تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,081 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,026 |
داستان یک بنا | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 21، شماره 250، دی 1389 | ||
نویسنده | ||
سید علی اکبر رضوی | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
مسجد آقابزرگ کاشان مسجدها، در آثار تاریخی و فرهنگی ایران، حرف اول را میزنند. تقریباً در ایران شهری نیست که بروید و وقتی سراغ آثار تاریخیاش را بگیرید، نام یکی- دو تا مسجد را برایتان نگویند. مسجد شیخلطفالله و مسجد شاه اصفهان، مسجد جامع یزد، مسجد گوهرشاد مشهد، مسجد تاریخانهی دامغان، مسجد جمعه و مسجد جمکران قم، مسجد نصیرالملک شیراز، مسجد کبود تبریز و مسجد سپهسالار تهران، تنها نمونههایی از این مساجد هستند. وارد کاشان هم که بشوید و سراغ آثار و ابنیهی فرهنگی و تاریخیاش را بگیرید، نام مسجد آقابزرگ را هم حتماً خواهید شنید. مسجدی که در نوع خودش از زیباترین مساجد ایران است و آثار هنرمندانهای که در آن به کار رفته، هر تماشاکنندهای را مقهور خود میکند و حس آرامش و لذت عبادت را هم در نمازگزاران آنجا بیشتر میکند. داستان این بنا ماجرای ساختن این مسجد برمیگردد به 180 سال پیش، یعنی سال 1250 هـ .ق. آن روزها عالم بزرگ و مشهوری به نام «ملامحمدمهدی نراقی» در کاشان زندگی میکرد که مورد احترام مردم بود و از بزرگان شهر به حساب میآمد. سال آخر عمر ملامحمدمهدی، خدا میخواست به او پسری عطا کند که عمر او کفاف نداد و پسرش بعد از وفات او به دنیا آمد. طبق رسم آن روزها، که هنوز هم بعضی جاها پابرجاست، اسم پسری را که اینطوری به دنیا میآمد، همنام پدرش میگذاشتند. برای همین نام پسر هم «محمدمهدی» شد. چندسالی گذشت و محمدمهدی بزرگ شد و او هم مثل پدرش از علمای بزرگ شهر کاشان و مورد اعتماد و احترام مردم قرار گرفت. از طرفی نام و یاد ملامحمدمهدیِ بزرگ هنوز سر زبان مردم بود. مردم کاشان هم برای اینکه ایشان را با پدرش اشتباه نگیرند، از آن به بعد به ملامحمدمهدیِ پدر میگفتند «آقابزرگ» و ملامحمدمهدیِ پسر را «آقا کوچک» میخواندند. روزها میگذشت و آقاکوچک، بزرگتر میشد؛ نه فقط سن و سالش، بلکه در علم و فقاهت هم به مراتب بالاتری رسیده بود و در سراسر کشور مشهور بود. تا اینکه روزی گذر محمدشاه قاجار به شهر کاشان افتاد و تصمیم گرفت با علمای شهر، مخصوصاً با ملامحمدمهدی نراقی پسر یا همان آقاکوچک دیدار کند. ملاقات شاه با آقاکوچک و صحبتهای او، حسابی نظر شاه را جلب میکند. آنقدر که دستور میدهد از این به بعد باید به خاطر درجات بالای علمی، فصاحت و بلاغت، او را هم آقابزرگ خطاب کنند. این شد که آقابزرگ معروف، لقب محمدمهدیِ پسر شد. حاج محمدتقی خانبان، پدر خانم آقابزرگ جدید، از سرمایهدارهای کاشان بود. وقتی خبر ملاقات شاه و لقبی را که او به ملامحمدمهدی، دامادش داده است میشنود، حسابی سرذوق میآید و دستور میدهد به احترام او، در محلهای که حالا نامش خیابان فاضل نراقی است، مسجدی برایش بسازند تا هم امام جماعت آنجا باشد و هم کلاسهای علوم دینیاش را در همانجا برگزار کند. تقریباً 10 سال طول کشید تا این مسجد ساخته شود و هنوز هم قرص و محکم، هر دوتا کاراییاش را دارد؛ یعنی هم محل نماز و عبادت است و هم مدرسهی علوم دینی برای طلبهها. بنای سراسر هنر مگر میشود بنایی با این بزرگی و عظمت ساخته شود و آثار هنریاش بیداد نکند، آنهم در شهر کاشان که هنرمندانش در ایران زبانزد هستند. گنبد بزرگ آجری، منارهی کاشیکاری شده، صحن باصفای دوطبقه، شبستانهای تابستانی و زمستانی، سردر زیبا و گچکاریها و مقرنسهای مسجد، هر گوشهاش را به طرح و رنگی، دلربا کرده است. «استاد حاجشعبان» را آن روزها همه میشناختند. معماری که از هر دستش یک هنر میریخت و طبق نظر او همهی مسجد از آجر ساخته شد. روی آجرها، دیگر هر چه از دستش برمیآمد، هنر