تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,402 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,346 |
اتاق مشاور | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 23، شماره 273، آذر 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
اتاق مشاور، اتاقی است مخصوص دوستانی که دلتنگی دارند. دلتنگیهای خود را با ما در میان بگذارید. خانم مشاور به همهی پرسشهای شما جواب میدهد. هر سؤالی دوست دارید بپرسید. اگر دوست ندارید اسمتان چاپ شود سؤالهایتان را با اسم مستعار برای ما بفرستید. اگر دوست ندارید سؤالتان چاپ شود برای ما بنویسید، فقط جوابتان را در مجله چاپ کنیم. خلاصه این صفحه را برای خودتان بدانید. به قول معروف، هر چه میخواهد دل تنگت بگو. منتظر دلتنگیهایتان هستیم.
اتاق مشاور مهدیس حسینی کارشناس روانشناسی بالینی * سلام بر شما! من یک مشکلی دارم. مادر من از پدرم طلاق گرفته است. من الآن پیش پدر و نامادریام زندگی میکنم. نامادری من خیلی خوب است و با من مهربان است. او همیشه به کارهای من رسیدگی میکند؛ اما من دلم برای مادر خودم تنگ میشود. پدرم نمیگذارد بروم او را ببینم. من تصمیم گرفتهام از خانهیمان فرار کنم و به شهری که مادرم در آنجا زندگی میکند بروم و با او زندگی کنم؛ اما میدانم که پدرم میآید و مرا برمیگرداند. شما بگویید من چه کار کنم؟ عظیم رضاخواه- قم سلام به دوست گرامی عظیم رضاخواه در پاسخ به نامهات دوستانه باید بگویم تو به خوبی از نتیجهی انجام کاری که در سر داری، آگاه هستی. تصمیمی که گرفتهای عجولانه و غیرمنطقی است. در نامهات ننوشته بودی که چرا مادرتان هنگام جدایی شما را با خود نبرده است؟ لطفاً چشمانت را به روی حقیقت باز کن! قطعاً دوری از شما برای او هم بسیار دردناک است؛ اما شاید به این دلیل که توانایی نگهداری از شما را به تنهایی ندارد و از عهدهی مخارج شما برنمیآید، نگهداری شما را به پدرتان واگذار کرده است. به نظر من راهحل منطقی این است که شما با پدرتان در مورد دلتنگی که نسبت به دوری از مادرتان دارید صحبت کنید و از او بخواهید زمانی را برای دیدار شما با مادرتان قرار دهد. گاهی مواقع برخی از پدرها و مادرها به این نتیجه میرسند که در مسیر زندگی راهشان از هم جدا شود، در نتیجه طلاق میگیرند. این دلیلی بر این نیست که آنها بخواهند این جدایی را بر فرزندانشان تحمیل کنند. مطمئناً پدر شما هم این مسأله را درک میکند و نسبت به دلتنگیهای شما برای مادرتان ارزش میگذارد و به شما اجازهی دیدار با مادرتان را میدهد. * من یک پسر 12 ساله هستم و در کلاس سوم راهنمایی درس میخوانم. راستش را بخواهید من به درس خواندن هیچ علاقهای ندارم. من دوست دارم بروم سر کار. از بچگی به نجاری علاقه داشتم؛ اما خانوادهام میگویند باید دیپلم بگیری و به دانشگاه بروی. من به دانشگاه علاقه ندارم. همین الآن هم وقتی بیکار هستم، با چوب برای خودم چیزهایی میسازم که همه تعجب میکنند. به نظر شما من کدام راه را انتخاب کنم؟ رضا نیکخواهصلحجو- اصفهان دوست خوبم رضا نیکخواهصلحجو از اینکه در این سن توانستهای به استعداد خود پی ببری و سعی در تقویت آن داری به تو تبریک میگویم؛ اما میخواهم مطلبی را برای شما بازگو کنم. در روزگاران قدیم که علم پیشرفت قابل توجهی نکرده بود همهی مشاغل به صورت تجربی آموزش داده میشدند. مثلاً یک دکتر در آن زمان به جای مطالعه و تحقیق روی انواع بیماریها و شیوهی درمان آنها با تکیه بر تجربهی افراد پیش از خود به درمان بیماران میپرداخت. در این میان بسیاری از بیماران مداوا و گاهی برخی از آنان درمان نمیشدند؛ ولی با پیشرفت علم و تکنولوژی شناخت انواع و اقسام بیماریها و کشف داروهای جدید، درمان بسیاری از بیماریها که در گذشته غیرممکن بود، امروز ممکن شده است. اکنون شاید خودت متوجه منظور