تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,294 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,216 |
اصول، اهداف، روشها و فنون تربیت دینی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 375، اسفند 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
دکتر مرضیه مختاریپور چگونه تربیت دینی کودکان را آغاز کنیم و مسائل دینی را برا ی آنان بازگو کنیم؟ اصولاً از نظر اسلام تربیت از گهواره آغاز میشود و در خانواده شکل میگیرد. مقدمات و پایهگذاری آن از مرحله تشکیل جنین و حتی قبل از آن است، ولی آنچه که صورت رسمی دارد از لحظة تولد است و با خواندن اذان و اقامه در دو گوش کودک شروع میشود. پیش از اینکه دربارة مقاصد و محتوا و شیوهها و فنون تربیت مذهبی کودکان سخن بگوییم ضروری است از سه اصل مهمی که برای تربیت دینی لازم است سخن بهمیان آوریم. اصول تربیت دینی بدین قرارند: 1. آگاهی و معرفت: ما مدعی نیستیم که کودک قادر به درک همة مسائل و جوانب مربوط به مذهب باشد یا آنچه را که میگوییم دریابد، ولی این نکته باید مورد نظر باشد که به میزان توانایی درک مطالب و فهم او مسائل را به او تزریق کنیم و به حساب اینکه او خردسال است و هنوز وقت بسیاری برای متدینشدن دارد در این کار تعلـل نکنیم. 2. شور و احساس: طفل میبایست کموبیش با جماعات و اجتماعات مذهبی آشنا شود. در مراسم مذهبی، دعاهای دستهجمعی، سرودها و مراثی و در عبادتهای جمعی مانند نمازهای جمعه و جماعت شرکت کند و کموبیش هیجانات، شادیها، اشکها و آه و نالهها را ببیند. این امر در برانگیختن عواطف و شور مذهبی طفل مؤثر است. همچنین نقل داستانهای مذهبی نیز در این امر مفید است. 3. رفتار و عمل: نقش عمل و رفتار بیش از منطق و گفتار در تربیت مؤثر است. دلها از طریق عمل متوجه حقیقتها میشوند و عادات مذهبی پدید میآیند و میل به طاعت و عبادت در فرد شکل میگیرد. این روش تعلیم پیامبر بود که به مردم میفرمود: ببینید من چگونه عمل میکنم شما هم همان کار را بکنید. در چگونگی تربیت دینی کودکان میبایست نقاط و مقاصدی روشن باشد و مربی بداند که میخواهد چه مسیری را تعقیب کند، میخواهد به چه اهدافی برسد؟ چه چیزهایی را میخواهد به کودک بیاموزد؟
اهداف تربیت دینی مقصد کلی، مذهبی بارآوردن کودک است؛ بهگونهای که به تعالیم مذهب مؤمن و معتقد و برنامههای آن را عامل باشد. هدف این است که کودک ما اسلام را بهعنوان مکتبی سازنده و حیاتبخش بپذیرد و تعالیم آن را بهصورت افکاری اصیل و هیجانانگیز در خود پذیرا شود. زندگی حال و آینده خود را براساس فلسفهای که مذهب معین میکند رنگ و صورت دهد و در ایجاد و محیط مورد تأیید مذهب که محیطی پاک و بهدور از هرگونه بدآموزی است کوشش و تلاش کند. در این مرحله سه گونه هدف در رابطه با دین برای فرزندان پیش میآید: 1. رشد، گسترش و تقویت حس مذهبی و علاقهمندی به دین: نکتة در خور توجه در این زمینه آن است که فرزندان در این سنین، بهدلیل غرور نوجوانی، گاه از طرح همه پرسشهای خویش پرهیز دارند و همچنین بهدلیل رشد عقلانیت و قوه استدلالشان به هر پاسخی راضی نمیشوند؛ از اینرو بر ما است که مستقیم و غیرمستقیم، آنان را به سخن آورده و سپس پرسشهایشان را مستدل و منطقی و در حد فهم و درکشان پاسخ دهیم. از سوی دیگر در دوران بلوغ همزمان با بیدارشدن دیگر غرایز و نیازهای روانی، وجدان دینی و اخلاقی نیز در درون نوجوان بیدار و فعال میشود و او را به تفکر دربارة معنویات و حقایق دینی