تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,310 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,247 |
اتاق مشاور | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 23، شماره 274، دی 1391 | ||
نویسنده | ||
مهدیس حسینی | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
مشاور عزیز! خوشحالم که مشکلات بچهها را میخوانی و راهنمایی میکنی. راستش خیلی خجالتی هستم؛ مخصوصاً در جمع. هیچ وقت نمیتوانم حرفم را در جمع کامل بگویم. وقتی با دوستهایم هستم در میان آنها حتی یک لطیفه هم نمیتوانم تعریف کنم. خیلیها مرا راهنمایی میکنند؛ مثلاً میگویند برو جلو آینه حرف بزن یا صدایت را ضبط کن و گوش بده. من همهی این کارها را کردهام؛ اما باز هم در جمع کم میآورم. ش.زمانی- اراک سلام به دوست عزیزم ش.زمانی از اراک در شمارهی آیندهی مجله به توضیح کاملی در مورد کمرویی، خجالت و روشهای غلبه بر آن میپردازیم. *** پدر من خیلی عصبی است. سرِ کوچکترین چیزی با ما دعوا میکند. به خاطر همین ما از او میترسیم. دوست داریم همیشه سر کار باشد و به خانه نیاید. مادرم میگوید او کارش زیاد است و به خاطر همین عصبی است؛ اما من وقتی باباهای دوستهایم را میبینم دوست دارم پدر من هم مثل آنها باشد. یادم رفت بگویم که بابای من مدیر یک شرکت بینالمللی است. علیرضا. ق- تهران سلام به دوست خوبم علیرضا.ق از تهران در مورد چیزهایی که برایم نوشتی خوب فکر کردم. حرف مادر شما درست است. شاید درگیریهای شغلی پدر شما دلیلی باشد برای تمام بداخلاقیها و بدخلقیهای او؛ اما من از شما یک سؤال دارم. میخواهم بدانم زمانی که پدر شما بین خودش و شما دیوار کشیده است و با کوچکترین موضوعی با شما دعوا میکند، آیا شما برای خراب کردن آن دیوار تلاشی کردهاید؟ قطعاً نه ! شما برای من نوشته بودید دوست دارید که پدر شما همیشه سر کار باشد و این یعنی اینکه برای خراب کردن آن دیوار و برقراری یک رابطهی خوب با پدرتان هیچ کاری نکردهاید. به شما پیشنهاد میکنم برای پدرتان نامهای بنویسید و در آن تمام احساسی را که به او دارید بیان کنید. برایش بنویسید که چهقدر دوست دارید تا به هم نزدیک باشید و برای رسیدن او به خانه ثانیهها را میشُمرید. بنویسید که میدانید مشکلات زیادی دارد؛ اما دوست دارید زمانی که به خانه میآید تمام مشکلاتش را از روی دوشهایش بردارد و آنها را پشت درِ خانه بگذارد. مطمئناً حرفهای زیادی برای گفتن به پدرتان دارید. بدون آنکه کسی از ماجرا آگاه شود حرفهایتان را برای پدرتان بنویسید و نامهیتان را درون جیب یا کیف شخصی او قرار دهید تا آن را بخواند. قطعاً پدرتان آنقدر شما را دوست دارد که به نامهتان جواب بدهد. *** پدر و مادر من هر دو میروند سر کار و من تنها در خانه میمانم. من تنها فرزند خانواده هستم. سالهاست صبح تا ظهر به مدرسه میروم. ظهر به خانه میآیم و تنها ناهار میخورم و تا عصر تنها هستم تا پدر و مادرم بیایند. وقتی هم میآیند آنقدر خسته هستند که حوصلهی حرف زدن با من را ندارند؛ البته همیشه سعی میکنند که با من مهربان باشند. هر چه میخواهم برایم تهیه میکنند و روزهای تعطیل مرا به گردش میبرند. معمولاً به روستاها و شهرهای اطراف میرویم؛ اما وقتی دوستانم را میبینم که همیشه کنار خانوادهیشان هستند و با هم غذا میخورند و با هم در خیابان قدم میزنند به آنها حسودیام میشود. سمیه قالیشویان- کرج سلام به دوست خوبم سمیه قالیشویان از کرج در شمارهی قبل نیز در مورد این موضوع به یکی دیگر از خوانندگانمان توضیح دادم که در جامعهی امروزی بسیاری از پدران و مادران با هم شاغل هستند و در کنار هم برای آسایش خانواده تلاش میکنند. حسادت نسبت به دیگران هم، آن هم