تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,814 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,978 |
داستانک/ آن سوی پنجره، این سوی پنجره | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 25، شماره 290، اردیبهشت 1393 | ||
نویسنده | ||
فریبرز «آشنا» لرستانی | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
یک پایان آن سوی پنجره، صدای خستهی یک دورهگرد. این سوی پنجره، داستانِ نیمهتمام من. آن سوی پنجره، صدای قیل و قال بچهها؛ صدای شادِ دورهگرد. این سوی پنجره، لبخندی برای یک پایان. بیاختیار آن سوی پنجره، بادبادک بالا و پایین میرود و با لبخند، دستش را برای من تکان میدهد. این سوی پنجره، کودکی از درونم بالا و پایین میپرد؛ قلقلکم میدهد. بیاختیار میخندم و دستم را تکان میدهم. بارانِ شعر آن سوی پنجره، صدای رعد، صدای باران، صدای کلاغ. این سوی پنجره، صدای ورق خوردن کاغذ، صدای بارانِ شعر. بهار من آن سوی پنجره، خزان. این سوی پنجره، بهار. چهقدر عطر این گلها را دوست دارم. مادرم پشت دارِ قالی است. تابلو آن سوی پنجره، انار میخندد. صدای شاد کلاغ در آسمان میپیچد؛ صدای بال زدن. چه تابلوی زیبا و زندهای! در شب آن سوی پنجره، در شب لبخند میزند آدمبرفی. او بارها آن سوی شب را دیده است. بیا آن سوی پنجره، کبوتر از آشتی میخواند. این سوی پنجره دستهایم دانه میپاشد. بیا تا باد نیامده! بوی سیب آن سوی پنجره، باغچه خواب بهار میبیند. این سوی پنجره، دستهایم پر از بوی عطر سیب است. چه غوغایی! آن سوی پنجره، صدای شادِ پای او. این سوی پنجره، صدای تاپ تاپ قلب من. چه غوغایی دارد یک پنجره شادی! تو... آن سوی پنجره، باد دست مرا گرفت و به آسمان برد. چه هوای پاکی، چه آبیِ بیکرانی، چه نغمههای دلانگیزی! به یاد تو افتادم. تو که در زمینی و آبیِ بیکرانی، نغمهی دلانگیزی و پاک. به سمت تو میآیم. دستم را بگیر. پروانه و گل آن سوی پنجره، پروانهای از دستهای تو پرید. این سوی پنجره، خنده بر لبان من گُل کرد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 110 |