وا میدارد. به همین سبب یکی از نیازهای اصیل نوجوانان در این سن، نیازها و انگیزههای دینی و الهی آنهاست. از اینرو دانشمندان دورة نوجوانی را دورة شکلگیری اعتقادات میدانند. در این سنین نوجوان با کنجکاوی و خواست درونی بهدنبال دستیافتن به هویت ایدئولوژیک (عقیدتی) است؛ بهنحوی که بتواند در پرتو آن به «فلسفة زندگیِ» روشنی دست یابد. پرسشهای زیادی که در این دوران در خصوص مسائل فکری و اعتقادی برای نوجوان مطرح میشود و او در پیِ یافتن پاسخ این پرسشها به جستوجو میپردازد همه برخاسته از این انگیزة درونی است. آنچه مهم است این است که نباید نوجوان را در راه حلوفصل مسائل فکری و یافتن پاسخ برای پرسشهای اساسی تنها گذاشت و با معرفی کتابهای مناسب و بحث و گفتوگو با او ذهنش را نسبت به مسائل روشن کرد. مناسبترین افراد برای این کار مهم، معلمان و مربیان مدارس هستند. 2. آموزش قرآن: در روایات از آموزش قرائت قرآن بهعنوان یکی از وظایف والدین در تربیت فرزندانشان یاد شده است. بر همین اساس، امام علی (ع) به معلمی که «بسم الله الرحمن الرحیم» را به فرزندان خردسالش آموخته بود، به گنجایش دهان استاد، طلا و جواهر هدیه داد. امام حسن عسکری (ع) نیز در روایتی ثواب آموزش قرآن به فرزندان را تشکیلدهندة بخش بزرگی از نامة اعمال والدین میشمارد. 3. آشناسازی با مفاهیم و معارف اسلامی: افزون بر قرائت قرآن، باید معانی، مفاهیم، داستانها و مثلهای قرآن را به کودکانمان بیاموزیم و در کنار آن با روایات و احادیث معصومان (ع) آشنایشان کنیم و برای لحظهلحظة زندگی، الگویی عملی در مقابل چشمانشان قرار دهیم. امام علی (ع) در اینباره چنین توصیه میکند: «از دانش ما به کودکان خود بیاموزید که خداوند بدینوسیله منافعی به ایشان رساند.»(1) امام صادق (ع) نیز به شیعیان خویش سفارش میکند که نونهالان خود را پیش از آنکه افکار و اندیشههای انحرافی، گمراهشان کند، با احادیث اهل بیت (ع) آشنا کنند. مهمترین موضوعاتی که فرزندان باید با آنها آشنا باشند را میتوان بدینترتیب فهرست کرد: · خداشناسی: معرفی خدا و صفات او، عدالت و حکمت الهی در آفرینش جهان و توضیح دربارة بلاها و امتحانات؛ · راهنماشناسی: شناخت پیامبران و فلسفة نبوت و آشنایی با امامان و کارکردهای امامت؛ · معادشناسی: رستاخیز، حسابرسی، برزخ، قبر، کیفر و پاداش؛ · انسانشناسی: رابطة انسان با خدا و جهان هستی، نظارت خدا بر انسان، خلافت انسان در زمین. 4. محبت به پیامبر (ص) و اهل بیت (ع): وظایف والدین تنها به آموزش برخی مفاهیم و ایجاد پارهای از نگرشها محدود نمیشود، بلکه بر آنهاست که برخی گرایشهای مثبت را به فرزندان خود القا کنند و در جانهایشان رسوخ دهند. محبت به خوبها و خوبیها و نفرت از بدها و بدیها، ایمنسازی قوی و مؤثری در مقابل هرگونه زشتی و گناه بوده، محرکی بهسوی کمال و ترقی معنوی بهشمار میرود. محبت به معصومان (ع) آنان را به حقایقی عینی و الگوهایی عملی مبدل کرده، امکان همانندسازی با آنها را فراهم میآورد. پیامبر اعظم (ص) در روایتی میفرماید: «فرزندان خود را بر دوست داشتن پیامبرتان و محبت به اهل بیت او تربیت کنید.»(2)
