تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,123 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,041 |
با گذشتگان قدمی بزنیم | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 21، شماره 251، بهمن 1389 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
﷼ زندگی جاودان کسی مژده پیش انوشیروان عادل آورد. گفت: «شنیدم که فلان دشمن تو را خدای برداشت!» گفت: «هیچ شنیدی که مرا بگذاشت؟» اگر بمُرد عدو، جای شادمانی نیست که زندگانی ما نیز جاودانی نیست گلستان سعدی ﷼ چشم گوژپشتی را گفتند: «میخواهی که خدای تعالی پشت تو را چون دیگران راست گرداند؟» گفت: «میخواهم همه را چون من گوژ گرداند تا به آن چشمی که ایشان در من نگریستهاند من نیز به همان چشم در ایشان نگرم.» بهارستان جامی ﷼ مُرده و زنده این شنیدستم که عیسی، مُردهای را زنده کرد مردهای را زنده کرد و نام او پاینده کرد نیمِ گیتی شد مُسخّر از طریق دین او شد جهان آیینهدار چهرهی آیین او گر حکیمی مُردهای را زنده سازد این چنین بهر او تکریم و تعظیم است در روی زمین بهر فردوسی چه باید کرد؟ کاو از کار خویش یعنی از نیروی طبع و معجز گفتار خویش مُرده فرزندان چندین قرن ایران زنده کرد از لب آموی تا دریای عمان زنده کرد میرزادهی عشقی ﷼ دزد و خرس شخصی به باغ خود رفت. دزدی و خرسی را در باغ دید. دزد را زد. دزد گفت: «آخر من از خرس کمتر نیستم که مرا میزنی و خرس را نمیزنی.» شخص گفت: «خرس مسکین میخورد؛ امّا تو میخوری و میبری.» رسالهی دلگشا- عبید زاکانی ﷼ گرگ و اردک اردکی گشت به یک گرگ دُچار کرد تعظیم و بگفت ای سرکار به کجا میروی اینگونه سریع گفت در کوه و بیابان وسیع بلکه از ظلم رهایی یابم یک نجاتی زگدایی یابم خوردهام صدمه ز چوپان بنده داد از دست سگ گیرنده! گفت اردک به فدای راهت هست دندان طمع همراهت؟ یا که دندان طمع را کندی تا که آسوده بماندی چندی؟ گرگ گفت: سخنت هذیان است آلت حربهی من دندان است گوسفند و بره و گاو و رمه زیر دندان من افتند همه گفت اردک: برو ای پوستکلفت هیچ بیهوده مکش زحمت مفت تا تو دندان طمع را داری پیش چشم همه عالم خواری به جهنم بروی یا به درک میخوری در همهجا چوب و کتک آدم خوب به هر جا خوب است جنس بد در همه جا معیوب است دیوان نسیم شمال ﷼ شعر درختان درختان گویی اشعار زمیناند که خاکشان بر آسمان مینگارد؛ ولی ما این سرودهای سبز را قطع میکنیم و از آنها کاغذ میسازیم تا تهی بودنمان را در آن به ثبت برسانیم. حمام روح- جبران خلیلجبران﷼ | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 99 |