تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,752 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,964 |
کوچه دوستی | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 19، شماره 228، اسفند 1387 | ||
نویسنده | ||
زهرا هوایدافر | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
باید تشکّر کنم از تغییراتی که در مجلّه به وجود آمده است. طرحهای جلد که بعضیهایشان خیلی زیبا هستند. بخشهای جدید آسمانه و یکی دو صفحهی جدیدی که باز شدهاند؛ مخصوصاً صفحهی «سنگر به سنگر» که جای خالی مطالبی پیرامون دفاع مقدّس را در مجلّه پر کرد.
مسألهی بعد در مورد اعضای تحریریهی افتخاری است. شما مدّتی روی این موضوع مانور دادید و چند نفری را عضو کردید. جنب و جوشی هم بین بچّهها برای همکاری بیشتر با آسمانه به وجود آمد؛ ولی بعدش همه چیز رها شد. نه عضو جدیدی گرفتید، نه یک برنامهی خاصی برای اعضا گذاشتید و نه پیگیری کردید که اعضا فعال بودنشان ثابت باشد. تعدادی از افراد تحریریهی افتخاریتان مدتی است که در آسمانه مطلبی ندارند. بالأخره برنامهیتان برای اعضای تحریریهی افتخاری چیست؟
نکتهی دیگر دربارهی گزارشهای زیبای خانم مشهدیرستم است که یکی از نقاط مثبت سلامبچههاست و امیدوارم ادامه پیدا کند. اگر دربارهی چگونگی بحث، مخصوصاً موضوع آن بیشتر فکر شود، قطعاً علاوه بر این که گفتوگو تأثیر بیشتری روی بچّهها میگذارد، بسیار خواندنیتر میشود. مثلاً بسیاری از مشکلات نوجوان امروز را میتوان با قالبی نو و جدید (نه به شکل کلیشهای) در این گزارشها گنجاند.
محمّدطه اسفندیاری
14 ساله بودم که مثل هر سال مبصر شدم. اما این دفعه تصمیم گرفتم تا با هر بار فرقی کند. تصمیم گرفتم کار فرهنگی کنم. یک نوآوری در ساکت کردن بچهها! آن روز سلام بچهها را در دستم گرفتم و رفتم سر کلاس. همه را ساکت کردم و تو را به آنها نشان دادم. داستانی را برایشان خواندم. نتیجهی زحمات فراوان من برای کار فرهنگی روی بچهها دوتا دوست خوب بود که به تو هدیه کردم؛ معصومه عظیمی و معصومه بخشینیا. بعد از آن سال تحصیلی اسم معصومَین را در هیأت تحریریهی تو دیدم.
الآن که سلام بچهها را میبینم دیگر مثل ده سالگیام خندهدار به نظرم نمیرسد. سلام بچهها دوست من است؛ دوست دوران کودکی. با هم بزرگ شدهایم. من که خیلی وفادار بودم. حالا نوبت تو است که ثابت کنی دوست من هستی. خواهرم، راضیه را نیز به جمع دوستانت اضافه کردم. راضیه هم به قافله رسید و نوشتههایش با نام مستعار «هاگ» یا «نرگس مسیحا» چاپ شدند.
دوستت، فاطمه چاوشی- 16 ساله- قم
سلام به آسمانهی عزیز! امیدوارم حالت خوب باشد.
چند تا پیشنهاد دارم. اینکه در سلام بچهها آموزشهایی مثل آموزش روزنامهنگاری، یا نکاتی در مورد شعر و داستان چاپ کنید. به نظر من که خیلی استقبال خواهد شد.
پیشنهاد دیگر مسابقه است. خیلی هیجانانگیز میشود اگر برای نوجوانان مسابقه بگذارید.
اما کلام آخر یک آرزوست. امیدوارم سرانهی مطالعه در ایران از این بالاتر برود و تو به بچههای بیشتری سلام کنی. آمّین!
