تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,118 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,038 |
چراغ/ میهمان ملکوت | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 25، شماره 291، خرداد 1393 | ||
نویسنده | ||
علی اکبر حائری | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
نام: سیدروحالله نام خانوادگی: مصطفوی معروف به موسوی خمینی لقب: امام خمینی نام پدر: سیدمصطفی روز تولد: 20 جمادی الثانی 1320ه.ق، مصادف با 30 شهریور 1281ه.ش محل تولد: شهرستان خمین از توابع استان مرکزی رحلت: شامگاه شنبه 13 خرداد، سال 1368 در سن 87 سالگی نام بعضی از کتابها: شرح دعای سحر، دیوان شعر، شرح چهل حدیث، کشفالاسرار، صحیفهی نور و... آغازی تلخ پدر بزرگوارش از علمای نجف بود. بعد از سالها تحصیل و تدریس مجتهد شد و برای خدمت به مردم شهرش به خمین بازگشت. زورگوییهای دستگاه شاهنشاهی جهاد را هم به دفتر عمرش اضافه کرد. پنچ ماه بیشتر از تولد سیدروحالله نمیگذشت که مأموران حاکم او را به شهادت رساندند. جسمش دفن شد؛ اما روحیهی مبارزهطلبی را در وجود فرزندش به یادگار گذاشت. کار تربیت و مراقبت از این طفل شیرخواره را مادر و عمه به عهده گرفتند و با معجزهی محبت طعم تلخ یتیمی به یک زندگی شیرین تبدیل شد، ولی روزگار امان نداد و در سن 15 سالگی مادر و عمهی سیدروحالله هم از دنیا رفتند. بهار وصل در سال 1300 وارد حوزهی علمیهی قم شد و در مدرسهی دارالشفا حجره گرفت. بیشتر وقتش برای درس و بحث صرف میشد. از استادان معروف او میتوان به آیتالله شیخ عبدالکریم حائرییزدی، آیتالله شاهآبادی و آیتالله ملکیتبریزی اشاره کرد. از محمدتقی ثقفی، یکی از روحانیون تهران دخترش را خواستگاری کرد. بالأخره در سن 27 سالگی وصلت مبارکی بین سیدروحالله و بانو خدیجه ثقفی صورت گرفت. حاصل این پیوند دو پسر و سه دختر بود. خاطراتی از همسر همیشه احترام مرا داشتند. هیچوقت با تندی صحبت نمیکردند. در اوج عصبانیت بی احترامی نمیکردند. همیشه در اتاق جای بهتر را به من تعارف میکردند. تا من نمیآمدم سر سفره خوردن غذا را شروع نمیکردند. من هیچ موقع مهریهام را از ایشان مطالبه نکردم؛ اما وصیّت کردند که یک دانگ از خانهی قم به عنوان مهر من باشد. 15 خرداد سال1342... طلوع انقلاب مخالفتها و زورگوییهای طاغوت موجب نارضایتی مردم شده بود. قیامی سراسری با حضور ملت و روحانیون تشکیل شد. ارث پدری امام که همان شجاعت و روحیهی مبارزهطلبی بود با سخنرانی تاریخی او در روز 13 خرداد سال 1342 مثل خون در رگهای مردم به جریان درآمد و حادثهی 15 خرداد رقم خورد. این مقدمهای شد بر اقدامات دیگری که علیه رژیم شاه انجام میگرفت. هجرت رژیم شاه که محبوبیت امام را برای ادامهی کار خود خطرناک دید، تصمیم گرفت او را از کشور تبعید کند. ابتدا در 13 آبان 1343 نیمهی شب به سراغش رفتند و بدون اطلاع به مردم، ایران را به مقصد ترکیه ترک کردند. بعد از مدتی در 13 مهر 1344 برای مدت 13 سال در شهر نجف عراق در تبعید به سر برد. البته امام در این سالها یک لحظه هم از شرایط داخل ایران غافل نبود و با بیانیههایی که میفرستاد مردم را به مبارزه تشویق میکرد. همچنین در شهر نجف به تدریس علوم اهلبیت مشغول بود و شاگردان زیادی را تربیت کرد. سرانجام بعد از هجرت به پاریس و اقامتی کوتاه در آنجا خبر بازگشت امام به ایران پس از 14 سال موجی از امید و شادی در دل همه ایجاد کرد. 12 بهمن سال 1357 روز بیعت دوبارهی مردم با رهبرشان بود. از آن سال تا سال 1368، امام خمینی میهمان مردم ایران بود. 14 خرداد سال 1368... غروب آفتاب جماران دلها از تپیدن ایستاده بود. چشمها پلک نمیزد. قدمها آنقدر سنگین شده بودند که کسی نمیتوانست آنها را از زمین بردارد. صداها در بغض گم شده بود. گوشها آرزوی نشنیدن میکردند. مجری رادیو با جملهای کوتاه داغ یک عمر فراق را بر صفحهی تاریخ گذاشت و گفت: انا لله و انا الیه راجعون.... او برای همیشه میهمان ملکوت شده بود. مقام معظم رهبری در وصف امام فرمود: «این انقلاب بی نام خمینی در هیچ جای جهان شناختهشده نیست.» بخشی از وصیتنامه با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا، از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر میکنم... و از ملت امیدوارم که عذرم را در کوتاهیها و قصور و تقصیرها بپذیرند... شعری از دیوان اشعار از غم دوست در این میکده فریاد کشم دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم داد بیداد که در محفل ما رندی نیست که برش شکوه برم داد ز بیداد کشم عاشقم عاشق روی تو نه چیز دگری باز هجران وصالش به دل شاد کشم در غمت ای گل شاداب من ای خسرو من جور مجنون ببرم تیشهی فرهاد کشم سالها میگذرد حادثهها میآید انتظار فرج از نیمهی خرداد کشم...
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 118 |