تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,805 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,977 |
سنگر به سنگر | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 20، شماره 24، شهریور 1388 | ||
نویسنده | ||
اکرم باریکلو | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
بار خدایا! تو را سپاس میگویم که در امتداد تاریخی زندگی کردهام که در قلّههای رفیع افتخارش رسول گرامی، محمدبن عبدالله(ص) زندگی سراسر حماسهاش را به نمایش گذاشته است و نایبین بر حقّش از علی(ع) تا امام مهدی(عج) و در غیبت حضرت قائم، امام خمینی(ره) این پیر خستگیناپذیر، هیچ گونه ابهامی در تشخیص حقیقت باقی نگذاشتهاند. این همه لطـف بیحصر توست.
ای معبود یکتا! این همه را تو بر ما ارزانی داشتهای.
(شهید محمدرضا جعفری فردویی)
وقت کردی نفس بکش
تندتند غذا میخورد. جویده و نجویده، لقمهی اول را که میگذاشت سر دهانش، لقمهی دوم در دستش بود. پشمک را به این سرعت نمیخوردند که او غـذا را میخورد. با هم رفیق بودیم. گفتم: «اگر وقت کردی یک نفس بکش، هواگیری کن، دوباره شیرجه برو تا ما مطمئن شویم که هنوز زندهای و خفه نشدهای!» سری تکان داد و به بغـل دستـیاش اشـاره کـرد: «چـه میگویی؟» او هم با دست زد روی شانهاش که کارت را بکن، چیز مهمی نیست. بیخودی دلش شور میزند.
آداب جبهه
در سوگواریها و مراسم تعزیت اهلبیت(ع) بعد از اقتضای محیط و میدان نبرد و قرارگرفتن دو صف حق و باطل در مقابل هم، همهی تلاش کسانی که به یاری اسلام، انقلاب و امام آمده بودند این بود که خودشان را بگذارند جای ائمه، اصحاب و انصارشان و تا مغز استخوان مصیبت ایشان را بچشند و بکشند؛ بلکه اندکی دلشان آرام و قرار بگیرد، چنانکه در شبهای شهادت امیرالمؤمنین در ماه مبارک رمضان بعضی با نان و نمک افطار میکردند، اشک در چشمانشان بود و بغض در گلویشان، سحر آن شب هیأتها به عزادارانشان شیر میدادند و با اجرای نمایش قضاوتها وحکایتهای منسوب به حضرت امیر(ع) شبهای کوفه، غریبی و مظلومیت مولا را احیا میکردند و گرم نگه میداشتند.
سرداران
شهید اکبر خردپیشه شیرازی
تولد: 1334 ـ دهبید فارس
شهادت: 1365ـ جزایر بوارین
آخرین مسؤولیت: فرماندهی یگان دریایی لشکر 17 علیبن ابیطالب(ع)
بعد از عملیات والفجر 8 اعلام کردند که حاج اکبر شهید شده است. آن موقع فرماندهی یگان دریایی بود و با آن همه زحمتها و مشقتهایی که میکشید واقعاً چیزی جز قدرت خدایی مشاهده نمیشد.
چند روزی از عملیات گذشت. به اتفاق یکی از برادران رزمنده در مقر لشکر نشسته بودیم. دیدیم شهید شیرازی از دور میآید. حاجی با آن هوش و استعدادی که داشت فهمید که در مورد او صحبت میکنیم. وقتی به ما رسید خندهای کرد. گفتیم: «حاجی! شما که زنده شدید!» گفت: «الآن زنگ زدم به خانه و گفتند از کجا زنگ میزنید؟ گفتم: از آن دنیا.» با همان چهرهی بشاش و گشاده گفت: «غذا چیزی نداریم؟» گفتیم: «چرا! چلوکباب تخممرغ داریم.» گفت: «بیاورید.» یکیـ دوتا تخممرغ از قبل مانده بود، آوردیم و بنده خدا نشست و در سنگر غذا را خورد.
وصیتنامه
همیشه پشتیبان روحانیون و امام عزیزمان باشید تا خون جوانتان پایمال نشود. به خواهران عزیز توصیه میکنم حجاب خود را حفظ کنند که حجاب زن کوبندهتر از جنگ یک رزمنده با دشمن است.
شهید رضا دانا
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 131 |