تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,218 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,135 |
سعادت و نحوست ایام از منظر قرآن | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 375، اسفند 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
سیدجواد تربتی
آیا قرآن و روایات سعد و نحس بعضی از ایام را میپذیرد؟ چرا؟(1) در آیات وجود سعد و نحس ایام تأئید و در روایات نیز مفصلاً به آن اشاره شده است. علت نیز چند امر میتواند باشد:
خلاصه پاسخ 1. توجه به حوادث و رویدادهای تلخ و شیرین گذشته و درس عبرت گرفتن از آنها 2. توجه و توسل به ساحت قدس الهی و استمداد از ذات پاک الهی برای دفع شرور ایام 3. توجه دادن به این نکته که غالباً حوادث، جنبة کفارة اعمال نادرست خود انسانها هستند و ایام تأثیر مستقلی ندارند و با توجه بیشتر و استغفار و کارهای نیک، ایام نحس را میتوان به روزهای مبارک وسعد تبدیل کرد. سعد به معنای فراهم شدن امور و مقدمات الهی است برای رسیدن به خیر (دنیوی و اخروی).(2) در مقابل آن شقاوت و یا نحس قرار دارد. نحس در لغت به معنای «سرخ شدن افق» است، همچون مس گداخته و در اصطلاح به هر چیز شومی نحس گفته میشود.(3) (فراهم نشدن مقدمات و امور نیز نحس تلقی میشود). در میان مردم معمول است که بعضی از روزها را سعد و مبارک و بعضی را شوم و نحس میشمارند،(4) هر چند در تعیین آن اختلاف بسیار است. سخن اینجاست که این اعتقاد عمومی تا چه حد در اسلام و قرآن پذیرفته و یا رد شده است؟ برای روشن شدن پاسخ، جواب را در دو بخش تنظیم و نخست سعد و نحسی ایام از دیدگاه قرآن و روایات را بررسی میکنیم: الف) در آیات قرآن تنها در دو مورد به «نحوست ایام» اشاره شده است. آنجا که میفرماید: «فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ: ما تندباد وحشتناک سردی را در یک روز شوم مستمر بر آنها فرستادیم که مردم را همچون تنههای نخل ریشهکن شده از جا برمیکند». همچنین میفرماید: «فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی أَیَّامٍ نَحِساتٍ(5) :بادی سخت و سرد در روزهایی شوم بر آنها فرستادیم». و در نقطة مقابل تعبیر «مبارک» نیز در بعضی از آیات قرآن دیده میشود، چنانکه در باره شب قدر میفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ(6) : ما قرآن را در شبی پربرکت نازل کردیم». به این ترتیب قرآن اشاره سربستهای به این مسئله دارد و میتوان گفت اصل سعد و نحس بودن بعضی از ایام را به صورت اجمال پذیرفته است. دیدگاه مفسران: ۱ـ علامه طباطبایی: «مراد از نحس، خلاف سعد است. در نتیجه ایام نحسات، یعنی روزهای شوم و روزهایی که میمنت و شگون ندارند و احتمال هم داده است که طبق قول بعضیها، مراد از نحسات گرد و غباری باشد که انسان همدیگر را نبیند.»