ابزار و فنون تربیت دینی وسایل و ابزار تربیت در این راه بسیار و برخی از آنها عبارتاند از: داستانها: منظور داستانهای مربوط به پیشینیان مذهب است که بیان آن ضمن افزایش سطح فکر و معرفت کودکان سبب ایجاد عُلقه (دلبستگی) و تلاش برای همانندی هم خواهد بود. محافل و مجامع: قراردادن کودک در جوّ مذهبی مثل مساجد و محافل، جلسات مذهبی، اجتماعات سالم دینی در رشد و پرورش دینی آنها بسیار مؤثر است. رفتارهای مذهبی جمعی: برگزاری نماز جماعت، تربیت گروه سرودهای مذهبی، عبادتهای جمعی، آوازهای مذهبی بهصورت گروهی در تربیت مذهبی کودکان بسیار مؤثر است و موجباتی را برای رشد مذهبی، صفا و اخلاص فراهم میآورد. ارائة الگو: خانواده الگوهای مناسبی را برای نوجوان خود فراهم کنند. میزان حضور خانواده در اجتماع نیز در این نکته اهمیت بسزایی دارد. امام صادق علیه السلام در اینباره میفرماید: «کونوا دعاه الناس باعمالکم و لاتکونوا دعاه الناس بالسنتکم» با کردار و رفتار مردم را به خوبیها و نیکیها دعوت کنید نه با زبانهای خود.(3) وجود الگوی عملی در مسائل دینی و اخلاقی ضروری است. قرآن کریم در این زمینه در سورة احزاب آیة 21 میفرماید: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه» همانا رسول خدا برای شما اسوه و الگوی خوبی است. باید به تناسب سن و فهم و درک و بصیرت در نوجوانان، همان بصیرتی را بهوجود آورد که اسلام ما را به آن دعوت میکند.(4)
آسیبشناسی تربیت دینی به نظر میرسد در آسیبشناسی تربیت دینی، مهمتر از هر چیز، آسیبشناسی مبانی نظری تربیت دینی در نظام آموزشی کشور، باید بررسی شود. بههرحال، سیاستگذاریها و برنامهریزیها، بر مبانی نظری پذیرفته شده در بین سیاستگذاران و برنامهریزان مبتنی هستند و تا هنگامی که نگرش آنان دربارة تربیت اسلامی دچار کاستی و نارسایی باشد، نمیتوان انتظار داشت که سیاستها و برنامهها، متقن و نتیجهبخش شوند؛ بهخصوص در عرصة آموزش و پرورش که در سلسلة طولی عوامل مؤثر، نقش عوامل مباشر، کمتر از سیاستگذاران، برنامهریزان و مدیران ارشد نیست، وجود آسیب و کاستی در مبانی نظری و بینش مدیران میانی و خرد، دبیران، معلمان، مربیان، کارشناسان و بهویژه اولیای دانشآموزان نیز تأثیری اساسی و تعیینکننده در انحراف و تحریف تربیت دینی دانشآموزان خواهد داشت.(5) برخی از مهمترین آسیبها و کاستیهایی که از بدفهمی، کجفهمی یا عدم درک صحیح و جامع شاخصهای تربیت دینی ناشی میشود و متأسفانه در برخوردها، شیوهها و سازوکارهای تربیتی حاکم بر آموزش و پرورش دیده میشود، به قرار زیر است: 1. ظاهربینی: توجه بیش از حد به ظواهر امور و غفلت از حقایق و واقعیاتی که در شکلگیری تربیت دینی و اخلاقی دانشآموزان جریان دارد و نیز تقدسمآبیهای جاهلانه و مُضر و گاه ریاکارانه. 2. رفتارگرایی محض یا معنیگرایی صرف: افراط و تفریط در توازن و تعادل بین ابعاد معنوی و درونی تربیت دینی و جنبههای رفتاری و عملی آن و خروج از حد اعتدال در اهمیتدادن به هرکدام از این دو جنبه و رعایتنکردن شاخصهای دقیق دینی در این عرصه. 3. نگرش تکساحتی: بیتوجهی و ذوابعادبودن (چندبعدیبودن) تربیت دینی و اهتمام به یک جنبة خاص براساس سلیقههای شخصی، شرایط زودگذر اجتماعی و گاه بهطور ناخودآگاه به انگیزة گریز از دشواریها و تحمل هزینههای معنوی جامعنگری در تربیت دینی که غالباً از کاستیهای معرفتی ناشی میشود. 4. پراکندهنگری و عدم نگرش سیستمی و ارگانیک: فقدان معرفتی اندامواره نسبت به شاخصهای تربیت دینی و ارتباط متقابل این شاخصها و پیوند «اکمال متقابل» بین این معیارها و نیز عدم توجه به رابطه ارگانیک در شیوهها و راهکارهای تحقق و تسری تربیت دینی در دانشآموزان. 