه شناخت فتنه و فتنهگران چیست؟ در شرایط فتنه، چه باید کرد وظیفه را چگونه باید تشخیص داد؟ همچنان که آهن و طلا را در آتش میگدازند تا گداخته و ذوب شود و خوب و بد و خالص و ناخالص آن جدا گردد، انسانها هم در کورة حوادث و بحرانها گداخته میشوند، تا ناخالصیها جدا شود. آزمونهای الهی، برای جدا ساختن صف خالصان از ناخالصان و غربال گشتن افراد است. *** فتنه، چه به معنای آزمون، چه به معنای شرایط غوغاآمیز اجتماعی باشد که تشخیص حق و باطل را دشوار میسازد، برای همه پیش میآید و گریزی از آن نیست و بصیرت لازم است تا از این امتحانها پیروز درآییم. حضرت علی«ع» میفرماید: «هیچ یک از شما نگوید: خدایا من از «فتنه» به تو پناه میبرم، چرا که هیچکس نیست که از فتنه مصون و مستثنی باشد. بلکه هر کس پناه میبرد، از فتنههای گمراه کننده پناه ببرد. چرا که خداوند فرموده «و اعلموا و انّما اموالکم و اولادکم فتنه»(۱) و معنایش آن اســت که خداونــد مــردم را با امــوال و اولاد میآزماید.»(۲) کسانی فریب میدهند. کسانی فریب میخورند. در یک سو، ریا و نیرنگ و دروغ است. در یک سو جهل و سادگی و ضعف بینش و بصیرت. به تعبیر حضرت علی«ع»: چه بسا سخن حق و شعار حقی داده میشود، ولی نیّت و هدف باطلی پشت آن نهفته است.(۳) اینجاست که بصیرت دینی و داشتن معیار، کمک میکند که مؤمن، باطلی را که جامة حق پوشیده و کفر و نفاقی را که در چهرة ایمان، خود را آراسته و دشمنی را که به رنگ دوست درآمده است بشناسد و بشناساند و به وظیفة دینی و انقلابی خود آگاه و عامل باشد و با شناخت ریشة فتنه، در دام فتنه نیفتد. و اینجاست که «اینَ عمّار»، بصیران فتنهشناس را به میدان حضور فرا میخواند. *** حق و باطل از دیرباز در برابر هم بودهاند. به تعبیر مولا علی«ع»: «حقٌ و باطلٌ و لُکلٍّ اهلَ»(۴) حق است و باطل، و هر کدام را اهلی است! شگفت از زمانی است که جریان حق و باطل، همچون دو نهر شیرین و تلخ، و همچون شهد و شرنگ درهم میآمیزد، هوا غبارآلود میشود و افق، تیره و تار. در نتیجه، قدرت تشخیص از افراد گرفته میشود، سراب را به جای آب میگیرند. باطل را حق میپندارند. پیشوایان حق و منادیان عدالت را رها میکنند و تنها میگذارنــد و جــذب داعیهداران باطل و تزویرگران ضد حق میشوند و آب به آسیاب دشمن میریزند و پازل بیگانه و بدخواه را تکمیل میکنند، و چه بسا با حسن نیّت و قصد قربت! پس «جنود شیطان» شدن، چندان دور از انتظار و شگفت نیست، وقتی که «معیار» نباشد. تاریخ پر است از کسانی که بازیچة ابلیسصفتان شده و پس از عمری خدمت و تلاش و سوابق، خود را در «قمار فتنه» میبازند و «بدفرجام» میشوند و از عاقبت به خیری محروم میگردند. اللهّم اجعل عواقب امورنا خیراً *** ابن ابیالحدید، شارج نهجالبلاغه، سخنی دارد قابل درنگ و تأمّل، مینویسد: «ایام فتنه»، ایام خصومت و جنگ بین دو رئیس و دو حاکم گمراه است که هرکــدام به ضلالت دعــوت میکنند، مانند فتنة عبدالملک با پسر زبیر، فتنة مروان و ضحّاک، فتنة حجّاج و پسر اشعث. ولی اگر یک طرف حق باشد، ایام فتنه نیست، بلکه باید در کنار طرف حق ایستاد و به نفع آن شمشیر کشید و با باطل جنگید.(۵) اینکه امیرمؤمنان«ع» میفرماید: در فتنه، مثل بچه شتر باشد که نه شیر دارد تا بدوشندش و نه پشت و کمر دارد تا سوارش شوند.(۶) اشاره به چنان دوران است و در اشاره به دورة لزوم حمایت از حق و مبارزه با باطل، از کسانی که به بهانة فتنه کنار کشیدند و انزوا برگزیدند، میفرمایــد: «خذلوا الحقّ و لم ینصروا الباطل»،(۷) حــق را بییاور گذاشتند، هر چند باطل را هم یاری نکردند. و نتیجه، به زیان حق است، یعنی تنها ماندن حق و غلبه یافتن باطل. دیدا تیره روزی نابینا عبرت بس است دیدة بینا را باطل میکوشد جبهة حق را دچار «ریزش نیرو» کند. میزان موفقیت او در این هدف، بستگی به میزان هوشیاری و بصیرت افراد جبهة حق و ایمان دارد. در تاریخ پس از انقلاب، در این سه دهة اخیر، فتنههای بسیاری رُخ داده است که هرکدام برای ملّت ما یک «آزمون» بوده است. خوشبختانه مردم در این عرصه، روسفید بودهاند. اگر برخی «سیهروی» گشتهاند، آنانی بودهاند که «ناخالصی» و «غشّ» داشتهاند. اگر اعتصمام به «محور ولایت» باشد، این معادله همیشه به سود «امّت» و به زیان فتنهگران خواهد بود. امروز هم مثل گذشته است،... *** و امّا «تکلیف»: یکی: هوشیاری، تا هدف سوءاستفاده قرار نگیریم، باج ندهیم، بار ندهیم، دوشیده نشویم، آب به آسیاب دشمن نریزیم، در زمین بیگانه بازی نکنیم... . دیگری: بصیر بودن و بصیرت دادن، روشن بودن و روشنگری کردن، چراغ افروختن بر سر راه، نصب تابلو در مسیرها و معبرها، تا مردم بیراهه نروند و گم و گمراه نشوند. سوم: پرهیز از اقدامهای شتابزده، حرفهای نسنجیده، قضاوتهای آبکی، موضعگیریهای احساسی. چهارم: برخوردهای عاقلانه، خیرخواهانه، دلسوزانه، نه جاهلانه، حسدورزانه، کینهتوزانه، خالی کــردن عقدهها، تسویهحسابهای شخصی، عقدهگشاییهای نفسانی. پنجم: پرهیز از تفرقه، اجتناب از هر حرفی، عملی، رفتاری، نوشتهای، نطقی، مصاحبهای، اظهارنظری که در «سدّ وحدت»، رخنه و شکاف ایجاد کند و افراد را رودررو قرار دهد. ششم: تبعیّت از رهبری و سرباز ولایت بودن، نه پادوی دشمن یا آتشبیار معرکه. باری «معیار» و «میزان»ها را از یاد نبریم. تا «مفتون فتنه» نشویم.
پینوشتها ۱ـ انفال، آیه 28. ۲ـ نهجالبلاغه، حکمت 93. ۳ـ نهجالبلاغه، حکمت 198. ۴ـ همان، خطبه 16. ۵ـ شرح ابن ابیالحدید، ج 18 ص 82. ۶ـ نهجالبلاغه، حکمت 1. ۷ـ همان، حکمت 18.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 166 |