(7) در این صورت ربطی به نحس نخواهد داشت. در ذیل آیة 19 – 20 قمر میفرمایند: «از نظر عقلی نمیتوان دلیلی اقامه کرد که فلان زمان نحس است و فلان وقت سعد، چون اجزاء زمان همه مثل هماند و ما هم که بر علل و اسباب مؤثره در حوادث احاطه علمی نداریم تا بگوییم فلان قطعه از زمان نحس است و قطعة دیگر سعد، اما از نظر شرعی دو آیه در قرآن داریم (قبلاً اشاره شد) که ظاهر این آیات و سیاق آنها، بیش از این دلالت ندارد که آن ایام خاص (هفت شبانه روز) که عذاب بر قوم ثمود ارسال شد، روزهای نحسی بودهاند، ولی دیگر نمیرساند که حتی همان روزها در هفته بعد و در ماه بعد و... ایام نحس هستند، چون اگر ایام خاصی در تمام سالها نحس باشند، لازمهاش این است که تمام زمانها نحس باشند. همچنین ظاهر آیاتی که دلالت بر سعد بودن ایام دارد، به خاطر مقارنت و همراهی آن ایام با امور بزرگ و افاضات الهی و کارهای معنوی است، مثل امضای تقدیرات، نزول ملائکه و روح، انجام عبادات و... اخبار هم نتیجهاش این است که نحس بودن ایام، به خاطر کارهای زشتی است که در آن واقع شده است و سعد بودن ایام به خاطر کارهای نیک دینی و یا عرفی است، اما این که قطعهای از زمان خاصیت تکوینی سعد و نحس داشته باشد، قابل اثبات نیست. اگر روایتی هم باشد، باید توجیه کرد.»(8) 2ـ تفسیر نمونه: «از نظر عقل محال نیست که اجزای زمان با یکدیگر تفاوت و بعضی ویژگیهای ضد آن را داشته باشند، هر چند عقلاً قابل اثبات نیست، ولی از نظر شرعی اگر دلیلی باشد، قابل پذیرش است و مانعی برای آن نیست.»(9) بعد روایات را بررسی میکند و بهترین راه جمع میان اخبارِ مختلف در این باب را این میداند که اگر روزها هم تأثیری داشته باشند، به فرمان خداست و هرگز نباید برای آنها تأثیر مستقلی قائل شد و از لطف خداوند خود را بینیاز دانست. وانگهی نباید حوادثی را که غالباً جنبۀ کفارۀ اعمال نادرست انسان را دارند، به تأثیر ایام ارتباط داد و خود را تبرئه کرد. از سخنان مفسرین این گونه نتیجه میگیریم که خود ایام و روزها ذاتاً نحس و سعد نیستند، بلکه سعد و نحس بودن آنها به خاطر حوادث نیک و بدی است که در ایام واقع شده است، به این جهت نمیتوان بهطور مطلق روزی را بد یا خوب دانست. ب) روایات: در روایات اسلامی به احادیث زیادی در این زمینه برمیخوریم که هر چند بسیاری از آنها ضعیفند، ولی در بین آنها روایات معتبری نیز وجود دارند: 1. از امیر مؤمنان دربارۀ روز «چهارشنبه» و فال بدی که به آن میزنند و سنگینی آن و این که منظور کدام چهارشنبه است، سئوال شد، حضرت فرمود: «چهارشنبة آخر ماه است که در محاق اتفاق افتد و در همین روز «قابیل» برادرش «هابیل» را کشت... و خداوند در این روز چهارشنبه تندباد را بر قوم عاد فرستاد.»(10) لذا بسیاری از مفسران به پیروی از روایات، آخرین چهارشنبۀ هر ماه را روز نحس میدانند و از آن به «اربعاً لا تدور» تعبیر میکنند، یعنی چهارشنبهای که تکرار نمیشود. 2. در بعضی دیگر از روایات میخوانیم که روز اول ماه، روز سعد و مبارکی است، زیرا آدم«ع» در آن آفریده شده است. و همچنین روز 26 زیرا خداوند دریا را برای موسی«ع» شکافت.(11)
