سلام
خسته نباشید.
من یه نویسندهی 17سالهام که 5 ساله مینویسم. بحمدا... توی مسابقههای فرهنگی و یا جشنوارههای داستان کوتاه همیشه موفق بودم. عضو باشگاه نویسندگان و کتابیاران 7، در شبکهی
آموزشم و یکی از 6 نویسندهی کتاب مجموعه داستانهای کوتاه 7 هستم که به همت دستاندرکاران شبکهی آموزش تا چند وقت دیگر منتشر میشود. میخواهم با مجلات مکاتبه کنم و
مجلهی سلامبچهها توجهم را جلب کرده است. میخواهم بدانم شرایط همکاری با شما چیه؟ و آیا من میتوانم یکی از نویسندگان مجلهی شما باشم؟
زهرا توفیقی
با سلام به آسمانهی عزیز
یک پیشنهاد: خیلی خوشحال میشوم که یکی از صفحات را به مطالب انگلیسی اختصاص بدهی تا کم کم دوستان آسمانه هم به این صفحه علاقهمند شوند و برایت مطلب بفرستند. به هر
حال کسانی که انگلیسی بلدند کم نیستند! مثلاً برای شروع میتوانی در مورد اسم این صفحه نظرخواهی کنی تا خوانندگان مشارکت کنند. البته اگر هدیهای هم بگذاری بد نیست؛ (این دیگر
بستگی به بودجهی مجلهی شما دارد!) و یا میتوانی با مسابقه و چیستانهای جذاب شروع کنی تا این صفحه محبوبتر شود.
این یک پیشنهاد از طرف یکی از نویسندههای آسمانهات بود، تصمیم نهایی با خودت است.
سارا روشنرای- بابلسر
دوست خوبم، سارا روشنرای، بابلسر
پیشنهاد خوبی است. به قول تو یادگیری زبان انگلیسی و مطالعهی آن از نیازهای امروز همه، مخصوصاً نوجوانان است. برای ایجاد صفحهی انگلیسی، تنها چاپ یک مطلب کافی نیست. این
کار نیازمند پیشزمینههایی است و باید هدفهایی را هم به دنبال داشته باشد. اگر این اتفاق بیفتد و زمینه آماده شود، امکان صفحهی انگلیسی هم به وجود میآید. متن انگلیسی شما هم
رسید. از این بابت تشکر میکنم.
آتوسا ترکمان رحمانی، اراک
انتخاب موضوع تو خوب است. نگاهت هم به موضوع خلاقانه و نو است. اینکه نقطهای نمیخواهد وظیفهاش را انجام بدهد سوژهی جالبی برای قصه میتواند باشد. ولی شکلی که در قصهی
شما وجود دارد این است که منطق داستانی در آن رعایت نشده؛ یعنی اگر فقط میخواهد به نتیجهای برسد باید منطقی و قابل قبول برای مخاطب باشد.
در پایان داستان نقطه به خاطر اینکه دانشآموز نمرهاش صفر شده، خود را مقصر میداند. در صورتی که نبودن نقطه در املا، آن هم نقطهی پایان، نمیتواند در نمره تأثیر داشته باشد. به
همین خاطر اگر بتوانی پایان قصه را طور دیگری رقم بزنی که منطقی باشد، خوب است.
سیدهشراره رمضانپور، اصفهان
دو قطعه شعر به دستم رسید که یکی از آنها «یار من، مهسا» نام داشت. از آثارت معلوم است که علاقهمند به شعر هستی، ولی چیزهایی لازم است تا شعرهایت قویتر و بهتر شود. مثل
مطالعهی شعرهای امروزی. زبان شعرت قدیمی است. مثلاً در شعر امروز از واژهی «از بهر» استفاده نمیشود. نکتهی دیگر این که وزن در شعر باید رعایت شود. رعایت وزن باعث میشود که
شعر هماهنگی و زیبایی خاص خودش را داشته باشد. منتظر شعرهای تازه و خوب شما هستیم.
فاطمه بذرگر، ارسنجان
یک شعر و یک متن ادبی به دفتر مجله رسید. البته فکسی که آمده بود، ناقص بود و متن آن ناخوانا بود. با این حال خواندم. شعری که دربارهی بهار گفته بودی اشاره به سفرهی هفتسین
دارد و قالب آن مثنوی است؛ اما در بعضی جاها قافیه رعایت نشده بود. مثلاً «غنچه» با «سبزه» نمیتواند همقافیه شود. در یکی- دو بیت هم وزن شعر رعایت نشده بود. شعر شما بیشتر در
فضای کودک سروده شده بود. سعی کن با مطالعهی بیشتر، نگاه شاعرانه را به موضوع بیشتر داشته باشی.
متن ادبیات هم زیبا بود، ولی یکدست نبود. منتظر کارهای خوب و جدید شما هستم.
زهرا توفیقی
مجلهی سلامبچهها مشتاق دریافت آثار زیبای دوستان خوبی مثل شماست. شرایط همکاری همان ارسال مطلب به مجله است. در ضمن بهجز ایمیل شماره و نشانی از شما نداشتیم. منتظریم تا
کارهای شما را ببینیم.
نفیسه فروغیراد، مشهد
دوست خوب آسمانه، از این که بعد از مدتها نامهای از شما دریافت کردیم خوشحالیم. آسمانه دوستان قدیمی و یار همیشگیاش را فراموش نمیکند. منتظر کارهای زیبایت هستیم.
سلام آسمانهی من!
میدانم غیبتم طولانی شد و از فیض حضور تو و دوستان محروم بودم. حتماً با خود فکر کردی فراموشت کردم.
اما نه. تا کودکی و نوجوانیم همراه من است، تو نیز بر گوشهی خاطراتم سنجاق شدهای.
هنوز هم افتخار میکنم که گاهی نامم در برگهای تو ثبت شده است.
این روزها آنقدر دنبال آینده میدوم، که گاه خودم را گم میکنم.
قلم نوشتنم گاه کمرنگ و یا بیرنگ میشود. آنقدر پراکنده مینویسم که وقتی خواستم نوشتههایم را ترجمه کنم و برایت بفرستم، فقط کمی از آنها را پیدا کردم.
کاش دوباره فراغ بالی پیدا کنم تا بیشتر، مثل قدیم زیبا، با هم گپ و گفت کنیم.
راستی! من را که فراموش نکردهای...
نفیسه فروغیراد از مشهد