تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,408 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,360 |
با گذشتگان قدمی بزنیم | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 23، شماره 272، آبان 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
* نُقل گرسنهای به شهری رسید. به دکان قنادی رفت. دید آراسته به انواع شکربار، پیش رفت و سینی بزرگی پر از نُقل بادام دید. دست دراز کرد و مشتی از آن برداشت. قناد خواست که دستش بگیرد، مرد سریع نُقلها را به دهان انداخت و گفت: «دیدی چه کردی؟ نُقلها نه به دست تو رسید، نه به دست من...!» لطائفالطوائف- فخرالدین علیصفی * عقل پادشاهی وزیرش را گفت: «از نزدیکان، یکی را که عقلی داشته باشد پیدا کن، که او را به جای مهمی خواهم فرستاد.» طلحک(1) گفت: «ای پادشاه، هر که را که عقل بود از این خانه بیرون کردی!» کلیات عبید زاکانی مهمان - شخص کافری از حضرت ابراهیم(ع) خواست که او را مهمان کند. حضرت گفت: «به دین من درآی تا تو را مهمان کنم.» مرد مأیوس شد و رفت. وحی الهی به ابراهیم رسید که مدت 50 سال است که او را اطعام میکنم در حال کفر، چه میشد که تو یک لقمه به او میخوراندی و خواهش تغییر دین او را نمیکردی؟ زهرالربیع- جزایری * زندگی زندگی، ساعت تفریحی نیست که فقط با بازی یا با خوردن آجیل و خوراک بگذرانیم آن را هیچ میدانی آیا ساعت بعد چه درسی داریم؟ زنگ اول دینی آخرین زنگ حساب سلمان هراتی- آب در سماور کهنه * ضمیر آوردهاند که عیسی(ع) روزی بر جماعتی جهود گذشت. آنان سخن زشتی به وی گفتند؛ اما عیسی(ع) آنها را ثنا گفت. یکی از یاران سؤال کرد: «ای پیغمبر خدا! چرا در مقابل الفاظ زشت، مدح و ثنا گفتی؟» عیسی(ع) فرمود: «ضمیر(2) ایشان بد بود، بد گفتند؛ ولی در ضمیر من جز نیکویی نبود، غیر از خوبی و مدح و ثنا نتوانم که گویم.» لبابالالباب- عوفی * پوستین مجنونی پوستین واژگونه بر تن کرده بود که موها و پشم آن به طرف بیرون بود. او را گفتند: «این چه کاری است؟» گفت: «اگر پشم در طرف داخل بهتر بود، خداوند کاری میکرد که در بدن حیوانات، پشم در داخل درآید.» ربیعالابرار- زمخشری * پادشاهی روزی بهلول به نزدیک هارون آمد و او را متفکر دید. گفت: «موجب چیست؟» گفت: «به دنیا و بیوفایی آن تفکّر میکنم.» بهلول گفت: «تفکر نمیباید، که اگر جهان را وفایی بودی، هرگز پادشاهی به تو نرسیدی.» روضهی خُلد- مجد خوافی * نماز یکی پرطمع پیش خوارزمشاه شنیدم که شد بامدادی پگاه چو دیدش به خدمت دوتا(3) گشت و راست دگر روی بر خاک مالید و خاست پسر گفتش ای بابک نامجوی یکی مشکلت میبپرسم بگوی! نگفتی که قبلهست سوی حجاز؟ چرا کردی امروز ازین سو نماز؟ گلستان- سعدی 1) دلقک. 2) درون. 3) خَم، دولا. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 88 |