5. سنتزدگی: خلط معرفتی بین آداب و رسوم و سنن و عادتهای محلی، قومی و ملی با شاخصها و معیارهای تربیت دینی و تأکید بر قالبها یا روشهای سنتی محض بهعنوان قالبها و روشهای دینی و القای آنچه ارتباطی به دین ندارد، بهنام دین. 6. تجددزدگی: عدول و فاصلهگرفتن از شاخصهای تربیت دینی و تسلیم و سادهاندیشی در مواجهه با القائات و آموزههای مدرنیته و غربی و نبود استواری و ثبات قدم در تحقق ارزشها و شاخصهای تربیت دینی بهخاطر مصون ماندن از برچسب تعصب یا سنتی بودن و... که غالباً از عدم درک عمیق و صحیح شاخصهای تربیت دینی ناشی میشود. 7. شتابزدگی: انتظار کسب نتایج سریع و فوری از تلاشها و اقدامات تربیتی، بیتوجه به ویژگیها، خصوصیات طبیعی در دورههای سنی نوجوانی و جوانی و بهکارگیری شیوهها و روشهای منتهی به آثار سریع، ولی زودگذر که ناشی از عدم درک عمیق از هدفها و شاخصهای تربیت دینی است. 8. گفتاردرمانی: جایگزینی «آموزشها و تبلیغات تربیتی» بهجای «تربیت» و بهکارگرفتن روش سهل و بیدردسر سخنرانی و توصیه و موعظههای غیرمتکی به عمل و رفتار صحیح تربیتی و غفلت از جنبة تکوینی و حقیقی تربیت و آثار عمیق و اجتنابناپذیر رفتارها و برخوردهای مجموعه عوامل آموزشی و پرورشی در محیطهای علمی و تربیتی. 9. برخوردهای بخشنامهای: جزمگرایی اداری و تشکیلاتی و صدور نسخههای یکسان و مشابه برای محیطها و شرایط کاملاً متفاوت و نیز سلب اختیار و عدم اعتماد به عوامل مباشر در امر تربیت دینی و انتظار حل مشکلات از این طریق که خود ناشی از عدم درک عمیق از شاخصها و راهکارهای تربیت دینی است.(6)
نتیجهگیری باید به خانواده بهعنوان نخستن مدرسة کودک اهمیت فوقالعادهای داد و محیطی فراهم آورد تا خانواده با دقت، صبر، آگاهی و عشق در تربیت کودکان بکوشد. در غیر اینصورت عوارض غیرقابل جبرانی در شخصیت کودکان بهوجود خواهد آمد و علاوهبر شخص، جامعه نیز متضرر خواهد شد. خانوادهها نباید با سادهاندیشی وظیفه تربیت کودکان را به عهده سازمانهای تربیتی محول کنند و مسئولیت خود را تنها در مهیاکردن امکانات مادی بدانند؛ زیرا مراکز تربیتی علیرغم نقش مهمی که برعهده دارند، هرگز قادر نیستند بهجای والدین و محیط خانواده این نقش را ایفا کنند. بهعلاوه وقتی کودک وارد مدرسه شد، دیگر بسیاری از خصوصیات روانی و شخصیتی او شکل گرفته و هستة اصلی شخصیت او ساخته شده است و مدرسه تنها میتواند بهعنوان تقویتکننده یا تثبیتکنندة الگوهای شخصیتی او عمل کند. بعد از ورود کودک به مدرسه باید در زمینة مسائل آموزشی و تربیتی بین خانه و مدرسه نیز هماهنگی و همکاری لازم وجود داشته باشد. مسئولان مدرسه باید خانوادهها را در روند تربیتپذیری دانشآموزان سهیم کنند و آنان را نسبت به آتیة فرزندانشان ترغیب کنند. همچنین والدین را بهعنوان نیروهای مثبت و جزئی جداییناپذیر از برنامههای مدرسه قبول داشته باشند و آنها را بهعنوان عضو گروه آموزشی پذیرا باشند؛ زیرا آنها میتوانند تکمیلکنندة خدمات آموزش و حامی دستاندرکاران مدرسه در مسائل تربیتی بهحساب آیند. تربیت دینی کودکان در دورة خردسالی تنها با ایجاد احساسی خوشایند نسبتبه مسائل دینی که تنها با مشاهدة اجرای منظم احکام و آداب دینی از سوی اعضای خانواده حاصل میشود، در مراحل بعدی بهوسیلة ایجاد حس تقلید در کودک، موجب عادت به انجام فرایض دینی و نهادینهشدن خواهد بود. تشویق و نوازش والدین در هنگام انجام فرایض دینی کودک سبب افزایش انگیزه و میل او به انجام فرایض خواهد شد. از طرفی خوشایندکردن اجرای احکام برای کودکان، تضمینکنندة آیندة روشن تربیتی آنها خواهد بود. البته بیان این مطلب ضروری است که شیوة والدین باید منطبق