تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,083 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,027 |
با گذشتگان قدمی بزنیم | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 20، مهر-235-1388، مهر 1388 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
فریاد رس پروردگارا! اگر خود را به ما بشناسانی، ما را حیران سازی! و اگر نادان گردانی، معذب داری! و اگر ما را ترک کنی، بسوزانی! نه با تو طاقت داریم، نه بدون تو، راحت! از تو به تو فریادرسی میطلبیم! منصور حلاج ******** چراغ در هر چراغ دوری ستارهای میسوزد در هر ستارهای، عشقی در هر عشقی، گُلی در هر گُلی، عطری در هر عطری، پروانهای در هر پروانه، شاعری عمران صلاحی عیبگیری سگ به مرغ گفت: «چه ناسپاس حیوانی میباشی تو، که من با یک تکه استخوان یا یک لقمه نان، تا صاحبم صدایم کند به طرفش جست میزنم و تو با این همه پذیرایی که میشوی، صاحبت برای گرفتنت باید خودش را هلاک کند و هنوز هم اگر بتوانی، فرار میکنی.» مرغ جواب داد: «برای اینکه من، مرغ در ماهیتابهی سرخ شده زیاد دیدهام، امّا تو یک سگ توی ماهیتابه ندیدهای.» قند و نمکـ جعفر شهری ********* نامه به دوست باد آمد و بوی عنبر آورد بادام شکوفه بر سر آورد نامهی نامی که نافهی مُشکتر و نسخهی خط دلبر بود در بهترین وقتی و خوشترین وجهی رسید و ساحت خاطر را رشک باغ بهشت و موسم اردیبهشت ساخت. مهجور مشتاق را حالتی پدید آمد که جان در گلشن عشرت داشت و دل در آتش حسرت یا رب این آتش که بر جان من است سرد کن آن سان که کردی بر خلیل بلی، رسیدن این قاصد و رساندن این کاغذ، بعد از عهد بعید و قطع امید، فرجی بعد از شدت و فرحی بعد از محنت بود و خاطر پریشان را با همه آشفتگی شاد و شکفتگی داد. جایی که دیدن چند سطر و خواندن چند حرف بدینسان، مایهی حیات و پیرایهی نشاط شود، نمیدانم دیدن یار مهربان و بوسیدن آن دست و بنان چه خواهد کرد؟ مُنشآتـ قائم مقام فراهانی *********** عاقبت اشرف افغان سرانجام سپاه اشرف شکست خورد و پراکنده شد. اشرف با بقیهی یاران به جانب لار گریخت. در بین راه، روستاییان آنها را تعقیب کردند. بسیاری از آنها از خستگی یا گرسنگی تلف شدند. در لار هم اهل تسنن بر خلاف آنچه انتظار داشت به وی کمک نکردند. خزانهاش را تارج کردند، برادرش را کشتند، عدهای از همراهانش را هم به قتل آوردند. قزلباش و مخالفان دیگر هم به تعقیب او برخاستند. در جریان این احوال، همراهان اشرف، هر روز فوجفوج از وی جدا شدند و او چون خود را مورد تعقیب قزلباش یافت، اول زن محبوب خود، بعد از آن مادر و چند تن از زنان حرم خود را کشت و بالاخره هنگامی که از راه بلوچستان عازم باگشت به قندهار بود، در همان حوالی به دست یک سرکردهی براهویی کشته شد. بدینگونه غائلهی افغان خاتمه یافت. روزگارانـ دکتر عبدالحسین زرینکوب *********** سزا نمرود به عهد پور آخر میگفت: خدای خلق ماییم! جبّار، به نیم پشّه او را خوش داد سزا و ما گواییم عنصری
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 129 |