تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,467 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,414 |
چراغ/ یک قطره از دریا | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 24، شماره 279، خرداد 1392 | ||
نویسنده | ||
. م اشتهاردی | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
نکتههایی آموزنده از زندگی امام خمینی(ره) * حضرت امام(ره) یکی از چیزهایی که در روزهای آخر عمرشان به من توصیه میکردند، خواندن دعای عهد بود... ایشان میگفتند: صبحها سعی کن این دعا را بخوانی، چون در سرنوشت دخالت دارد.(1) * دربارهی اشتغال زنان، نظرشان این بود که اشکالی ندارد؛ البته تا حدی که به خانواده لطمه نخورد؛ چرا که زن را مربی جامعه میدانستند... گاهی ما به شوخی میگفتیم که چرا زن باید همیشه در خانه بماند؟ میگفتند: خانه را دستکم نگیرید. تربیت بچهها کم نیست. اگر کسی بتواند یک نفر را تربیت کند، خدمت بزرگی به جامعه کرده است.(2) * امام خمینی(ره) عقیده داشتند که پیش از رسیدن به سنّ تکلیف باید کارهای خوب و بد و مسائل شرعی را به بچهها گفت. گاهی که پسر هشتسالهام را میدیدند میگفتند: نمازت را خواندهای؟ من میگفتم: «آقا! او هنوز به سن تکلیف نرسیده است.» آقا میگفتند: بچهها قبل از سن تکلیف باید رو به قبله بایستند تا عادت کنند.(3) * هر وقت که بچهها را میدیدند، میپرسیدند: نمازت را خواندهای؟ اگر نخوانده بودند، جانمازشان را میدادند و میگفتند: برو وضویت را بگیر و بیا نمازت را بخوان. * بعد از نماز نصیحت میکردند که: ببین اگر همین نماز را سر موقع میخواندی، چهقدر بهتر بود، خدا هم خوشش میآید.(4) * امام بعد از سن تکلیف بچهها، بیشتر دقتشان در تعلیم و تربیت آنها بود. همیشه از ما میپرسیدند: آیا شما میدانید بچهیتان کی از خانه بیرون میرود و کی میآید؟ با چه کسانی رفت و آمد میکند و یا چه صحبتهایی میکند؟(5) * به بچهها تأکید میکردند که به پدر و مادر، بهخصوص مادر احترام بگذارند؛ مثلاً اگر من به یکی از بچهها میگفتم که کاری برایم انجام دهد و او انجام نمیداد، آقا خیلی ناراحت میشدند. اگر کسی در اتاق بود، آرام؛ و اگر کسی نبود، بلند به بچهها میگفتند: چرا به حرف مادرت گوش نمیکنی؟ تو باید به مادرت احترام بگذاری!(6) * گاهی ما مینشستیم و دربارهی یک مهمانی یا چیزی صحبت میکردیم، امام میگفتند: حرف غیر نزنید. (حرف دیگران را نزنید!) میگفتیم: «آقا! اینکه حرف کسی نیست. ما داریم چیزی را پیش خودمان تعریف میکنیم.» میگفتند: وقتی حرف غیر به میان آمد، شاید ناخودآگاه به غیبت کشیده شود. مگر خودتان حرف ندارید؟ حرف خودتان را بزنید، چرا حرف غیر را میزنید؟(7) * ایشان در مورد اسراف نکردن خیلی تأکید میکردند؛ مثلاً میگفتند: یک دانه دستمال کاغذی را اگر میشود علاوه بر یک بار، دو بار مصرف کرد، دور نیندازید. همینطور میگفتند: لیوان آب را تا حدی پُر کنید که میتوانید بخورید.(8) * امام بیشتر راجع به نماز و قرآن توصیه میکردند و میگفتند که: بچهها نماز خودشان را اول وقت بخوانند تا خداوند آنها را بیشتر دوست داشته باشد. امام خمینی(ره) همیشه نمازشان را اول وقت میخواندند و هیچ موقع نمازشان را از اول وقت عقب نمیانداختند.(9) * میگویند در نماز شبی که همان شب حضرت امام(ره) در بیمارستان خوانده بودند، گریه و زاری میکردند و میگفتند: خدایا مرا بپذیر! خدایا مرا بپذیر! 1) فاطمه طباطبایی، پابهپای آفتاب، گردآوری امیررضا ستوده، ج1، ص183. 2) همان، ص172. 3) همان، ص190. 4، 5 و 6) همان، ص191. 7) همان، ص221. 8 و 9) همان، صص231- 232. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 101 |