تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,074 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,023 |
با گذشتگان قدمی بزنیم | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 19، شماره 228، اسفند 1387 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
نازکی همدانی
کتاب تحفهی سامی که به معرفی شاعران زمان خود پرداخته یکی از شاعران آن زمان به نام «نازکی همدانی» را این گونه معرفی کرده:
اوقات او صرف شعر میشود. هر روز نزدیک به هزار بیت میگوید. به خود لازم کرده که تمام کتب نظم را جواب گوید؛ از جمله شاهنامه(که فردوسی درسی سال گفته) او در سی روز گفته. در شعر او قافیهی غلط بسیار است و به غیر از تخلص، در شعر او نازکی نیست و در شعر او همه چیز هست، غیر از معنی. چنان که از این چند بیت که در شاهنامهی خود در صنعت جنگ گفته معلوم میتوان کرد:
اَبَر میمنه تاخت مانند پیل
به دستش یکی نیزه مانند بیل
چو چشمه، یکی چشمش از جوی آوْ!
به دستش یکی نیزه چون شاخ گاو!
سمندش چو پیلی به میدان جنگ
بر او گشته خرطوم، دُمب پلنگ!
﷼ شکر
یکی از مشایخ با مردی گفت: «روزت چگونه میگذرد؟»
گفت: «بسیار بد!»
گفت: «شکر کن اگر بد هم نمیگذشت چه میکردی؟»
پریشان- قاآنی شیرازی
﷼ طَلَب
در محفلی صحبت از شعر و شاعری شد. دخو هم چند شعر به نام خود خواند. یکی گفت: «این شعر از عبید زاکان است.»
دخو انکار کرد. دیگری گفت که آن اشعار را در دیوان عبید دیده است.
دخو گفت: «بلی، یک وقتی متعلق به او بوده. شما متوجه اصل قضیه نیستید.»
پرسیدند: «اصل قضیه چیست؟»
گفت: «من از فلان کس که از نوادگان عبید زاکان است، مبلغی طلب داشتم و پول مرا نمیداد. من هم بابت خود مقداری از اشعار جدّ او را بابت حساب خود برداشتم.»
﷼ خرتر
از خر پرسیدند که: «از تو خرتر کیست؟»
گفت: «آن کسی که مرا آب میدهد و برای من سوت میزند؛ زیرا که من اگر تشنه باشم، خودم آب میخورم.»
ریاض الحکایات- حبیب الله کاشانی
﷼ از خدا خواسته
وقتی به گرگ گفتند که: «میخواهیم تو را چوپان گوسفندان کنیم.» شروع نمود به خندیدن.
گفتند: «چرا میخندی؟»
گفت: «میترسم دروغ بگویید؛ و الّا من از خدا میخواهم.»
ریاض الحکایات
﷼ لغت نامه
دارالتعطیل: مدرسه.
العطار: آن که همه را بیمار خواهد.
المُجرّد: آن که به ریش دنیا میخندد.
النسیه: آن چه واپس ندهند.
الخنّاق: مهمان دائمی.
رسالهی تعریفات- عبید زاکانی
﷼ آدم پرچانه
اگر عُمری به زندانخانه افتی
و یا چون جغد در ویرانه افتی
به سوراخی پناه آری ز گرگی
به گیر خرس در آن لانه افتی
و یا کَت بسته در دارالمجانین
به چنگ مردم دیوانه افتی
از آن- روحانیا- خوشتر که بی وقت
به گیر آدم پرچانه افتی
فکاهیات روحانی- غلامرضا روحانی﷼
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 114 |