تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,075 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,024 |
زیباییشناسی کتاب آسمانی | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 20، شماره 23، فروردین 1388 | ||
نویسنده | ||
مرتضی دانشمند | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
شاید شنیده باشی که میگویند: «کوچک زیباست». درست است. بسیاری از کوچکها زیبا هستند. گلی کوچک که در باغی بزرگ بر دست شاخهای میروید، ستارهای کوچک که از دور بر سینهی مخملی آسمان سوسو میزند و سورهای کوچک که در باغ بزرگ سورهها گل میدهد و عطرش آسمان سینهها را معطر و خوش بو میسازد. این بار میخواهم از این کوچک زیبا برایت بنویسم. از کوتاهترین دل نوشتهی خداوند بر صحیفهی نور. از سورهای که سرود آشنای لبهای کودکی ما بوده است.
سورهی «کوثر» از سه آیهی کوتاه تشکیل میشود. بگذار همینجا برایت از معنی آیه بگویم. وقتی میخواهی برای اولین بار به خانهی دوستی بروی، به دنبال نشانه و علامتی میگردی و از هر کس و هر چیز حتی درخت سپیدار میپرسی که «خانهی دوست کجاست؟» آیههای کتاب خداوند، نشانههای خانهی دوست را به ما نشان میدهند. هر آیه اگر سرسری از کنارش نگذریم، دست ما را خواهد گرفت وبه خانهی دوست خواهد برد.
بهتر است در آغاز نگاهی به منظرهی زیبای این سوره بیندازیم:
به نام خداوند بخشندهی مهربان؛ بسم الله الرحمن الرحیم.
ما چشمهی خوبیها را به تو بخشیدهایم؛ انا اعطیناک الکوثر.
از بسم الله آغاز کنیم.
او چگونه بخشنده و مهربان است؟
شاید فکر کنی خداوند در لحظهی تولد، ما را به پدر و مادر بخشیده، غذای لذیذی برایمان در سینهی مادر گذاشته و دیگر با ما ارتباطی ندارد. بسیاری از آدمها دربارهی خدا این گونه فکر میکنند. خیال میکنند همانطور که استادِ بنّا به کمک کارگران خانهای را میسازد و دنبال کارش میرود، خدا هم با فرشتگانش خانهی جهان را ساخت، انسان را در آن گذاشت و رفت دنبال کارهای دیگر یا استراحتش.
شاید این فکر برای من و تو خندهدار باشد؛ امّا متأسفانه واقعیت دارد و بسیاری از آدمها خدا را اینجور میشناسند؛ امّا قرآن و این سورهی کوچک به ما نشان میدهد، خدایی است که هر لحظه با آفریدگانش ارتباط دارد.
از آن لحظه که ما نبودیم، او به فکر ما بود و در کمترین زمان طرح ما را کشید. خودش چه زیبا میگوید: «هو الذی یصورکم فی الارحام کیف یشاء؛ اوست که شما را در رحمها آنگونه که بخواهد تصویرگری میکند.»(1) پیش از به دنیا آمدن، مهر ما را در دل مادر انداخت و غذای ما را در سینهاش جای داد. ما گریه میکردیم، او لبخند میزد و شیر در کاممان میریخت. تولد نقطهی پایان ما نبود، که خط شروع بود. خواب و بیداری ما نشانهای است که میتواند خانهی دوست را به ما نشان دهد؛ امّا افسوس که بسیاری از ما حتی در بیداریهایمان خواب هستیم. حال آن که آن مهربان میگوید: «من در خواب شب و بیداری روز، اگر واقعاً بیدار باشید خودم را به شما نشان میدهم. «و من آیاته منامکم باللیل.»(2)
راستی شبها که از خود بیخبریم چه کسی خون تازه را از قلب در رگهای ما پمپاژ میکند؟ چه کسی به ششها فرمان میدهد در هر دم و باز دم اکسیژن را به درون سلولها ببرند و گاز کربنیک کشنده را از راهروی نای، بینی و دهان بیرون بفرستند؟
او هر لحظه و هر روز در دل و جان ما حضور دارد. هر لحظه با ضربان قلب و حرکت نبضمان با ما گفت و گو میکند. او همه جا و در هر چیز خودش را به ما نشان میدهد. «به درخت بادام گفتم برایم از خدا بگو؛ بادام شکوفه داد.»(3)
او بخشنده است و مهربان. مردم اگر چیزی به ما ببخشند یا از گناه و اشتباه ما در گذرند، بر ما منت میگذارند؛ امّا خداوند میبخشد و منت نمیگذارد.
