تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,079 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,025 |
یک کتاب، یک نویسنده (ادبیات جهان) | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 22، شماره 261، آذر 1390 | ||
نویسنده | ||
مصطفی بیان | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
سفر به اعماق دریا نقد و بررسی داستان بیستهزار فرسنگ زیر دریا اثر: ژولورن با این فریاد، تمام کارکنان کشتی به سرعت به طرف ندلند دویدند. کاپیتان فوری دستور ایست داد و موتورها خاموش شدند. کشتی بر اثر فشار و کشش قبلی حرکت میکرد. اطراف ما تاریکی همه جا را فرا گرفته بود و من تعجب میکردم که توی این تاریکی چطور غول را تشخیص داده است؟ اما به زودی همهی ما چیزی را که ندلند دیده بود به طور وضوح تشخیص دادیم. تقریباً در دو میلی ما مقدار زیادی از سطح دریا با نوری قوی روشن شد. بدون شک این نور خیرهکننده از منبع روشنایی نیرومندی پخش شد. این قسمت نورانی به شکل یک بیضیِ بزرگ بود. کانون نور در مرکز آن قرار داشت و برق خیرهکنندهی آن مرتب خاموش و روشن میشد. یکی از افسران گفت: «این روشنایی بر اثر تراکم ذرات فسفر است.» من با اطمینان به نادرستی این حرف جواب دادم: «این نور قوی از یک منبع الکتریکی است. نگاه کنید، حرکت میکند. مثل اینکه میخواهد به طرف ما حمله کند.» یکباره تمام کارکنان کشتی که این حدس را زده بودند فریادهایی از ترس و وحشت کشیدند. کاپیتان نیز با خشونت فریاد کشید: «ساکت. سکان را بگیرید و کشتی را برگردانید.» ملوانان به سوی طنابهای سکان دویدند و مهندسین به طرف ماشینخانه رفتند و بیدرنگ با کم کردن بخار، کشتی جنگی نیمدایره زد تا از محوطهی خطر دور شود؛ اما این حیوان خارقالعاده که سرعتی دو برابر کشتی داشت به سرعت به طرف ما میآمد. نفس در سینههایمان بند آمده بود. به قدری ترسیده بودیم که توان کوچکترین حرکتی نداشتیم. غول همچنان با سرعت نزدیک ما میشد... *** داستانهای علمی- تخیلی، ادبیات تغییرند. موقعی که یک فرهنگ، تغییرات زیادی را به دنبال پیشرفتهای علمی و توسعهی فناوری به خود میبیند و انتظار میرود که علوم و فناوری دستخوش تغییرات بیشتری نیز شود، عجیب نیست که داستانهایی دربارهی این تغییرات، محبوبیت زیادی پیدا کند. داستانهای علمی- تخیلی بیشتر دربارهی فناوریهایی هستند که پایهیشان علم روز است و این امیدواری که این فناوریها ممکن است به وجود آیند، اما هنوز به وجود نیامدهاند. برخی از این داستانها هم فراتر از این میروند و علم آینده و دربارهی جهان آینده را نشان میدهند. پایهگذار داستانهای علمی- تخیلی از نوع جدید، داستاننویس فرانسوی به نام «ژولورن» است که کتابهای او با وجود گذشت سالها بهویژه در میان نوجوانان خوانندگان زیادی دارد. بهراستی رمز محبوبیت آثار ژولورن به خاطر چیست؟ چرا پیر و جوان نوشتههای او را میخوانند و لذت میبرند؟ باید گفت که او چشمانداز تازهای پیش روی خواننده میگستراند. او به همراه قهرمانان خود را به گوشه و کنار دنیا میبرد و در حوادث و رویدادها شریک میسازد. به این نکته توجه کنیم که در آن زمان مسافرت به راحتی امروز میسر نبود و یک فرانسوی به خواب و خیال هم نمیدید که پا به آفریقا، قطب جنوب و شمال، ترکیه، چین و... بگذارد. «ژولورن» خواننده را به دیدار از سرزمینهای نادیده و دور از دسترس میبرد و آگاهیهای بسیاری در اختیارش میگذاشت. جالب توجه اینکه «ژولورن» چنان دقیق و گیرا سرزمینهای دوردست را معرفی میکند که گویی خود این سرزمینها را از نزدیک دیده است. در حالیکه میدانیم ژولورن از آموختههای خود استفاده میکرد. به همینخاطر دفتر کارش مجموعهای شگفتآور از