خرج کرد و هنر. از کاشیکاری و مقرنسکاری چیزی کم نگذاشت. کتیبههای نفیس گچی و کاشی را گوشه و کنار شبستان و صحن نصب کرد. خطاطی ثلث و نستعلیق را استادان برجستهی کاشان مثل محمدابراهیم (جد خاندان معارفی)، محمدحسین (جد خاندان ادیب) و سیدصادق کاشانی دست گرفتند. نقاشیها را هم به «استادمحمدباقر قمصری» سپرد. وارد کاشان که شدیم و از میدان کمالالملک وارد خیابان ملاحبیبالله شدیم، به مسجد آقابزرگ میرسیم. سردر ورودی مسجد، از همان ابتدا با بیت شعری که از «حسرت» بالای آن روی کاشی نقش شده است، حواس را سرشار از لذت تماشا میکند. دو طرف در هم به رسم تمام بناهای دورهی قاجار، دو سکوی سنگی قرار دارد. مقرنسهای معلق گچی و نقاشیهایش و دیوارهای کناری که با کاشیهای خشتی تزیین شدهاند، تحسین هر کسی را برمیانگیزد. از در ورودی چوبی نفیسی که کندهکاریهای زیبایش رخ مینمایاند، هشتی و دو دالانی که آنها هم با نقاشی و مقرنس تزیین شدهاند، وارد صحن بزرگ و دلباز مسجد میشویم. بین دو راهرو، دو شبستان زمستانی و تابستانی قرار دارد. دو طرف سردر دو بادگیر بلند، با هدایت هوای مطبوع به شبستان پایینی(تابستانی) و به زیرزمینی که شبستانها قرار دارد، تابستان گرم کویر را برای ساکنان شبستان قابل تحمل و دلپذیر میکند. مسجد آقابزرگ، یک فرق مهم با بقیهی مسجدهای معمول دارد. بیشتر مساجد را طوری میسازند که فضای داخل مسجد بسته و پوشیده باشد؛ اما مسجد آقابزرگ از هر چهارطرف باز است تا هوای خنک، تابستان گرم کاشان را برای نمازگزاران قابل تحمل کند. هشت ستون قوی و قطور17 متری، گنبد را استوار و محکم نگه داشتهاند و زیر آن یک فضای مربعی بزرگ 28 در 30 متر ایجاد کردهاند. شبستانهای بزرگ اطراف محوطهی گنبدخانه، هنگام شلوغی، از طریق پنجرههای چوبی به همراه مییافت. شبستانها آنقدر بزرگ هستند که تعداد ستونهای زیادشان، آنها را به شبستان چهلستون شرقی، غربی و شمالی معروف کرده است. قدم زدن داخل شبستانها و دیدن طاقهای عرقچینی منظم کنار هم، دل آدم را باز میکند. بنای مسجد، آنقدر محکم ساخته شد که زلزلهی سال 1192 کاشان هم پشتش را خم نکرد. داخل فضای مسجد، در ارتفاع 5 متری دور تا دور را کتیبهای گرفته که به آیات کتاب خدا مزین شده است. گنبد دوجدارهی مسجد آقابزرگ، شاهکار دیگر استاد حاجشعبان است. دو گنبد کوچک و بزرگ، با فاصلهی 5 متر از هم، اما کاملاً مشابه، روی هم قرار گرفتهاند. ارتفاع گنبد، در نوک آن به 27 متر از سطح زمین میرسد. گنبدی که دو گلدستهی کاشی معرق شده، مثل دو گوشواره، جلوهای زیباتر به آن دادهاند. صحن دو طبقهی مسجد، حال و هوای دیگری دارد. فضای بزرگ حیاط، دیوارهای بلند و حجرههای روی طبقهی دو، هیبت و شکوهی مثالزدنی به مسجد دادهاند. کف حیاط، غیر از حوض بزرگ و باغچهها، همه از آجر است. درختهای انار و انجیر طراوت را برای حیات به ارمغان آوردهاند. پلکانهایی کنار حیاط، راه ورود به سرداب هستند. سردابی که از طریق هواکش، با شبستانها در ارتباطاند و در هوای داغ تابستان، تا 25 درجه خنکتر از بیرون هستند. مدرسهی آقابزرگ اما مجموعهی بنای آقابزرگ، قسمت مهم دیگری هم دارد. مدرسهی آقابزرگ، درست دیوار به دیوار مسجد است. مدرسهای که در آن هم کلاس درس هست، هم اتاق مباحثه، هم حجرههایی که طلبههای شهرهای دیگر، در آن زندگی کنند. تلفیق، اتصال و ارتباط مدرسه و مسجد آقابزرگ را یکی از شاهکاریهای معماری ایران میدانند. مدرسه بعد از مسجد ساخته شد و به آن اضافه شد؛ اما آنقدر ماهرانه که گویی همان اول، پی آن را با هم ریختهاند. مسجد و مدرسهی آقابزرگ، آنقدر هنر و زیبایی در خود جای داده که گوشهای از آن را هم نمیتوان با نوشتن توصیف کرد. باید به کاشان رفت و در کنار آن همه دیدنیهای دیگر این شهر، سری هم به مسجد آقابزرگ زد و از هنرمندی و معماری ایرانیان، مغرور و سرکیف شد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 123 |