دردسرهای جنگ
تا حال فکر کردید اگه حیوونا مثل آدما عقل داشتن چی میشد. کافی بود تلویزیون رو روشن کنین تا اخبار جنگ بین حیوانات و انسانها رو ببینین.
«دیروز در یک نبرد نابرابر، حیوانات، اهالی فلان شهر را به خاک و خون کشیدن و بسیاری را به اسارت بردن. هماکنون انسانهای زیادی در زندانهای حیوانات در اوضاع بدی به سر میبرند.»
قطعاً اگه حیوونا عقل داشتن با آدما رابطهی خوبی پیدا نمیکردن؛ چون واقعاً آدما بزرگترین دشمن اونا هستن. آدما میخوان همیشه حیوونا رو به خدمت خودشون بگیرن و هر وقت هم دوست داشتن اونا رو بکشن.
شاید این حرفا به نظرتون مسخره بیاد. میدونید چرا؟ چون از اول، خلقت جهان اینطوری بوده که آدم اشرف مخلوقات باشه و همهی مخلوقات دیگه، در خدمت و تحت سلطهی آدمیزاد باشن. ما به این وضعیت عادت کردیم. در حالیکه خدا میتونست حیوانات رو جور دیگهای بیافرینه؛ یعنی بر ضد ما و دشمن ما. امام صادق(ع) در توحید مفضل میفرماید: «مسخّر شدن حیوانات برای آدمیان فقط به آن دلیل است که عقل و تدبیر ندارند. اگر صاحب عقل و اندیشه بودند از خدمت به انسانها امتناع میکردند.(1)» آنگاه شتر برای کسی که میداند سرش را خواهد برید، کار نمیکرد. همینطور گاو و گوسفندان نزد صاحبان خود نمیماندند و درندگان اگر عقل و اندیشه داشتند با هم متحد میشدند بر علیه انسانها و آنها را بیچاره میکردند. آنگاه چه کسی از عهدهی شیرها، پلنگها، خرسها و گرگها برمیآمد؟
بنابراین یکی از منتهای الهی بر سر بندههایش همین لطف «بیتدبیری و بیعقلی» حیواناته. خدای مهربون انسانها رو از زحمت و دردسرهای جنگ با حیوانات نجات داد؛ اما چه میشود کرد که خود آدمها به هم رحم نمیکنند و بعضی از آنها حتی بدتر و وحشیتر از حیوانات به جان برخی دیگر میافتند.
حالا اگر فکر جنگ با حیوانات هم بر اینها اضافه میشد کار به کجا میرسید.
1) توحید مفضل، ترجمهی علامهمجلسی، ص 127.