تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,155 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,086 |
معرفی کتاب | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 19، شماره 8، آبان 1387 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
معرفی کتاب
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به مناسبت هشت صدمین سالگرد تولد مولانا جلالالدین محمد بلخی اقدام به انتشار گزیدهای از داستانهای مثنوی معنوی کرده است. این داستانهای آموزنده به قلم نویسندگان آشنای ادبیات کودکان و نوجوانان با نثری ساده و روان نوشته شده تا علاقهمندان نوجوان با تفکر و اندیشهی مولانا و همچنین با ادبیات کهن ما بیشتر آشنا شوند.
این اقدام کانون پرورش فکری را ارج نهاده و امیدواریم سرآغازی باشد برای هر چه بیشتر شناخته شدن مفاخر ملی ایران زمین.
مجموعه داستانهای برگزیده از مثنوی معنوی
در 12 جلد، مصور رنگی، گالینگور
تیراژ 5000 نسخه برای هر عنوان
انتشارات: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
***
آرزوی بزرگ، خیلی بزرگ
نویسنده: مجید ملامحمدی
تصویرگر: علی شکاری
در زمانهای قدیم مردی بود که آرزو داشت زبان حیوانات را بداند. پیش حضرت موسی(ع) رفت. به ایشان گفت تا از خدا بخواهد زبان حیوانات را به او یاد بدهند. بعد از آن که با دعای موسی(ع) مرد به آرزویش رسید...
بازار عطاران
نویسنده: جعفر ابراهیمی شاهد
تصویرگر: محمدمهدی طباطبایی
این کتاب سه داستان زیبا به نامهای دباغ در بازار عطاران، مرد گلخوار و درزی زیرک دارد.
دباغ در بازار عطاران:
در روزگار قدیم مرد دباغی بود که در کارش به استادی رسیده بود. او کارش را بسیار دوست میداشت و به همین جهت تمام روز در کارگاهش بود. در نتیجه بوی بد دباغخانه بر بدن و لباس او نفوذ کرده بود. یک روز زنش از او خواست تا به بازار عطرفروشان برود و شیشهی عطری خوشبو بخرد. مرد دباغ به بازار رفت...
پرندهی سخنگو
نویسنده: شکوه قاسمنیا
تصویرگر: مهکامه شعبانی
داستان مرد شکمپرستی است که تمام زندگی را در خوردن میبیند و به چیزی غیر از آن فکر نمیکند. روزی پرندهی کوچکی را به دام انداخت و بلافاصله خواست او را کباب کند و بخورد که پرنده به حرف آمد و گفت...
پیر چنگی
نویسنده: محمود پوروهاب
تصویرگر: علی شکاری
پیرمردی که تمام جوانی و گذشتهاش را مشغول چنگ زدن و مطربی برای خوشگذرانی ثروتمندان کرده بود در پیری دچار فقر و تنگدستی شد. دل شکسته و غمگین شبانه، به قبرستان رفت تا این بار برای خدا ساز بزند و غم دل با او بگوید. او در حال تضرع و زاری، چنگ مینواخت....
چشمهی ماه
نویسنده: اسدالله شعبانی
تصویرگر: هدا حدادی
در بیشهزاری که تمام حیوانات با هم زندگی میکردند، خرگوشان از ترس حملهی شیر و پلنگ تصمیم به ترک دیار گرفتند. آنها پس از پشتسر گذاشتن کوهها و دشتها به چشمه آبی زلال رسیدند....
راز
نویسنده: زهره پریرخ
تصویرگر: پژمان رحیمیزاده
پادشاهی شنیده بود که در هندوستان درختی وجود دارد که اگر کسی از میوهی آن بخورد عمر جاویدان پیدا میکند. او پیک دانایی را به دنبال میوهی این درخت فرستاد. پیک رفت و به جنگلی رسید. او اول از هیزمشکنان و بعد از مرد چوبی و بعد از مردی که از سنگ بود و در آخر از ابر و باد سراغ میوهی عمر را گرفت. باد پیر عارفی را به پیک معرفی کرد...
راز آن درخت
نویسنده: مصطفی رحماندوست
تصویرگر: عطیه مرکزی
قصهی جوان سادهدلی است که میخواست با دعاکردن به درگاه خدا صاحب ثروتی حلال و بدون رنج و زحمت شود! یک روز که در خانه مشغول دعا بود ناگهان صدای مهیبی از حیاط شنید. با عجله به حیاط رفت...
رنج و گنج
نویسنده: افسانه شعباننژاد
تصویرگر: فاطمه رادپور
مرد جوان ثروتمندی که به تازگی پدرش را از دست داده بود هیچ کاری جز خوشگذرانی و تفریح بلد نبود. برای همین خیلی زود مفلس و فقیر شد و حتی لقمه نانی هم برای خوردن نداشت، کاری هم بلد نبود انجام دهد تا پولی بهدست آورد. برای همین عزم سفر کرد...
روزی روزگاری
نویسنده: افسانه شعباننژاد
تصویرگران: مرجان وفاییان، عطیه بزرگ سهرابی
کتاب مشتمل بر 16 داستان کوتاه از مثنوی معنوی است. یکی از داستانهایش دزد و دهل است:
در تاریکی شب دزدی کنار دیوار خانهای نشسته بود و سوراخی میکند. کسی بیمار بود و خوابش نمیبرد. صدای تیشهزدن دزد را شنید و روی بام رفت تا...
طوطی و بقال
نویسنده: محمدرضا شمس
تصویرگر: امیر شعبانیپور
بقالی که کسب و کارش رونق چندانی نداشت به فکر چارهای بود تا بلکه وضعش بهتر شود. یک روز در بازار، طوطی سخنگویی خرید تا با کمک شیرین زبانیهای او مردم به بقالیاش بیایند و خرید کنند...
طوطی و بازرگان
نویسنده: آتوسا صالحی
تصویرگر: نیره تقوی
مرد بازرگان به طوطیای که در قفس داشت بسیار علاقهمند بود و او را مونس خود قرار داده بود. طوطی هم راز و همصحبت بازرگان بود. یک روز بازرگان قصد سفر هندوستان کرد. به طوطی گفت: «هر سوغاتی که میخواهی بگو برایت بیاورم.» طوطی گفت:...
نقاشان چینی و رومی
نویسنده: مرجان فولادوند
تصویرگر: مانلی منوچهری
در سالهای دور پادشاه جوانی بود که آرزو داشت مانند همهی پادشاهان برای خود قصری بزرگ و زیبا داشته باشد. معماران زبردستی آمدند و کاخی بسیار زیبا برایش ساختند. پادشاه تصمیم گرفت دیوارهای قصرش را به بهترین نقاشان بدهد تا نقشهای زیبا بزنند. همهی هنرمندان عالم آمدند و از میان همهی آنها نقاشان روم و چین انتخاب شدند...
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 76 |