چرا سعد و نحسی بعضی ایام پذیرفته شده است؟ علل این امر را چند چیز میتوان دانست: 1ـ وجود وقایعی که در این ایام واقع شدهاند، باعث سعد و یا نحس آن گردیده است. در روایتی آمده است که روز سوم ماه، روز نحسی است، زیرا آدم و حوا در آن روز از بهشت رانده شدند و لباس بهشتی از تن آنها کنده شد(12) و یا روز هفتم ماه روز مبارکی است، زیرا حضرت نوح سوار بر کشتی شد (و از غرق شدن نجات یافت).(13) 2ـ توجه دادن مسلمین به حوادث گذشته تا اعمال خود را بر حوادث تاریخیِ سازنده تطبیق دهند و از حوادث مخرب و روش بنیانگذاران آنها فاصله گیرند، لذا روایات فراوانی سعد و نحس ایام را با بعضی از حوادث مطلوب یا نامطلوب پیوند میدهند، مخصوصاً در مورد روز عاشورا که بنیامیه به گمان پیروزی (ظاهری) بر اهل بیت«ع» آن را روز مسعود و مبارکی میشمرند و در روایات شدیداً تبرک جستن به آن روز نهی شده است. حتی دستور دادهاند که آن روز را روز ذخیرۀ آذوقة سال و مانند آن قرار ندهند، بلکه کسب و کار را در آن روز تعطیل کنند و عملاً از برنامۀ بنیامیه فاصله بگیرند.(14) 3ـ توسل و توجه به ساحت قدس الهی و استمداد از ذات پاک پروردگار، لذا در روایات متعددی توصیه شده است در روزهایی که نام نحس بر آن گذارده شده با دادن صدقه و یا خواندن دعا و قرآن و توکل بر ذات الهی و استمداد از لطف او خود را بیمه کنید. یکی از دوستان امام حسن عسکری«ع» روز سهشنبه خدمتشان رسید. امام فرمود: دیروز تو را ندیدم؟ عرض کرد: دوشنبه بود و من در این روز حرکت را ناخوش داشتم. فرمود: کسی که دوست دارد از شر روز دوشنبه در امان بماند، در اولین رکعت نماز صبح سورة «هل اتی» بخواند. سپس آیهای از سورة «هل اتی» را (که تناسب با رفع شر دارد) تلاوت فرمود(15) «خداوند نیکان را از شر روز رستاخیز نگاه میدارد. او به آنها خرمی و طراوت ظاهر و خوشحالی درون عطا میکند.»(16) 4ـ حوادث جنبۀ کفاره اعمال نادرست خود انسان است و ایام ارتباط و تأثیر مستقیم ندارند، بلکه ایام را میتوان با توبه و استغفار به روزهای مبارک و سعد تبدیل کرد. یکی از یاران امام هادی«ع» میگوید: «خدمت حضرت رسیدم، در حالی که در مسیر راه انگشتم مجروح شده بود، سواری از کنارم گذشت و به شانة من صدمه زد، در وسط جمعیت گرفتار شدم و لباسم را پاره کردند. گفتم: خدا مرا از شر تو ای روز حفظ کند، عجب روز شومی هستی! امام فرمود: با ما ارتباط داری و چنین میگویی؟ آیا روز را گناهکار میشماری؟ آن مرد میگوید: از شنیدن این سخن به هوش آمدم و به خطای خود پی بردم. عرض کردم: مولای من! استغفار میکنم و از خدا آمرزش میطلبم. حضرت افزود: روزها چه گناهی دارند که شما آنها را شوم میدانید، در حالی که کیفر اعمال شما در این روزها دامانتان را گرفته است؟ شوم دانستن ایام فایدهای ندارد. خداوند شما را مجازات میکند به مذمت کردن چیزی که نکوهش ندارد. آیا نمیدانی که خداوند ثواب و عقاب میدهد؛ و جزای اعمال را در این سرا و سرای دیگر خواهد داد؟ سپس افزود دیگر این عمل را تکرار مکن...»(17)