نیلوفر شهسواریان- 14 ساله- تهران
سلام آسمانهی عزیز و سلام بچهها جان! عکسهای روی جلدت واقعاً زیباست. چند شمارهی اخیر که کارهای خانم نیکزاد را روی جلدت میزنی واقعاً باحال میشوی. ممنون از اینکه به پیشنهادها و انتقادهای ما راجع به جلدت فکر کردی و برای آن چارهای پیدا کردی. صفحهی دوم و اخیراً نوشتههای خانم دوستدار را هم خیلی میپسندم و به نظر من خیلی زیبا هستند. پرواز با دعای عرفه هم خیلی قشنگ است، فقط اینکه همهاش از دعای عرفه ننویس، دعاهای دیگر: مناجات شعبانیه، دعای کمیل و... و یا از نهجالبلاغه که جایش واقعاً در توی مجله خالی است. داستانهایت خیلی اُفت و خیز دارد. بعضی شمارهها خیلی باحال و خواندنی است؛ امّا بعضی شمارهها هم به نظر من اصلاً درخور تو نیست. شعرها را بیشتر کن. چشمه چشمه نور به نظر من در مورد سورههای قرآن خوب است؛ امّا چند شمارهای که داستان دنبالهدار دارد، اصلاً جالب نیست. مثلاً شمارههای قبل داستان شتر حضرت صالح(ع) را داشتی که بسیار طولانی بود و داستانی بود که نصف آن را خودمان میدانستیم. ضمن آنکه داستان دنبالهدار برای یک ماهنامه به نظر من جالب نمیآید. همچنین داستان دنبالهدار «پسری از دیار بکر» اصلاً جذابیت ندارد. من شمارههای اول آن را خواندم، امّا شمارههای دیگرش را نخواندم؛ چون جذاب نبود و داستان شمارهی قبل را با وجود «خواندید که...» یادم رفته بود. با گذشتگان قدمی بزنیم هم خیلی قشنگ و بامعناست و از بخشهایی است که من خیلی طرفدارش هستم. فقط اگر میشد در مورد نویسندههای متن، بیشتر توضیح میدادی، خیلی بهتر بود. یک حرف و دو حرف هم به قول دوستان، یاد مصاحبههای واقعاً مفید آقای پوروهاب بخیر! چرا سُنتهای خوب و قدیمیات را فراموش کردهای؟ لطفاً این بخش را دوباره به دست آقای پوروهاب به شرط مصاحبه با نویسندهها و شاعرها بسپار! جوانهات هم که جای خود دارد و واقعاً آموزنده است. اجتماعی؛ واقعاً به نظر تو خوب است که ما در مورد بیمه بدانیم در حالی که به نظر من نیازهای واجبتری هم داریم؛ مثلاً آموزش داستاننویسی، روانشناسی، در مورد محیطزیست، مطالب علمی، هنری و... پس زودتر فکری بکن! علمی؛ واقعاً باز هم به نظر خودت میشود این بخش را علمی گذاشت؟ یا اسمش را عوض کن و به فکر یک مطلب علمی درست و حسابی باش یا مطلبش را عوض کن و یک مطلب علمی به دردبخور و واقعاً علمی بگذار! این ماجراهای آقای وَ چی بود؟ لااقل کمی نمک به آن اضافه کن! افسانه؛ بهتر نیست به جای افسانههای خارجی از افسانههای قدیمی و فراموش شدهی کشور خودمان استفاده کنی؟ سنگر به سنگر هم بسیار مورد نیاز مجله بود که خدا را شکر اضافه شد. فقط از خاطرات شهدا بیشتر بنویس. ورزشی؛ به نظر من یک اشکالی که بخش ورزشی تو دارد این است که همهاش گیر میدهد به قدیم: فاتحان ماراتن، تاریخچهی المپیک... به نظر من اگر از حال بنویسد، خیلی بهتر و خواندنیتر میشود؛ مثلاً در مورد قهرمانی تیم بسکتبال نوجوانان، والیبال و... چرا ننوشتی؟ ضربالمثل هم واقعاً کار جالبی بود که کردی. فقط در کنار نقل حکایات ضربالمثلهای قدیمی پرکاربرد، در مورد ضربالمثلهایی که کمرنگ شدهاند و کمتر از آنها استفاده میکنیم هم بنویس تا فراموش نشوند. شاخه به شاخه، به نظر من اضافی است؛ چون هر کدام از مطلبهایش را میتوانی در بخش اختصاصی آن در مجله به کار ببری و الکی دو صفحه را هدر ندهی. دنیای مجازی را اگر به معرفی پایگاههای مفید مجازی و مثلاً آموزش ساختن پست الکترونیک و... اختصاص بدهی، بهتر است. کاردستی، جدول، سرگرمی، یک کدام را بگذاری کافی است. خبر ماه و معرفی کتاب هم که بسیار خواندنی هستند. قسمتی را که در شمارههای جدید به سینما اختصاص دادهای، خوب است؛ ولی فقط گیر نده به سینما. در مورد هنرهای دیگر مثل گرافیک، تصویرسازی، گویندگی، دوبله و... هم بنویس. چند پیشنهاد کلی؛ سعی کن زبان نوشتاریات به کل فارسی باشد و هیچ کلمهی خارجی به کار نبر.
