تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,338 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,290 |
بیداری اسلامی و تکرار تجربیات تاریخی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 375، اسفند 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
حسین رویوران با آغاز موج بیداری اسلامی، همة ملتهای منطقه امیدوار شدند تا معادلة حاکم بر منطقه بهنفع مردم تغییر یابد. این امیدواری به تحولات گستردة ساختاری و باورهای فکری و سیاسی که بیداری اسلامی پدید آورد، برمیگردد. جنبش بیداری اسلامی بهدلیل اصل اسلامی تبرّی حاکم بر آن اتحاد و ائتلافهای گذشته را پشت سر گذاشت و با رژیمهای استبدادی و خودکامه در داخل و حامیان مستکبر آنها در خارج به ستیز برخاست و همزمان بهعلت اصل اسلامی تولی حاکم بر آن درصدد جایگزینکردن شرایط متفاوت مبنیبر گسترش ارتباطات با دیگر کشورهای اسلامی بر پایة استقلال و عدم وابستگی و تکامل در ابعاد سیاسی و اقتصادی در عرصههای بینالمللی بود. این نگاه جنبشهای بیداری اسلامی قطعاً ساختار موجود در منطقه را که برپایة وابستگی کامل به غرب استوار بود بهطور جدی تهدید میکرد و به همین دلیل قدرتهای استکباری جهان که منافع آنها در خاورمیانه تهدید شده بود، درصدد خنثیسازی موج بیداری اسلامی و کارشکنی در تحولات مدنظر آن برآمدند. در این طرح استکباری دو موضوع مدنظر قرار گرفت؛ نخست ازبینبردن امید اجتماعی شکلیافته در فرایند بیداری از طریق گسترش ناامنی اجتماعی، اقتصادی و روانی و ایجاد ناکارآمدی کامل در عملکرد ساختارهای جدید است و دوم جلوگیری از شکلگیری اتحاد و ائتلاف اسلامی برضد غرب از طریق خلق تضادهای مذهبی در جوامع اسلامی و منحرفکردن دستهبندیها از برون به درون جهان اسلام است. آنچه امروز در مصر، تونس، یمن و حتی لیبی شاهد آن هستیم بهصورت قاطع و آشکار این واقعیت را نشان میدهد. تشدید دودستگی در پایگاه قیام در مصر و صفبندی متقابل میان دولت منتخب مردم به ریاست آقای «محمد مُرسی» از یکسو و جبهة نجات ملی از سوی دیگر و افزایش تنش میان آنها تا مرز درگیری که گاه به کشته و زخمیشدن افراد و آتشزدن مؤسسات دولتی انجامیده است، نتیجة طبیعی این برنامهریزی است. اختلاف نظر شاید در هر انقلاب یک امر طبیعی مینماید، اما افزایش میزان تضاد تا مرز کشته و زخمیشدن مردم قابل توجیه نیست و باید عوامل پشت پردة سرمایهگذار و هیزمبیار معرکه را مسئول این شرایط دانست؛ زیرا هر دو جریان انقلاب مدعیاند همچنان از سیاستهای ضداستکباری و ضداسرائیلی تبعیت میکنند و هدف هر دو تحقق استقلال کامل مصر از طریق نفی هرگونه استبداد و وابستگی است. در تونس نیز تضاد در پایگاه انقلاب در حال گسترش است و ترور برخی از رهبران سیاسی غیرمذهبی که معلوم نیست از طرف چه کسی صورت گرفته است و نیز سرکوب تظاهرات مردمی که به کشته و زخمیشدن تعدادی از مردم انجامیده است، میرود تا دوگانگی را در جبهه انقلاب حاکم کند. در لیبی نیز هرگونه اختلاف میان جریان انقلابی بهطور مسلحانه و درگیرکردن قبایل مختلف حلوفصل میشود و این رفتارها تاکنون آسیبهای جدی به پایگاههای قیام وارد کرده است. این تضادها در هر سه کشور مصر، تونس و لیبی عملاً دولتهای منتخب را با بحرانهای امنیتی و اجتماعی و اقتصادی روبهرو کرده است؛ بهگونهای که