تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,773 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,971 |
شعر | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 25، شماره 290، اردیبهشت 1393 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
صبح و بیداری رامین بابازاده (1) این روزها خاطرهی زنی را مرور میکنم یادم هست در کوچههای مازندران در سرسبزیِ زمین در لاجوردیِ آسمان او را میدیدم در باغی بزرگ دشتی فراخ صحرایی وسیع آببندانی پرآب آن زن را میدیدم در هنگام صبح در نماز نیمهشب در امتداد یک روز خوش چهرهاش را بارها دیدم در باران در باد در طوفان تابستان و بهار او را دیدم در خواب و بیداری در آیینه و خشت خام در سحرگاهِ دعا او را دیدم که مدام با گلهای شببو درد دل میکرد یادم هست صبح یک روز بهاری کنار باغی رو به دماوند لالایی میخواند و پرندگان گوش سپرده بودند یادم هست غرق تماشا بودم و سکوت همراهِ ما بود اما این روزها که از روستا دور افتادهام او را نمیبینم حالا من مادرم را خیلی دیر میبینم خیلی دیر! (2) ساعت هفت یعنی ازدحام دودها دَمها آدمها ویرانی صبح (3) صبح پیرمرد با کلاهی بر سر در کوچهای رو به آیینه دست بر سینه میگذارد و به بلبل، چلچله، سرو، سلام میدهد. درخت جوان مرضیه تاجری فردا درختی میشوم مانند بابایم چنار همسایهی سرو قشنگ با برگهای بیشمار *** فردا لباسم میشود همرنگ سبز دشتها در بین موهایم نسیم میچرخد آزاد و رها *** بر روی من گنجشکها بالا و پایین میپرند با نغمههای شادشان من را به رؤیا میبرند *** بر هر کسی میافکنم من سایهام را آن زمان خورشید میخندد به من از پشتبام آسمان ابری مهدی مرادی یک شعر ِابری خواندهام از شاعری ناآشنا خوشحالم از دیدارِ او در سطرها و واژهها از کوچههای پیش رو تا کلبههای دوردست در شعر او احساس ِخیس بر شهر و ده باریده است در شعر ابری، چترها مانند گل وا میشوند در شعر ابری عابران خوشرنگ و زیبا میشوند شاعر کنار پنجره در روزی از اردیبهشت همراه ابر این شعر را با جوهر ِ باران نوشت
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 91 |