چرا صفهآراییهایت تنوع ندارد، همه یک شکل است؟
بعضی از تصویرسازیهایت واقعاً کیفیت ندارد. اشکالات ابتدایی دارد، مثلاً فیگورش مشکل دارد...
چرا از تصویرسازیهای حرفهای قبل استفاده نمیکنی: خانم منعمی، خانم توسلی، آقای ملایی....
راستی اگر فکر میکنی دوستان دیگر با پیشنهادهای من موافق نیستند و آنها را قبول ندارند بهتر است یک نظرسنجی بزنی تا همه نظرشان را بفرستند، آن وقت یک تجدیدنظر کلی در مورد خودت بکنی.
ممنون از اینکه گوشَت را این همه وقت در اختیار من قرار دادی.
معصومه بخشینیا- 16 ساله- قم
پیشنهادی در رابطه با کوچه دوستی دارم.
احساس میکنم آسمانه خیلی مثل قدیم نیست؛ مثلاً شما در این شماره نوشته بودید همه عضو همکار افتخاری هستند، امّا در قدیم کسی عضو این گروه میشد که خیلی کار برای آسمانه میفرستاد و هر سال این افراد را معرّفی میکردند و رقابت میان دوستان آسمانه بیشتر میشد.
معصومه عظیمی- قم
سلام به همهی دلهای آسمانهای!
این دفعه خیلی گله دارم. در نامهی قبلی گفته بودم مطالبی دربارهی امام زمان(عج) چاپ کنید منظورم قطعهی ادبی نبود. منظورم مطالبی دربارهی شخصیت آقا و کلیّهی مطالبی که وظایف ما را در زمان غیبت نشان میدهد. ما در عرصهای قرار گرفتهایم که تهاجم فرهنگی در جامعهی ما بیداد میکند و خرابیهایی فجیعتر از هر توپ و تانکی به بار میآورد. ما در زمان غیبت هستیم و انتظار آقا یکی از وظایف اصلی ماست. پس چرا ما نباید این فرهنگ را در جامعه منتشر کنیم. ما در خوابی عمیق فرو رفتهایم و یادمان رفته امامی داریم که اگر او نبود آسمان و زمین در جای خود پابرجا نبودند.
چرا نوجوانان ما برای فرار از تنهایی به دنبال شخصیتهایی پوچ میروند؟ چون شخصیت اصلی را نمی شناسند. در دلهایشان گمشدهای دارند، امّا نمیدانند کیست. دنبال هر چیزی میروند تا شاید گمشدهی خود را پیدا کنند، امّا بیشتر آن را گم میکنند. این ما هستیم که باید جهت دهیم و آنها را آگاه کنیم. پس این کمک را دریغ نکنیم و بدانیم این نوجوانان و جوانان ما هستند که آینده سازند.
به امید آن روز که چشمهایمان منزلگاه جمال زیبای مهدی باشد.
اللهم عجّل لولیک الفرج
کوثر نصیری
پاسخ به نامهها
محمدطه اسفندیاری
دوست عزیزم، حق با تو است؛ ولی میدانی، به هر حال مطالب زیادی برای آسمانه میرسد. در مورد مطلبی که گفته بودی، باید بگویم که نقد و معرفی کتاب از جمله مطالبی است که تعداد زیادی از دوستان میفرستند. الآن پوشهی آسمانه پر از نقد کتاب است. نمیدانیم چه کار کنیم. تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که آنها را در نوبت چاپ قرار دهیم. به همین خاطر اینگونه مطالب که زیاد است، دیر به دیر چاپ میشود. خب باید دل همه را به دست آورد. ولی اشکالی ندارد. فضای کار برای مجله زیاد است. میتوانی در کوچههای دیگر هم پرسه بزنی.