برخی تحلیلگران اعلام میکنند که این فرایند ناکارآمدی، ممکن است به بازگشت نظامیان به قدرت کمک بکند و نیروهای استبدادی قدیم را با لباس مبدل و بهعنوان ناجیان مردم به صحنه قدرت برگرداند. در جمعبندی میتوان گفت که غرب و عوامل وابسته منطقهای آن تابهحال از دو وسیلة نفاق داخلی و اختلاف مذهبی در سطح امت برای خنثیسازی موج بیداری اسلامی استفاده میکند و این واقعیت ایجاب میکند تا نیروهای انقلاب با بهرهبرداری از همة ظرفیتها و تجربیات از این آزمون به سلامت عبور کنند؛ همانطور که قبلاً و در برخی مقاطع از استبداد و وابستگی نیز عبور کردند. جنبش بیداری اسلامی دنبال تغییرات گسترده در ساختارهای حاکم و ساختارهای اجتماعی است و این همان هدفی است که اسلام در گذشته در پی آن بود. با ورود اسلام به شبهجزیرة عرب، پیامبر اکرم (ص) سعی میکرد ساختارها و سنتهای اجتماعی اشتباه را تغییر دهد و ساختارهای انسانی و الهی را جایگزین آن کند. بهجای همبستگی قبیلهای مبتنیبر خون، همبستگی مبتنیبر وفاداری به تفکر انسانی و اسلامی را مطرح کرد. سنتهای اشتباه زندهبهگورکردن دختران را رد کرد و احترام به دختران و زنان را جایگزین این سنت نادرست کرد. حقوق فردی و اجتماعی را محترم شمرد و تعدی و تجاوز به آنها را مردود اعلام کرد. بردگی انسان را یک تجاوز بزرگ به حریم انسانیت دانست و در یک برنامهریزی عاقلانه و گامبهگام آن را سریعاً از بین برد و روابط انسانی مبتنی بر برادری دینی یا اشتراک در خلقت را جایگزین کرد. بههرحال، در صدر اسلام یکی از بزرگترین انقلابهای جهان اتفاق افتاد که تحولات و تغییرات گسترده اجتماعی را موجب شد و جامعة بدوی در حال رقابت و ضعیف را تا حدی به جامعة ارزشی تغییر داد که همة جهان را فتح کرد و تا قرنها بهواسطة همان ارزشها بر جهان حاکم شد. جریان شیطانی ضدانقلاب در برابر دعوت اسلامی پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) با مطرحکردن مسئلة عرب و موالی (غیرعرب) موفق شد تا حدودی این انقلاب را از بخشی از ارزشهای الهی خود دور کند و اکنون نیز همان ذهن شیطانی میکوشد با مطرحکردن بحث شیعه و سنی و اختلافات مذهبی موج بیداری اسلامی را خنثی کند و از تشکل مجدد جهان اسلام و متحدشدن آن جلوگیری کند؛ موجی که میکوشد تحولات جدی در ساختارهای اجتماعی و سیاسی ایجاد کند و ارزشهای اسلامی را بر جامعة انسانی حاکم کند. امروز جوامع اسلامی در کشورهای بیداری اسلامی مکلف هستند که نگذارند تفکرهای شیطانی یکبار دیگر جریان اصیل بیداری اسلامی را منحرف کنند، همانطور که امویان جنبش اسلامی را با ارزشهای دستکاریشده منحرف کردند. امروزه تاریخ تکرار میشود و همة مردم منطقه مکلف هستند از ظرفیت همه تجربیات تاریخی و اسلامی استفاده کنند تا بار دیگر قربانی انحراف و منحرفان و مستکبران نشوند. ایران اسلامی در این فرایند مسئولیت دارد تا با بصیرت تاریخی مکتب امامت، روشنگر جوامع منطقه باشد تا جوامع اسلامی یکبار دیگر اسیر یزید و یزدیان نشوند و به منحرفان اجازه ندهند تا ضدارزشهای خود را بهعنوان ارزشهای اصیل اسلامی جا نزنند.
سوتیتر1: امروز جوامع اسلامی در کشورهای بیداری اسلامی مکلف هستند که نگذارند تفکرهای شیطانی یکبار دیگر جریان اصیل بیداری اسلامی را منحرف کنند | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 159 |