سفرنامهها، نقشهها، کتابهای فیزیک، شیمی، ریاضی، ستارهشناسی، گیاهشناسی و... به شمار میآمد. او چنان دقیق و نکتهبین به معرفی کشورها میپرداخت که هنوز هم خواننده را حیرتزده میکند. ژولورن (Jules Verne) در هشتم فوریهی سال 1828 در جزیرهی ریدو و از توابع نانت فرانسه چشم به جهان گشود. پدرش که وکیل دعاوی خوشنامی بود آرزویی جز این نداشت که ژول رشتهی حقوق بخواند و روزگاری جانشین شایستهی او باشد. غافل از اینکه روحیهی پسرش با چنین آرزویی سازگار نیست. در واقع ژولورن از کودکی شیفتهی طبیعت بود. هر فرصتی که به دست میآورد به اسکلهی لوار میرفت، به رفت و آمد کشتیها نگاه میکرد و آرزو داشت به سیر و سیاحت روی امواج دریا بپردازد. وی در سن یازدهسالگی تصمیم گرفت بدون اجازهی پدر و مادرش با کشتی به هند سفر کند، ولی در هنگام حرکت پدرش سر رسید و او را به خانه برد؛ اما همچنان عشق ماجراجویی در وجود او باقی ماند. هنگامی که ژول پا به عرصهی جوانی گذاشت در پاریس به تحصیل در رشتهی وکالت پرداخت و تحصیلات خود را در این رشته به پایان رساند، ولی گرایشی به وکالت نداشت. او ذوق نمایشنامهنویسی و رماننویسی داشت و کمکم به سوی ادبیات کشیده شد. در آغاز، دست به نوشتن نمایشنامههای گوناگون زد بی آنکه آثارش با موفقیت روبهرو شوند. آنگاه نوشتن داستانهای کوتاه را آغاز کرد و در سال 1851 میلادی 2 داستان بلند در زمینهی سفرهای شگفتانگیزش منتشر کرد. «سفرهای شگفتانگیز» او بسیار موفق بود و هواخواهان بسیاری یافت. ناشر آثار او، پیر- ژول هتزل، برای او دوست، مشاور و همراه بسیار خوبی بود. ژولورن از سال 1855 میلادی به مطالعهی جغرافیا، فیزیک و ریاضیات پرداخت. با این مطالعات ژولورن توانست به انشا و واژگان فنی که برای نوشتن رمانهای علمیاش نیاز داشت، دست یابد. در سال 1862 میلادی، ژولورن دستنوشتهی رمان «پنج هفته در بالن» را نزد انتشارات هتزل برد. این رمان با استقبال مواجه شد و نام ژولورن سر زبانها افتاد. از آن پس سایر شاهکارهای ژولورن منتشر شدند. آثاری که کوچک یا بزرگ امروز نیز از خواندن آنها لذت میبرند. او با دقت و نکتهبینی به معرفی کشورها میپرداخت. برای نمونه در بخشی از کتاب فاتح آسمانها به شناساندن ایران نیز میپردازد. از کویر لوت و خطهی شمال و دریای مازندران سخن به میان میآورد و در توصیف آن مکانها از خود مهارت بهسزایی نشان میدهد. عمده آثار ورن تا سال 1880 به چاپ رسید. او در آثار اواخر عمر خود، رفتهرفته بدبینی خود را نسبت به سرنوشت تمدن بشری نشان میدهد و حتی در آخرین داستان او، ارباب جهان (1904)، روبر، مخترع آشنای او مبتلا به جنون خودبزرگبینی میشود. در ایران، ژولورن از رماننویسهایی است که به نوجوانان سدهی گذشته شناسانده شد و آثار او از همان آغاز خوانندگان بیشماری یافت. ژولورن را پدر داستانهای علمی- تخیلی میدانند که سالهای سال الهامبخش رؤیاها و ماجراجوییهای مردم سراسر جهان بوده است. او هنگامی از سفر به هوا و فضا و زیر دریا در داستانهای خود سخن گفت که هنوز بشر نتوانسته بود وسایل و امکانات چنین سفرهایی را فراهم کند. همچنین بسیاری از پیشرفتهای تکنولوژی را قبل از اختراع آنها پیشبینی کرد؛ از جمله زیردریایی (در کتاب بیستهزار فرسنگ زیر دریا)، هلیکوپتر (در کتاب فاتح آسمانها)، اتومبیل (در کتاب خانهی متحرک)، موشک (در دو کتاب سفر به ماه و گردش به دور ماه)، تلفن (در کتاب قلعهی مرموز) و مانند آن. ژولورن یکبار به خبرنگار روزنامهی دیلینیوز لندن گفت: «ممکن است شما به خوانندگان خود بگویید کتابهایی که من نوشتهام، پیشگویی بر اساس یافتههای اخیر است؛ اما شاید تعجب کنید اگر بشنوید من اصلاً به خود نمیبالم از اینکه در