من شده باشی. شما در سال سوم راهنمایی تحصیل میکنید و سال آینده، سال سرنوشتساز شما برای انتخاب رشتهی شماست. به پیشنهاد من و با توجه به استعدادی که دارید با مراجعه به هنرستان فنی حرفهای و ثبتنام در رشتهی نجّاری، شما به صورت علمی موفقیت بیشتری در آینده در این زمینه کسب خواهید کرد. در عین حال هیچ گاه فراموش نکن که یک نجّار تحصیلکرده بیشتر مورد قبول مردم است تا یک نجّار بیسواد که به صورت تجربی کارهای معمولی ارائه میدهد. * مدتی است صورتم جوش زده و به نظرم خیلی زشت شدهام. البته قبلاً هم از قیافهام راضی نبودم. هر روز مدت زیادی به آینه نگاه میکنم. دوست صمیمی هم ندارم؛ چون میترسم دیگران از قیافهی من خوششان نیاید. خیلی احساس تنهایی و بدبختی میکنم. زهره خلیلیان- نیشابور دوست عزیزم زهره خلیلیان از خواندن نامهات بسیار ناراحت شدم. نه برای زیبا نبودن چهرهات، بلکه برای ناشُکری که میکنی. آیا تاکنون پیش آمده که روزی جلو آینه بایستی و از خدای خودت برای داشتن بدن سالمی که داری تشکر کنی؟ اصلاًً تا به حال با خودت فکر کردهای که به جای چیزهایی که خدا به تو نداده است همچون زیبایی، چه چیزهایی را در اختیارت قرار داده که ممکن است دیگران حسرت داشتن آنها را داشته باشند؟ شما با دیگران ارتباط برقرار نمیکنید، با کسی دوست نمیشوید، چون احساس میکنید دیگران شما را با قیافهی زشت دوست نخواهند داشت؛ اما یک سؤال؟ به نظر شما اگر کسی به دلیل زیبایی چهرهای که دارید دوستتان داشته باشد، دوستی او یک دوستی واقعی است؟ حس تنهایی و بدبختی که شما در خودتان احساس میکنید ناشی از عدم توانایی شما در قبول واقعیت وجودی خودتان است. دوست خوبم، زیبایی چهره، پوستهی ظاهری است که هیچ نشانی از سیرت واقعی انسانها ندارد. در اولین قدم سعی کن تا دوستان خوبی برای خودت پیدا کنی. افرادی که شما را به خاطر سیرت درونی خودتان دوست داشته باشند، نه به خاطر چهرهیتان. * من یک دختر 14 ساله هستم. دوست دارم وقتی به کوچه، خیابان یا مهمانی میروم آرایش کنم. به نظر من خانمها با آرایش زیباتر میشوند؛ اما پدر و مادرم با این کار من به شدت مخالف هستند. آنها میگویند این کارها زشت است. به نظر شما من چه کار کنم؟ محبوبه قریشی- اسلامشهر دوست خوبم محبوبه قریشی در نامهات نوشته بودی که به آرایش کردن علاقهی بسیاری داری. به علاقهات احترام میگذارم؛ اما نظر شخصیات را نسبت به اینکه خانمها با آرایش کردن زیباتر میشوند قبول ندارم. در جوامع پیشرفته عمل آرایش کردن در سنین میانسالی بانوان شروع میشود؛ آن هم تنها برای اینکه پیری چهرهی خود را تا حدی با آرایش کمتر نشان بدهند؛ اما متأسفانه بر اثر باور غلط بانوان جامعهی ما، سن آرایش کردن تا حد بسیار زیادی در کشور ما پایین آمده است. لازم به ذکر است که به عنوان یک دوست بگویم در چنین سن پایینی وقتی شروع به آرایش کردن مداوم میکنید پوست صورتتان خیلی زودتر از همسن و سالهای خود که به آرایش کردن نمیپردازند، پیرتر خواهد شد و این را در سنین بالاتر تجربه خواهید کرد. حال با توجه به نظر شخصی خودتان، من از شما یک سؤال دارم؛ آیا یک جواهرشناس حاضر است یک تکه الماس یا جواهر خود را بدون هیچگونه حفاظی جلو دست مشتریان خود قرار دهد؟ حتماً خواهی گفت نه، پس چطور توقع داری که پدر یا مادر شما راضی باشند از اینکه جواهر زندگیشان هر روز در کوچه و خیابان جلو چشم هر کسی با آرایش ظاهر شود؟ قطعاً پدر و مادر شما از اینکه در محیط خانه و جلو چشم محارم خود با چهرهای آرایشکرده ظاهر شوید، ناراحت نخواهند شد؛ اما آرایش کردن برای جلب توجه هزاران چشم ناپاک در کوچه و خیابان به جهت آنکه نامحرمان از چهرهی شما لذت ببرند مطمئناً چیز زیبایی نیست. * در مدرسهای که درس میخوانم وضع مالی همهی بچهها از من بهتر است. آنها کیف و کفشهای گرانقیمت میخرند؛ اما من نمیتوانم. همیشه حسرت دیگران را میخورم و ناراحت هستم که بیپول هستم. زهرا موقعسنج- قم دوست خوبم زهرا موقعسنج حسادت برای هیچکس فایدهای ندارد. منطقی یا غیرمنطقی بودن حسادتتان اهمیتی ندارد؛ مهم این است که شما دیگر حسادت نکنید. چه بسا ممکن است هر کدام از همکلاسیهای شما که به نظرتان از وضع مالی بهتری نسبت به شما برخوردارند آرزوی این را در سر داشته باشند که لحظهای به جای شما زندگی کنند. شاید هر یک از آنها در زندگی خود مشکلاتی دارند که به واسطهی همان پولی که شما حسرت داشتن آن را دارید، قابل حل شدن نیست. دوست خوبم، گاهی وقتها لازم است هر جا که هستی با هر شرایطی از خودت راضی باشی... * من در هنگام درس خواندن تمرکز ندارم و هر وقت شروع به مطالعه میکنم زود حواسم پرت میشود. برای همین درسهایم افت پیدا کرده است و برای همین خیلی نگران آیندهام هستم. لطفاً مرا راهنمایی کنید! محمد توسلیراد- شیراز دوست خوبم محمد توسلیراد در شمارهی آیندهی مجله به توضیح کاملی در مورد روشهای تقویت تمرکز حواس میپردازیم. * من همیشه موقع امتحانات دچار استرس و اضطراب میشوم؛ حتی اگر درسهایم را خوب خوانده باشم. این باعث میشود نتوانم پاسخ سؤالها را بدهم. معصومهسادات کیپایی- نجفآباد معصومهسادات عزیز برای من نوشته بودید که در زمان امتحان دچار استرس و اضطراب میشوید و نمیتوانید به سؤالها پاسخ بدهید. به شما پیشنهاد میکنم قبل از شروع امتحان با جملات مثبت همچون اینکه: من از عهدهی این امتحان برمیآیم، قبلاً هم امتحان داشتم و نمرهی خوبی گرفتم، این هم میگذره، من تلاش خودم را کردم و حالا هم با حواس جمع میروم سر جلسه و... به آرامسازی ذهن خود بپردازید. زمانی که برگهی امتحان را در دست میگیرید ابتدا چند نفس عمیق بکشید. قبل از اینکه شروع به پاسخ دادن سؤالها بکنید به آرامی از ابتدا تا انتها به مرور سؤالها بپردازید. سپس شروع به پاسخ دادن سؤالها کنید. اگر احساس کردید که جواب سؤالی را نمیدانید یا آن را به یاد نمیآورید، سؤال را فراموش کنید و به دنبال سؤال بعدی بروید. در پایان وقتی به تمام سؤالها پاسخ دادید به مرور آنها بپردازید و ببینید آیا سؤال بیجوابی باقی مانده که جواب آن را به یاد آوردهاید. به امید آنکه با این روش بعد از این در امتحانات موفق باشید. * پدر و مادرم هر دو کار میکنند و من بیشتر وقتها وقتی از مدرسه میآیم تنها هستم. شب هم که به خانه میآیند یا تلویزیون نگاه میکنند یا روزنامه میخوانند و برای من وقت ندارند. حوصلهام خیلی سر میرود. از این وضع کلافه شدهام. چه کار کنم؟ محمدرضا چارهکار- تهران دوست مهربانم محمدرضا چارهکار قطعاً به سنی رسیدهاید تا متوجه این مسأله شوید که زمانها و موقعیتهایی در زندگی هر شخص وجود دارد که در آن احساس تنهایی میکند. مهم این است که بیاموزید این وضعیت را بپذیرید و با آن کنار بیایید. امروزه بسیاری از پدران و مادران هر دو شاغل هستند و در کنار هم برای رفاه خانواده کار میکنند. در قدم اول بهتر است با پدر و مادر خود نسبت به تنهایی که در نبود آنها احساس میکنید صحبت کنید. شاید آنها بتوانند با برنامهریزی زمانی را برای بودن در کنار شما قرار دهند! قدم بعدی را شما بردارید؛ به جای آنکه منتظر شخصی باشید که از راه برسد و شما را نجات دهد، در سلام و احوالپرسی با دیگران پیشقدم شوید، لبخند بزنید و سعی کنید روابط اجتماعی خود را گسترده کنید. خود را سرگرم فعالیتهای دلخواه خود بکنید. باید از این فرصت استفاده کرده و وقت خود را صرف سرگرمی و فعالیتهای خاص و دلخواه خود کنید و در کلاسهای مورد علاقهی خود ثبتنام کنید. در پایان از زمانهای تنهایی برای خلاقتر ساختن ذهن خود استفاده کنید؛ بهطور مثال کتاب بخوانید و یا جدول و معما حل کنید. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 80 |