نحوست سیزده نوروز در پایان بحث خالی از فایده نیست که نگاهی به روز سیزده و سعد و نحس بودن آن داشته باشیم که آیا درست است یا نه؟ امام صادق«ع» نقل شده است که فرمود: «أَنَّهُ(18) یَوْمُ نَحْسٍ فَاتَقِ فِیهِ الْمُنَازَعَةَ وَ الْحُکُومَةَ وَ لِقَاءَ السُّلْطَانِ وَ کُلَّ أَمْرٍ وَ لَا تَدْهُنْ فِیهِ رَأْساً وَ لَا تَحْلِقْ فِیهِ شَعْراً وَ مَنْ ضَلَّ فِیهِ أَوْ هَرَبَ سَلِمَ؛(19) به راستی آن (روز سیزدهم) نحس است. در آن روز از منازعه و حکم کردن و ملاقات با سلطان و هر کاری پرهیز کن و در آن روز به سر خود روغن نمال و سر و... را نتراش و کسی که در این روز گم شود یا فرار کند، سالم میماند.» و نیز حضرت صادق«ع» فرمود: «یَوْمٌ نَحْسٌ فِیهِ هَلَکَ ابْنُ نُوحٍ«ع» وَ امْرَأَةُ لُوطٍ وَ هُوَ یَوْمٌ مَذْمُومٌ فِی کُلِّ حَالٍ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْ شَرِّهِ وَ مَنْ وُلِدَ فِیهِ کَانَ مَشْئُوماً عَسِیرَ الرِّزْقِ کَثِیرَ الْحِقْدِ نَکِدَ الْخُلُقِ وَ مَنْ مَرِضَ فِیهِ أَوْ فِی لَیْلَتِهِ یُخَافُ عَلَیْهِ؛(20) (سیزده) روز نحسی است که در آن روز پسر نوح و همسر لوط هلاک شدهاند و این روز، روزی است مذموم، پس از شرش به خدا پناه برید و کسی که در آن روز به دنیا آید، شوم و کم ذوق و زیاد کینه خواهد بود و کسی در آن روز یا شبش بیمار شود، بر او (از مرگ) ترسیده می شود.» در این روایات چند نکته قابل ذکر وجود دارند که با توجه به آنها نمیتوان به این روایات اعتماد کرد: اولاً، این روایات مرسلهاند و سندی برای آن در «بحار» ذکر نشده است، لذا قابل اعتماد نیستند. ثانیاً با روایات دیگر از جمله روایت امام هادی«ع» که فرمود: «مَا ذَنْبُ الْأَیَّامِ حَتَّى صِرْتُمْ تَتَشَأَّمُونَ بِهَا؛ روزها چه گناهی دارند که شما آنها را شوم (و گناهکار) میدانید؟» منافات دارد ثالثاً، از نظر عقلی اجزای زمان با هم مساویاند و نمیتوان گفت که برخی از ایام نحساند. رابعاً در همین روایات قرائنی وجود دارند که راز نحس بودن آن ایام، حوادثی است که در آنها واقع شدهاند، مثل: هلاکت پسر نوح، همسر لوط و... خامساً، روایت دوم تصریح دارد که میتوان از شرّ آن روز به خدا پناه برد و با دادن صدقه، دعا، انجام کار خیر و... نحس بودن آن را برطرف کرد. سادساً اگر واقعاً سیزده نحس بود و تولد در آن روز شوم، چرا بزرگترین انسان عالم هستی بعد از پیامبر اکرم«ص»؛ یعنی امیرمؤمنان«ع» در سیزده رجب به دنیا آمد و آن همه خیر و برکت و علوم را برای بشر به ودیعه گذاشت؟ و چرا یاران پیروز تاریخ(21) انبیا و معصومان 313 نفر بوده و هستند؛ مثل: یاران طالوت در پیروزی بر جالوت، اصحاب پیروز پیامبر اکرم«ص» در جنگ بدر و یاران حضرت مهدی«ع» در پیروزی جهانی و از میان چهارده معصوم، سیزده نفر آنها مرد هستند و حروف ابجد نام مبارک نرجس خاتون نیز مساوی با 313 میباشد؟ سابعاً اگر نحس بودن سیزده را بپذیریم، دلیلی بر بیرون رفتن (سیزده به در) و آن همه گناه و طبیعت را نابود کردن نداریم، بلکه برعکس، باید با انجام دعا، دادن صدقه، انجام کار خیر و احسان و سر زدن به بیماران و سالمندان، بلای آن را رفع و دفع کرد. جالب است که در روایات نحس از عطر زدن و شیک پوشی و تیغ زدن سر و صورت در آن روز نهی شده است، ولی مردم برعکس عمل میکنند!
منابع برای مطالعة بیشتر: ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج 19، ذیل آیه 19 قمر. ترجمه تفسیر صافی، ج دوم، ذیل آیه 19. تفسیر نمونه، آیتالله مکارم شیرازی، ج 23، ص 37 – 47، ج 20، ص 260.
