تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,083 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,027 |
مقاله/ زندگی امروز و زندگی دیروز | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 24، شماره 287، بهمن 1392 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
سیدهمنصوره هاشمی - قم تا حالا شده زندگی گذشته را با زندگی امروزه مقایسه کنید؟ من زندگی گذشته را در یک کلمه خلاصه میکنم: حسینبابا. حسینبابا، پدرِ پدرِ مادرم است. مرد بسیار خوب، مؤمن و مهربانیست. در روستای خنجین khenegin) ) زندگی میکند. زندگی او مانند زندگی مردمان گذشته است. یک خانهی قشنگ، باصفا و کاهگلی دارد با در و پنجرههای چوبی که تمام این در و پنجرهها را خودش با دستهای پینهبستهاش که نشان زحمت و رنج زندگی است، ساخته است. در حیاط خانهاش آغلی ساخته که 7-8 رأس گوسفند در آن نگهداری میکند. من یادم میآید کوچک که بودم یکی – دو تا هم الاغ و گاو داشتند؛ که از الاغ برای بارکشی و از گاو برای دوشیدن شیر استفاده میکردند. یک باغچه دارد که سبزیهای گوناگونی در آن کاشته با یک باغ انگور که تابستانها برای کاشت و برداشت انگور به آنجا هم سری میزند. اما مادربزرگم؛ مادربزرگ هم زن مهربان و خوبیست. از گذشته تعریف میکند که هر روز باید نان میپخت؛ زیرا در آن زمان نانوایی نبود. باید قالی میبافت. در کارهای باغداری و دامداری به حسینبابا کمک میکرد. خانهها هم که لولهکشی آب، برق و گاز نداشتند به همین دلیل باید ظرفها و لباسها را میبرد لب چشمه میشست. همیشه چند تا از بچههایش کوچک بودند و باید از آنها نیز مراقبت میکرد. در فصل تابستان باید هیزم جمع میکردند تا در زمستان برای گرم کردن خانه کرسی بزنند. فکر نمیکنم شما کرسی را به یاد بیاورید. اگر هم کرسی یادتان باشد، لذتش را یادتان نیست. به نظر من بخاریهای گازی الآن صفای کرسی را ندارند. کرسی باعث جمع شدن اعضای خانواده دور هم میشد و صمیمیت خانواده را زیاد میکرد. برای روشنایی خانه هم از چراغهای نفتی استفاده میکردند. حالا پدربزرگ و مادربزرگم در آن خانهی قشنگ و بزرگ تنها زندگی میکنند با تمام خاطراتشان که یادآور روزهای قشنگ گذشته است. زمانی که بچههایشان کنارشان بودند. هنوز در آن خانه بوی گذشته میآید. صدای گوسفندان در آن خانه زنده است. از خدا میخواهم هیچ وقت سایهی آنها را از سر ما کم نکند و از شما میخواهم برای سلامتی پدربزرگ و مادربزرگ من و تمام پدربزرگ و مادربزرگهای دنیا دعا کنید که زنده بمانند تا محبت، فرهنگ زیبای قدیمی و صفا و صمیمیت زنده بماند. حالا زندگی امروزیِ خودتان را با زندگی گذشتگان مقایسه کنید. دیگر زندگی امروزی صفا و صمیمیت زندگی گذشته را ندارد. ماشینهای ظرفشویی و لباسشویی جای شستن ظرفها و لباسها را در لب چشمههای باصفا و سرسبز گرفتهاند. چشمههایی که صدای آبش به آدم آرامش میداد و سرسبزیاش انسان را شاد و سرحال میکرد. اسبها و الاغها جای خود را به موتورها و اتومبیلها دادند. درهای پیشساختهای آمده که باعث شده است مردم دیگر خودشان نجاری نکنند. درست است که زندگی امروزه آسانتر از زندگی در گذشته است؛ اما دیگر صفا و صمیمیت زیادی ندارد. نظر شما چیست؟ شما کدام زندگی را بیشتر دوست دارید و میپسندید؟ مکانی مناسب برای نوشتن یادداشت بیشتر مطالبی که از نوجوانان به مجله میرسد، یادداشتهای درونی است و به خودشان بیشتر میپردازند. قهرمان قصه خودشان هستند و برای حل مشکل خودشان مطالب را پیش میبرند؛ اما منصوره با نثر زیبای خودش پا را از این فراتر گذاشته است. او به دور و بر خود خوب نگاه کرده و حتی به جزئیات هم پرداخته است. توصیف یک زندگی زیبای روستایی از زبان یک دختر امروزی کار هنرمندانهای است؛ چون زیاد در آن فضا زندگی نکرده است؛ اما این که بتوانی با نگاه عمیق به اطراف جزئیات را وارد نثر کنی، کار خوبیست. در این نثر زیبا مقایسهی دو وضعیت زندگی را میبینیم. منصوره زیباییهای زیادی را از زندگی روستایی به تصویر کشیده؛ اما باید دانست که در پشت این زندگی زیبا، مشکلاتی هم هست. از طرفی تصویر خوبی از زندگی شهری را نمیبینیم. در صورتی که زندگی در شهر هم زیباییهای خودش را دارد با همهی مشکلاتش. فکر میکنم روستایی زندگی کردن در شهر زیباترین شکل زندگی است. روستایی بودن یعنی همان مهر و محبت پدربزرگ و مادربزرگها را داشتن و به هم محبت کردن. منتظر کارهای زیبای دیگری از منصوره هستیم. آسمانه
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 95 |