داستانهایم از اتومبیل، زیردریایی و بالن نام بردهام قبل از اینکه آنها وجود خارجی داشته باشند. من فقط دربارهی حقایق پنهان داستان نوشتهام و اصولاً هدف من پیشگویی نبوده، بلکه قصد داشتم علم جغرافیا را به جذابترین شیوهی ممکن در میان جوانان گسترش دهم. بنابراین هر نکتهی علمی و جغرافیایی موجود در داستانهایم به دقت بررسی شده؛ وگرنه هیچگاه دور دنیا در هشتاد روز و جزیرهی اسرارآمیز نوشته نمیشد.» اهمیت کار ژولورن را باید در روی آوردن او به مخاطبان نوجوان و توجه به نیازهای فکری آنها جست و نه فقط در پیشگام بودنش در زمینهی داستانهای علمی- تخیلی. بخش دیگر از محبوبیت او را نیز میتوان مرهون شیوه و جنبهی علمی کار ژولورن نسبت به همکاران همعصرش و پیش از او دانست که با دقتی بینظیر دربارهی جزئیات دست به پژوهش میزد و عامل واقعگرایی را با یافتن پایهها و مبانی علمی موضوعهای مورد بحث به داستانهای تخیلی خود وارد میکرد. دغدغهی اصلی ژولورن، عینیت بخشیدن به افکاری بود که در واقعیت زمانهاش نمیگنجید و فراتر از مرزهای علمی، تجربی و آگاهی عصر خود پیش میرفت. او رمانها و داستانهای خود را بیشتر در قالب سفرنامههایی جذاب و پرهیجان نوشت و با اینکار به راحتی خواننده بهخصوص نوجوان و جوانش را با خود همراه کرد. بیست هزار فرسنگ زیر دریا این رمان، یکی از بهترین رمانهای ژولورن است. شخصیت کاپیتان نمو، که دستور غرق یک کشتی را میدهد، خود با خونسردی به تماشای آن میپردازد، سپس در برابر تصویر زن جوان و دو کودک میگرید، برای شورشیان یونانی طلا تهیه میکند و پرچم سیاهش را در قلب منطقهی قطبی مینشاند؛ در حقیقت قهرمانی رمانتیک است و تا اندازهای یادآور «ابرمرد» ی است که مورد علاقهی ادبیات آن عصر بوده است. در این رمان، پروفسور آروناکس و همراهانش از یک زیردریایی سر درمیآورند. چیزی که تاکنون مانندش را ندیدند و حتی تصورش را هم نکردهاند. آنها شگفتیهای دنیای آب را میبینند و در همین حین با کاپیتان نمو، ناخدا و مالک ناتیلوس آشنا میشوند. پروفسور در عین حال که کاپیتان را تحسین میکند، اخلاقیات او را رد میکند و فکر میکند برخورد او با مسائل دنیا درست نیست. پروفسور و همراهانش متوجه میشوند، چون از راز ناخدا نمو آگاه گشتهاند. در واقع در ناتیلوس اسیر شدهاند و دیگر نمیتوانند به دنیای روی آب بازگردند؛ اما آنها حاضر نیستند تا آخر عمر در ناتیلوس بمانند. در این داستان ناخدا نمو را بیشتر از زاویهی دید و قضاوت پروفسور آروناکس و همراهانش میبینیم. آنها کاپیتان نمو را مردی کمابیش دیوانه و دنیاگریز میبینند. آثار ژولورن به سبب شیوهی جذاب دارا بودن ارزشهای علمی از سوی آکادمی فرانسه مورد تقدیر قرار گرفت. او آخرین کسی بود که از امپراتوری ناپلئون نشان افتخار دریافت کرد. بر اساس رمان «بیستهزار فرسنگ زیر دریا» از سوی شرکتهای معتبر فیلمسازی جهان از آن فیلمهای متعددی در قالب سریال تلویزیونی، سینمایی و کارتون انیمیشن با نامهای مختلف با ایفای نقش هنرمندان و کارگردانان بنام و مشهور جهان به تصویر کشیده شده است؛ مانند 1907 (ژرژیلس/ فرانسه)، 1916 (استوارتپتون/ فرلنسه)، 1932 (مایکل کورتیز/ فرانسه)، 1954 (ریچارد فِلیسچر/ آمریکا) و 1997 (رادهاردی/ فرانسه). ژولورن در 24 مارس 1905 بر اثر بیماری دیابت، در شهر امنیز درگذشت. اکنون پیکرهی یادبود این نویسندهی همیشه جاوید در زادگاهش نانت برپاست و آثارش همهساله در چاپهای متعدد و به زبانهای مختلف دنیا انتشار مییابد و از استقبال گرم خواستارانش برخوردار میشود. نمایی از جلد کتابهای منتشر شدهی رمان «بیستهزار فرسنگ زیر دریا» در جهان﷼ | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 110 |