تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,150 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,077 |
طنز؛ قدرتی که پنهان نمیماند | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 24، شماره 277، فروردین 1392 | ||
نویسنده | ||
سید سعید هاشمی | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
طنز، نوعی از هنر است که از دیرباز از همان زمانها که ادبیات در آیین ملتها بهوجود آمد، پا به عرصهی خودنمایی گذاشت. گفتم خودنمایی، چون طنز واقعاً خودنمایی میکند؛ حتی اگر نویسندهای قصد طنز نداشته باشد، اما نوشتهاش ناخودآگاه به طنز تبدیل شده باشد، خود را نشان خواهد داد. این ویژگی طنز است که هیچ وقت پنهان نمیماند. یادم میآید که زندهیاد رضا گنجهای، سردبیر مجلهی بابا شمل (مجلهای که در سالهای خیلی دور منتشر میشد و چند شماره از آن اتفاقی به دست من رسیده بود) در مصاحبهای گفته بود: «در زمان شاهان گذشته چند گروه بودند که قدرت انتقاد از شاهان را داشتند؛ یکی از آنها تلخکهای درباری بودند که از مصونیت برخوردار بودند.» البته تلخکهای درباری در آن زمان خیلی شانس داشتند که از مصونیت برخوردار بودند؛ اما همین موضوع نشان میدهد که طنز راه خودش را تا دل دربار باز کرده بود و درشتیهای خود را نشان میداد. نویسندگان و شاعران ما نیز در طول تاریخ حتی آنها که در شعرشان ظاهر بسیار جدی داشتند، از طنز بهره گرفتهاند و شاید خودشان هم خبر نداشتند که آیندگان، این نشانهها را در شعر و نوشتهی آنها طنز خواهند دید. مثلاً ما حافظ را یک شاعر و عارف نامی و بلندمرتبه میدانیم؛ اما همین شاعر که ظاهرش او را از هر طنز و شوخیای جدا میکند، اگر در آثارش دقیق شویم، یکی از بزرگترین طنازان زبان پارسی است. این همان قدرتی است که طنز دارد؛ یعنی همان رو بودن و نمایان بودن طنز که هیچ وقت نمیتواند پنهان بماند. در همین دورهی خودمان هم اگر به این پیامکها دقت کنید، همین حرف مرا درک خواهید کرد. مردم حرفهای زیادی دارند. حتی حرفهایی که میتواند جالب و ماندگار باشد؛ اما برای گفتن آنها انگیزهای ندارند. فقط وقتی به پیامک طنزی میرسند، آن را برای هم ارسال میکنند. همین طور است شخصیت بهلول عاقل که از بزرگان زمان خود بود و کسی در ایمان، اخلاق و عقل او شک نداشت. شاید – شاید که نه، حتماً- این شخصیت تاریخی حرفها و پندهای ارزشمند زیادی در زندگی داشته؛ اما چرا فقط لطیفهها و طنزهایش مانده و به ما رسیده؟ دقیقاً به خاطر ماندگاری این هنر ذاتی و خدایی. *** حالا این حرفهای گُندهگُنده را کنار بگذاریم. خیلی دوست داشتیم یک روز همه با هم باشیم؛ یعنی من، شما و آقای طنز. حالا این فرصت جور شد. از همهی نویسندگان هم ممنونیم که زحمت کشیدند و با ما همکاری کردند و صفحههای ما را پربار نمودند. از شما هم ممنونیم که نشستهاید و دارید ما را ورق میزنید! | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 117 |