بر روش آزادمنشانه و مبتنیبر محبت دوسویه و احترام متقابل بین والدین و فرزندان باشد. از دیگر چالشهای مهم که میتوان به آن اشاره کرد، سلطة تربیت رسانهای (بهمعنای تحت نفوذ قرارگرفتن فعالیتهای خانه و جامعه بهوسیلة رسانهها و رایانهها) است که ناآگاهانه و تحمیلی به عنوان زیانبارترین تغییر در زندگی میشود. وسایل ارتباط جمعی بهطور عام و تلویزیون بهطور خاص بهدلیل ارائة برنامههای متنوع و جذاب، کودکان و نوجوان و حتی بزرگسالان را بهسوی خود میکشاند و به رفتار آنها جهت میدهند و این تأثیرگذاری گاهی بهگونهای است که تغییرات ناخواستهای بر تربیت کودک و نگرشهای دینی او موجب میشود. شاید بتوان گفت که اگر خانواده با اقدامات ماهرانة خود زمینة تقویت مهارتهای دینی فرزندان را فراهم آورد، در آینده آنها تنها تحت تأثیر مشاهدات منطبق بر اصول دینی حرکت میکنند و در صورت لزوم دست به اصلاح تفکرات و اطلاعات دریافتی ناصحیح از رسانهها خواهند زد؛ بنابراین خانوادهها در مواجهه با چالشهای جدی در عصر تقویت معنویت در نهاد خانواده به ترمیم و تقویت پیوندهای درون خانواده و به تبع آن افزایش قدرت تحلیل مسائل پیش روی فرزندان منجر خواهد شد تا بتوانند مشاهدات خود را به نقد کشیده و اصلاح کنند.
پینوشتها: 1. آمدی، 1337، غررالحکم و دررالکلم. 2. امامی، 1388. 3. کلینی، 1365، الکافی، ج 2، ص 78. 4. امامی، 1388. 5. ذوعلم، 1390. 6. ذوعلم،1390. منابع: قرآن کریم - آمدی، ع، (1337)، غررالحکم و دررالکلم، مجموعه کلمات قصار حضرت مولی الموالی الامام ابوالحسن امیرالمومنین علی بن ابیطالب، مترجم: محمدعلی الانصاریالقمی، تهران. - امامی، اکرم (1388)، «مدیریت دینی و تربیت دینی دانشآموزان»، روزنامة رسالت، برگرفته از سایت: www.pajooheh.com. - بهرامپور، ابوالفضل، تفسیر سورة هل اتی. - ترکمندی، حمیدرضا، (1390)، اهمیت تربیت در خانواده از دیدگاه قرآن و روایات، سایت زیباوب: http://persianblog.com. - زارعیان، حسن، (1390)، انسان و خانواده؛ نقش خانواده در تربیت فرد، برگرفته از سایت: www.tebyan.net. - ذوعلم، علی، (1390)، شاخصهای تربیت دینی از نگاه قرآن کریم. - سیدرضی، ب. ا، (1374)، ترجمه و شرح نهجالبلاغه، خطبهها، نامهها و سخنان کوتاه امیرالومنین (ع)، مترجم: فیضالاسلام، مجلد 1 تا 6. - کریمی، عبدالعظیم، تربیت چهچیزی نیست. - کلینی، محمدبنیعقوب، (1365)، الکافی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ج ۱، ص ۱۸۴، ج ۸، صص ۱۹۶و ۲۷۵. - مجیدی، غلامحسین، (1379)، نهجالفصاحه، قم: مؤسسه انصاریان، چاپ اول، ج ۲، ص ۷۰۴. - واحدی، حامد، (1390)، خانواده و عملکرد آن در تربیت دینی، تضاد شیوههای تربیتی خانواده، برگرفته از سایت: www.bazyab.ir. - محمدی ریشهری، م، (1377)، میزانالحکمه همراه با ترجمة فارسی، مترجم: حمیدرضا شیخی، قم: دارالحدیث. - یثربی کاشانی، م، (1384)، سیری در رسالة حقوق امام سجاد (ع)، سلسلهگفتارهای حضرت آیتاله میرسیدمحمد یثربی، تنظیم: قاسم نصیرزاده، قم: فرهنگ آفتاب.
سوتیتر 1: وظایف والدین تنها به آموزش برخی مفاهیم و ایجاد پارهای از نگرشها محدود نمیشود، بلکه بر آنهاست که برخی گرایشهای مثبت را به فرزندان خود القا کنند و در جانهایشان رسوخ دهند سوتیتر 2: خانوادهها نباید با سادهاندیشی وظیفه تربیت کودکان را به عهده سازمانهای تربیتی محول کنند و مسئولیت خود را تنها در مهیاکردن امکانات مادی بدانند | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 977 |