تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,818 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,980 |
کوچه یخی | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 19، شماره 11، بهمن 1387 | ||
نویسنده | ||
ساروی بیژن غفاری | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
شنبه: قبل از شروع مسابقه با جمعی از دوستانِ بازیکن قدیمی، شیر یا خط انداختیم. شیر اومد. خلاصه سر شیر آب رفتیم و حسابی دست و صورتمان را شستیم و نفری یک لیوان شیر هم خوردیم و با پیشنهاد یکی از بازیکنها، سری به باغ وحش زدیم. مدیر باغ وحش از دیدن بچههای تیم، خوشحال شد و به هر کدام از ما یک شاخه گُل میمون داد و ما را با ماشین به مسابقه رساند.
یکشنبه: وقتی وارد زمین شدم، متوجه شدم بازیکنانِ تیم مقابل، شب قبل از بازی همگی گلابی خورده و امروز برای گُلخوردن هیچ علاقهای ندارند و فردا قرار است با زنگ گُل ساعتی بیدار شوند.
دوشنبه: در دقایق پایانی بازی، گُلی که مستقیم وارد دروازه شد، مورد تشویق رانندهی تاکسی قرار گرفت و او آن روز را تا پاسی از شب به رساندن بازیکنان اختصاص داد.
سهشنبه: با اینکه میدانستم دوستم به تازگی دروازهبان تیم شده است و هیچ علاقهای به گُل ندارد، با خریدن چند شاخه گُل به دیدارش رفتم.
چهارشنبه: امروز برای اینکه کسی نتواند برای من پاپوش بدوزد، پشت پا به همه چیز زدم و با خرید یک جفت کفش ورزشی، خود را قبل از شروع مسابقه به زمین بازی رساندم.
پنجشنبه: در دقایق سی و پنج بازی، بازیکن هفت خط با یک شوتِ محکم، تیرک افکار مرا بر هم زد و من هم از ترس گُل خوردن ترجیح دادم مقداری گُلگاوزبان بخورم؛ قبل از اینکه صورتم گُل بیندازد.
جمعه: فقط استراحت میتوانست کمی حال مرا جا بیاورد و بعد هم یک خواب سنگین چند ساعته؛ امّا به یکباره خشونت دو تیم موجب پرتاب یک لنگه کفش ورزشی به سرم و پریدن من از خواب بعد از ظهر جمعه شد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 101 |