پینوشتها 1ـ برگرفته از «پرسشها و پاسخهای قرآنی» از نویسنده. 2ـ المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، تهران، دفتر نشر الکتاب، دوم، ص 232. 3ـ همان، ص 485. 4ـ قمر، 19 – 20، «إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ». 5ـ فصلت/ 16. 6ـ دخان/ 3. 7ـ المیزان، فی تفسیر القرآن، علامه سیدمحمد حسین طباطبایی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چهارم، 1362، ج 17، ص 401. 8ـ همان، ص 79 – 83، با تلخیص. 9ـ تفسیر نمونه، هیأت تحریریه با نظارت آیتالله ناصر مکارم شیرازی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1370، ج 23، ص 41 و 47 با تلخیص. 10ـ تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 183، حدیث 25؛ تفسیر نمونه، (پیشین)، ج 23، ص 43؛ تفسیر صافی، ج 5، ص 102: «آخِرُ أَرْبِعَاءَ فِی الشَّهْرِ وَ هُوَ الْمُحَاقُ وَ سَاقَ الْحَدِیثَ إِلَى أَنْ قَالَ وَ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ أَرْسَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الرِّیحَ عَلَى قَوْمِ عَادٍ» (مجمعالبیان، همان، ج 9 ـ 10، ص 287.) 11ـ تفسیر نور الثقلین، ص 105، حدیث 25، به نقل از تفسیر نمونه (پیشین)، ج 23، ص 43، و ر.ک: محسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، (بیروت، لبنان، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1402 ق، 1982 م، ج 5، ص 101 – 102. متن حدیث: «امام صادق«ع» فرمود: « الْیَوْمُ الْأَوَّلُ خُلِقَ فِیهِ آدَمُ«ع» یَوْمٌ صَالِحٌ مَسْعُودٌ»، بحار الانوار، ج 56، ص 56 روایت 9 و قال: « إِنَّهُ یَوْمٌ مُبَارَکٌ لِلسَّیْفِ ضَرَبَ مُوسَى«ع» فِیهِ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ»؛ بحارالانوار، ج 56، ص 83. 12ـ تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 58، به نقل از تفسیر نمونه (پیشین)، ج 23، ص 43. 13ـ همان، ج 5 ص 61، به نقل از تفسیر نمونه (پیشین)، ج 23، ص 43. 14ـ ر.ک: تفسیر نمونه، (پیشین)، ج 23، ص 44. 15ـ بحار الانوار، (پیشین)، ج 56، ص 39، حدیث 7: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَقِیَهُ اللَّهُ شَرَّ یَوْمِ الْإِثْنَیْنِ فَلْیَقْرَأْ فِی أَوَّلِ رَکْعَةٍ مِنْ صَلَاةِ الْغَدَاةِ هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ ثُمَّ قَرَأَ أَبُوالْحَسَنِ«ع» فَوَقاهُمُ...» 16ـ «فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ»، هل اتی/ 11. 17ـ بحار، ج 56، ص 2، روایت 5 و 6: «مَا ذَنْبُ الْأَیَّامِ حَتَّى صِرْتُمْ تَتَشَأَّمُونَ بِهَا إِذَا جُوزِیتُمْ بِأَعْمَالِکُمْ فِیهَا... قَالَ وَ اللَّهِ مَا یَنْفَعُکُمْ وَ لَکِنَّ اللَّهَ یُعَاقِبُکُمْ بِذَمِّهَا عَلَى مَا لَا ذَمَّ عَلَیْهَا فِیهِ أَ مَا عَلِمْتَ یَا حَسَنُ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُثِیبُ وَ الْمُعَاقِبُ وَ الْمُجَازِی بِالْأَعْمَالِ عَاجِلًا وَ آجِلًا». 18ـ ضمیر انه به سیزده برمیگردد که قبلاً به آن اشاره شده است؛ لذا مرحوم مجلسی نیز عنوان سیزده را انتخاب نموده است. 19ـ بحارالانوار، ج 56، ص 65. 20ـ همان، ص 66، روایت 69. 21ـ به مقاله «313 نفر یاران پیروز تاریخ» از نگارنده در همین مجله رجوع شود.
سوتیترها: 1ـ آیاتی که دلالت بر سعد بودن ایام دارند، به خاطر مقارنت و همراهی آن ایام با امور بزرگ و افاضات الهی و کارهای معنوی است، مثل امضای تقدیرات، نزول ملائکه و روح، انجام عبادات و... اخبار هم نتیجهاش این است که نحس بودن ایام، به خاطر کارهای زشتی است که در آن واقع شده است و سعد بودن ایام به خاطر کارهای نیک دینی و یا عرفی است.
2ـ امام هادی«ع» : روزها چه گناهی دارند که شما آنها را شوم میدانید، در حالی که کیفر اعمال شما در این روزها دامانتان را گرفته است؟ شوم دانستن ایام فایدهای ندارد. خداوند شما را مجازات میکند به مذمت کردن چیزی که نکوهش ندارد.
3ـ اگر نحس بودن سیزده را بپذیریم، دلیلی بر بیرون رفتن (سیزده به در) و آن همه گناه و طبیعت را نابود کردن نداریم، بلکه برعکس، باید با انجام دعا، دادن صدقه، انجام کار خیر و احسان و سر زدن به بیماران و سالمندان، بلای آن را رفع و دفع کرد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 375 |