فاطمه چاوشی، قم
از حرکت فرهنگیات متشکرم. راستش را بخواهی زمانه طوری شده که همسایه از همسایه بیخبر است. مثلاً همین مجلهی سلام بچهها در قم خیلی غریب است. خیلی از دوستان نوجوان دنبال چنین مجلهای در تهران میگردند، ولی نمیدانند که در شهرشان چنین مجلهای چاپ میشود. فکر میکنم یک اطلاعرسانی خوب نیاز باشد. باید حرکتی صورت گیرد که مدارس ما بدانند چنین مجلهای چاپ میشود. امیدوارم به کارت ادامه بدهی و دوستان زیادی برای مجله پیدا کنی. از مطلبت هم استفاده خواهیم کرد.
نیلوفر شهسواریان، تهران
میخواهم یک خبر خوب به تو و دوستان تهرانی بدهم. مجلهی سلام بچهها به تازگی دفتری در تهران دارد که میتوانی با مراجعه به آنجا هم مطالبت را بدهی و هم مجلاتی را که میخواهی درخواست کنی. نشانی: تهران، میدان فلسطین، خیابان سرپرست، خیابان تبریزی، پلاک 30، طبقهی دوم. تلفن: 88978275. لطفاً قبل از آمدن به دفتر مجله، تماس بگیر!
زهرا هویدافر، تهران
زیاد عصبانی نشو! هر کسی نظرهایی دربارهی مجله دارد و باید به نظر دوستان احترام گذاشت. مجلات زرد برای خودشان تعریف مشخصی دارند. اینطور نیست که هر مجلهای دربارهی سینما و ورزش مطلب داشته باشد، مجلهی زرد به حساب آید. بعضی از مجلات برای فروش بیشتر دست به یک سری کارهایی میزنند مثل شایعهپراکنی یا خبرهایی دربارهی سرماخوردگی یک بازیکن یا قهرکردن یک بازیگر با یکی دیگر که برای بعضیها جذابیت دارد. مجلهی سلام بچهها خوشبختانه از این چیزها دور است و اینگونه است که یک مجلهی فرهنگی قابل قبول برای نوجوانان شده است.
معصومه عظیمی، قم
درست فهمیدی. آسمانه خیلی مثل قدیم نیست؛ چون سعی کردیم شکل جدیدی به آن بدهیم. شما میتوانید با آثار زیبایتان شور و حال دیگری به آسمانه بدهید.
سلام، من خیلی عصبانی هستم. دلیل این عصبانیتم هم نامهی یکی از خوانندگان مجله در کوچه دوستی بود که در مجلهی آذرماه چاپ شده بود. این خوانندهی محترم ضمن انتقادهای بجا و نابجا، به نظرم مسؤول هر بخش باید پاسخگوی آن باشد. در آخر نامهی خود چندین سطر به این مضمون نوشته بود که با اضافه شدن صفحهی سینما، مجله تبدیل به یک مجلهی زرد شده است. برای من جای تعجب دارد که مبحث سینما و معرفی فیلم چه ارتباطی با زرد بودن یک مجله میتواند داشته باشد؟ فکر نکنم دادن اطلاعات در مورد یک فیلم خوب و مناسب ردهی سنی نوجوانان کلاً (اطلاعاتی در زمینهی هنر هفتم سینما) باعث زردینگی(!!!) یک مجله شود. در آخر هم باید بگویم چیزی را که این خوانندهی محترم در سایر مجلات دیگر تحت عنوان مطالب سینمایی و حواشی در آن دیدهاند در سلام بچهها دیده نشده و نخواهد شد؛ چون مناسب مجله نیست. پس لطفاً منصفانه قضاوت کنید و همه چیز را با یک چوب نزنید. نه تنها در مورد بخش سینمایی، بلکه در مورد بخشهای دیگر هم حرفهایی برای گفتن وجود دارد که نویسندهی هر بخش پاسخگوی آن است. سخن کوتاه اینکه کمی دید خود را وسیعتر کنیم! محتوای فرهنگی با ادبی متفاوت است.
به نظر شما «همشهری جوان» یک مجلهی زرد محسوب میشود؟ چون یک بار یکی از نوشتههای شما را در بخش یادداشتهای خوانندگان دیدم، میپرسم. با وجود اینکه چندین صفحه به سینما و مطالب سینمایی اختصاص داده است، مسلّما نه. به نظر من یکی از بهترین مجلات در حوزهی مطبوعات ایران برای جوانان است.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 88 |