تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,100 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,034 |
در کوچه پسکوچههای نوجوانی | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 24، شماره 288، اسفند 1392 | ||
نویسنده | ||
مهدیس حسینی | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
هیچ کس مرا درک نمیکند با خودتان میگویید تا همین چند وقت پیش هیچ مشکلی با پدر و مادرتان نداشتید و همه چیز به خوبی پیش میرفت؛ اما این روزها از نوع راه رفتن تا لباس پوشیدنتان، حتی نوع کتابی که میخوانید و دوستانی که انتخاب میکنید همه برخلاف انتظار آنهاست. واقعاً اشکال کار کجاست؟ شاید اینجاست که نه شما و نه والدینتان حاضر به کوتاه آمدن نیستید و مسائل پیشپاافتادهای همچون رنگ دیوار اتاق خوابتان، نوع مدل موهایتان و... آغازگر یک بحث و دعوای مفصل در خانه میشود. تا به حال با خودتان گفتهاید که واقعاً چرا؟ شاید فکر میکنید که بزرگ شدهاید و دیگر نیاز به امر و نهی کردنهای مداوم پدر و مادرتان ندارید. دوست دارید برای مسائل، خودتان به تنهایی تصمیم بگیرید. اگر قرار است آخر هفته را با دوستتان به سینما بروید، چرا نیاز به اجازه گرفتن از والدینتان نمیبینید؟ اصلاً تا به حال به خودتان توجه کردهاید؟ از خودتان پرسیدهاید که چرا در بیشتر مسائل با دوستان خود مشورت میکنید تا با والدینتان؟ چرا وقتی نیاز دارید که با والدینتان گفتوگو کنید و آنها به صحبتهای شما گوش دهند از آنها درخواست نمیکنید که زمانی را برای صحبت با شما اختصاص بدهند؟ اصلاً چرا به این فکر نمیکنید که پدر و مادر شما نیز روزی مانند شما نوجوان بودهاند و همین تجربهها و مشکلاتی که شما امروز با آنها روبهرو هستید روزی آنها تجربه کردهاند و پشت سر گذاشتهاند؟ شاید شما هم جملاتی از قبیل «تو اصلاً لیاقت نداری»، «بچههای مردم رو که میبینم افسوس میخورم از این که فرزندی مثل تو دارم»، «بیعرضه باز هم نتونستی یک کار رو درست انجام بدی؟» و ... رو تا به حال شنیده باشید! امیدوارم پاسختان منفی باشد؛ اما اگر جملاتی اینچنینی را در زندگی از اطرافیانتان شنیدهاید، احساس کمبود و ناتوانی نکنید. نگذارید این گفتار منفی اعتمادبهنفس شما را از بین ببرد. متأسفانه بعضی از والدین فراموش میکنند که روزی خودشان هم نوجوان بودهاند و بلوغ دورهی نوجوانی را به نوعی پشت سر گذاشتهاند. شاید لازم است گاهی اوقات اکسیری به این والدین فراموشکار داده بشود تا به یاد بیاورند وقتی نوجوان بودند دوست داشتند چطور با آنها صحبت بشود! چند روز بیشتر تا شروع سال جدید باقی نمانده است. آیا تا به حال با خودتان فکر کردهاید که میخواهید در سال جدید چه تغییراتی در شخصیتتان به وجود آورید؟ شاید اصلاً تا به حال به این موضوع فکر نکردهاید و یا ممکن است به آن فکر کرده باشید؛ اما پاسخ مشخص و روشنی برای آن پیدا نکرده باشید! فکر نمیکنید الآن زمان مناسبی برای تغییر است بیایید در سال جدید تلاش کنید که دربارهی مشکلاتتان به صورت خصوصی با والدینتان صحبت کنید. چندی پیش با دوستی صحبت میکردم. در میان صحبتهایش موضوع جالبی را بیان کرد؛ این که یکشنبهها در خانوادهی آنها روز بهخصوصی است. در این روز بین ساعت 8 تا 9 شب قبل از شام همهی اعضای خانواده دور هم جمع میشوند و جلسهای را ترتیب میدهند. هر کس مسألهای داشته باشد آن را مطرح میکند و اعضای خانواده برای حل آن مسأله یا مشکل اظهارنظر میکنند و گاهی اگر خودشان تجربههای اینچنینی داشتهاند، آن را بیان میکنند. به طور مثال شرکت در مهمانی تولد یکی از دوستان در آخر هفته. شاید برای شما هم پیش آمده باشد این که بخواهید در مهمانی یکی از دوستانتان شرکت کنید یا آخر هفته را با همکلاسیهایتان به کوه بروید؛ اما والدین شما مخالف باشند. دوستم میگفت من با والدینم در مورد دلایل مخالفتشان صحبت میکنم و در پایان جلسه به یک نتیجهی منطقی میرسیم. به هر حال آنها هم روزی مانند من نوجوان بودهاند و شرایط من را درک خواهند کرد. شاید به نظرتان کمی عجیب باشد؛ اما امتحان کردن آن خالی از لطف نیست! «شما درک نمیکنید»؛ این جملهای است که این روزها از زبان بسیاری از نوجوانان شنیده میشود. نوجوانانی که همه چیز را از نگاه خود میبینند و والدینی که با پافشاری و سماجت میخواهند بفهمند افکار فرزندانشان از کجا سرچشمه گرفته است. به نظر نوجوانها، نمیشود به بزرگترها اعتماد کرد؛ چون آنها اصلاً از دنیای نوجوانها سر در نمیآورند. دوستان خوبم! اعتماد یک مسیر دوسویه است. اگر فکر میکنید که والدینتان قابل اعتماد نیستند، باید بگویم شاید اشتباه از طرف شما بوده است و شاید شما در برقراری ارتباط با والدینتان کوتاهی کردهاید. اگر یاد بگیرید که با عشق و محبت به صحبتهای والدینتان گوش فرا دهید و در جاهایی که با هم اختلاف نظر دارید بدون دشمنی و دوری از یکدیگر سعی در پیدا کردن یک راه منطقی برای صورتمسألهی خود بکنید، در این صورت در هیچ خانهای صدای هیچ یک از افراد خانواده بالا نمیرود و همهی اعضای خانواده در کمال آرامش به صحبتهای یکدیگر گوش خواهند داد. اگر دوست دارید با شما مانند بچهها رفتار نشود، اگر فکر میکنید آنقدر بزرگ شدهاید که راجع به مسائل مربوط زندگیتان خودتان تصمیم بگیرید، پس از هماکنون تغییر کنید. دوستان عزیزم! پسران و دختران آیندهساز فردای این مرز و بوم، فراموش نکنید که برای تغییر باید فداکاری کرد، باید صبر و حوصله داشت و باید تداوم را برقرار کرد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 118 |