تنها به خاطر چیزهایی که آنها دارند و شما ندارید، کار عاقلانهای نیست. به یاد داشته باشید، زندگیای که شما دارید شاید آرزوی شخص دیگری باشد! شاید بهتر باشد با پدر و مادر خود صحبت کنید تا بعد از مدرسه، در کلاسهایی که به آن علاقه دارید شرکت کنید یا به کتابخانه بروید! به این صورت در کنار همسن و سالهای خود کمتر گذر زمان را حس میکنید. سخن آخر اینکه به جای آنکه منتظر شخصی باشید که از راه برسد و شما را نجات دهد، خودتان پیشقدم باشید. *** من کلاس سوم راهنمایی هستم. پدر و مادرم میگویند باید درس بخوانی و دکتر بشوی، اما من دوست دارم فوتبالیست شوم. پدر و مادرم میگویند فوتبال به درد نمیخورد؛ البته پدر و مادر من هر دو دکتر هستند؛ یک خواهر بزرگتر هم دارم که در دانشگاه، پزشکی میخواند. چطور میتوانم پدر و مادرم را راضی کنم که به فوتبالیستشدنم رضایت بدهند. علی.ر- رشت سلام به دوست خوبم علی.ر از رشت از اینکه در مورد رؤیاها و آرزوهایتان برای فوتبالیست شدن نوشته بودید واقعاً متشکرم. در پاسخ به نامهات من یک سؤال از شما دارم. به نظر شما تخصص بهتر است یا تجربه؟ آیا معتقدی که یک فوتبالیست نباید تحصیلکرده باشد؟ چطور است برای نمونه آقای علی دایی را مثال بزنم. یک فوتبالیست معروف که کمتر کسی است که اسم او را نشنیده باشد. ایشان لیسانس متالوژی و کارشناسیارشد خود را در رشتهی علومتربیتی گرفتهاند. اینکه شما در رشتهی پزشکی فرد موفقی خواهید شد یا نه، چیزی است که میتوانید با یک مشاورهی تحصیلی، نسبت به آن آگاهی پیدا کنید؛ اما اینکه یک ورزشکار موفق تحصیلکرده برای مردم دوستداشتنیتر خواهد بود یا یک ورزشکار موفق تحصیلنکرده یا به قول خودمان بیسواد، چیزی است که خودتان باید تصمیم بگیرید. به پیشنهاد من شما به درس خواندن خود با تمام انرژی ادامه دهید؛ چون سال آینده در خصوص انتخاب رشته، سال سرنوشتسازی برای شماست. در رشتهای که فکر میکنید موفق خواهید بود تحصیل کنید و در کنار آن به تمرینات خود برای فوتبالیست شدن ادامه بدهید. به امید روزی که بتوانید یک فوتبالیست تحصیلکردهی موفق برای کشور عزیزمان باشید. *** من یک دختر 13 ساله هستم. در روستای ما دختران در سنین 14- 13 سالگی ازدواج میکنند؛ حتی دخترعمویم در سن 11 سالگی با پسرعموی دیگرم ازدواج کرد. الآن برای من خواستگار آمده. پسرداییام که 19 ساله است میخواهد با من ازدواج کند؛ اما من دوست دارم درس بخوانم و معلم شوم بعد ازدواج کنم. سلیمه بومعرف- هرمزگان سلام به دوست عزیزم سلیمه بومعرف از هرمزگان هر روز میشنویم که در گوشه و کنار این سرزمین بزرگ، دخترکانی هستند که زود ازدواج میکنند؛ اما دلیل بر این نیست که روی تمام رؤیاها و آرزوهای همین دختران کوچک، رنگ سیاه پاشیده میشود و زندگی برای آنها تمام شده است. در قدم اول پیشنهاد میکنم صحبت در مورد اینکه شما تمایلی به ازدواج با پسرداییتان دارید و یا شرایط ازدواج با یکدیگر را دارید، حضوری نزد مشاوری در نزدیکی محل زندگیتان بروید. در قدم دوم نسبت به آرزوها و اهدافتان با خانوادهی خود و خانوادهی داییتان صحبت کنید. ازدواج کردن دلیلی بر تمام شدن آرزوهای شما نیست. شما چه یک همسر و یا یک مادر هم که باشید، تا زمانی که تصمیم محکمی برای رسیدن به رؤیاهایتان داشته باشید، هیچکس نمیتواند مانع پیشرفت شما باشد؛ آن هم در صورتی که هیچگاه وظایف همسری و مادری خود را فراموش نکنید و خدای ناکرده نخواهید همه را فدای رسیدن به رؤیاهایتان بکنید. فراموش نکنید که زنان و مادران بسیاری در جای جای همین سرزمین پهناور حضور دارند که همواره برای پیشرفت در خصوص رؤیاها و اهدافشان تلاش میکنند. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 88 |