امّا کوثر چیست و با ما چه پیوندی دارد؟
کوثر، آنگونه که مفسران گفتهاند به معنای امکانات فراوان و نعمتهای گوناگون نیست، بلکه به معنای استفادهی درست و بجا از نعمتها و امکانات است.
به هنرمند پیکر تراشی که روبهروی سنگی ایستاده بود و به آن مینگریست گفتند: «به چه مینگری؟» گفت: «فرشتهای در این سنگ اسیر شده است. من تلاش میکنم آن فرشته را از میان سنگ آزاد کنم.» پس از چندی آن سنگ زمخت و ناصاف به فرشتهای کوچک و زیبا تبدیل شد. پیکر تراش گفت: «من فرشته را آزاد کردم.» در درون هر یک از ما فرشتهای گرفتار شده است. این فرشته با ما و کارهایمان ارتباط دارد. هر سخن نیکو، کردار زیبا و پندار نیک ما، ما را گامی به آن فرشته نزدیک میسازد. کسی که به خوب دیدن، خوب شنیدن، خوب بخشیدن و... عادت کند، سنگ ناهموار مجسمهی وجودش به آن فرشته نزدیک میشود.
یکی از نمونههای این فرشته گونِگی، حضرت زهرا(س) است.
وقتی قدر ناشناسان مکه به پیامبرِ مهربانیها طعنه زدند و گفتند دو فرزندت عبدالله و قاسم از میان رفتند و پس از تو کسی نیست که راه تو را ادامه دهد، خدا با فرستادن کوثر به پیامبرش دلداری داد و گفت: «ما سر چشمهی خوبیها را به تو بخشیدهایم.»
منظور خدا از کوثر کسی بجز زهرا(س) نبود. دختری که خوب زیست، خوب اندیشید و خوب اقدام کرد و خوبیها را به همه آموزش داد.
شب عروسیاش جامهی نو- هدیهی پدر را- از تن به در کرد و به زنی بینوا که میتوانست با آن جامه به نوایی برسد بخشید. شاگردی همچون «فضه» تربیت کرد که سالها گفت و گوی سادهاش ترنم آیههای آسمانی بود. سه شب و سه روز او، علی(ع) و فرزندانش گرسنه ماندند و با آب افطار کردند تا اسیران، یتیمان و مسکینان گرسنه نمانند.
همه میدانند که زهرا(س) به رغم کمی امکانات، امّا از چنان ایمان و اندیشهای برخوردار بود که نیمهی خاکی خود را به فرشته رسانده بود.
ما امّا چگونهایم؟ ما که در عصر امکانات به سر میبریم، آیا گامی به سوی آن فرشتهی پنهان وجودمان برداشتهایم؟
پیام بزرگ این سورهی کوچک به ما آن است که، اهل کوثر باشیم نه از تبار تکاثر. از آنان باشیم که چونان چشمهاند نه بسان باتلاق. چشمه جوشنده است و بخشنده، شکوفهها را بارور میکند و گلها را معطر. امّا باتلاق همه چیز را در خود نگاه میدارد؛ حتی اگر کسی به او نزدیک شود او را در کام میگیرد.
باری دیگر به آیینهی آیههای این سوره رو کنیم و خودمان را در آن ببینم که:
چشمهی جوشان به تو بخشیدهایم
بهترین گل را برایت چیدهایم
از خدایت یاد کن در هر نماز
بعد از آن یادی کن از اهل نیاز
دخترت زهرا ز هر گل بهتر است
دشمن تو بوته خاری بیبر است.
آنان که از امکانات خداوند بهره میگیرند، با نماز از او تشکر میکنند و با بخشش از نعمتهایش قدردانی، بهراستی آنها هستند که زیباییهای این سورهی کوچک و این دل سرودهی خداوند را احساس میکنند. باشد که چنین باشیم!
حکایت همچنان باقی
1. آل عمران/۱
2. روم/23
3. از کازانتزاکیس﷼
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 119 |