تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,753 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,965 |
معرفی و نقد کتاب/ وقتِ قصه، وقت دلتنگی! | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 25، شماره 293، مرداد 1393 | ||
نویسنده | ||
معصومه سادات میرغنی | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
نگاهی به کتاب وقت قصه مرا صدا کن! - حسنی کجا میرویم؟ - دنبال بخت! - بخت؟ - سرنوشت؛ آنچه روی پیشانی آدم نوشته شده. سهراب سوار الاغ حسنی بود. افسار الاغ در دست حسنی بود و آنها آرامآرام به شهری با دیوارهای بلند میرسیدند. کمی دورتر از آنها کاروانی با قطار شترها که همه پشتسرهم بودند، میآمد. صدای جیرینگجیرینگ زنگولهها شنیده میشد. باد هم بود. گرد و خاک و بوتههای خشک را برمیداشت، از شهر دور میکرد و به بیابان میبرد؛ به همان راهی که حسنی و سهراب خستهوکوفته پشتسر گذاشته و آمده بودند. سهراب که تا به حال چنان کاروان دورودرازی ندیده بود، گفت: «حسنی! اینها هم دنبال بخت میروند؟» حسنی کلهی الاغ را نوازش کرد و گفت: «همهی مردم دنیا دنبال بخت میروند. حالا یکی مثل من از بدبختی و بیچارگی، یکی هم مثل صاحب این کاروان از روی خوشبختی و سعادت!» سهراب حرف حسنی را خوب نفهمید و گفت: «یعنی چه؟ چرا تو بدبخت و بیچارهای؟» آه بلند و سوزناکی از دل حسنی درآمد. آه، سوتکشان جلوتر از آنها رفت. به دیوار شهر رسید، سرش به تختهسنگی که قلمبه از دیوار بیرون زده بود، خورد. برگشت و آمد به حسنی رسید. به سینهی او رفت و از همانجا که درآمده بود، راحت خوابید و حسنی گفت: «وقتی افسار بخت آدم، دستِ الاغش باشد چهطور میشود؟...» رستم و سهراب، امپراتور، حسنی، گنجشک، ماهپیشونی، نمکی، قایمباشک، نخودی، سیمرغ، بهزاد، اسب، کیخسرو و قصهی بازی، فصلهای کتاب «وقت قصه مرا صدا کن» هستند. سهراب، پسری تنهاست که با پدربزرگ و قصههایش عجیب خو گرفته است. او همیشه با قصههای پدربزرگ به خواب میرفته و حتی با آنها زندگی میکرده است. پدربزرگ تازه فوت کرده و مادربزرگ میخواهد به خارج برود تا پمب بنزینشان را اداره کند؛ اما به تنهایی از پس این کار برنمیآید و از پسرش میخواهد که با او بیاید. از طرفی پدربزرگ در زمان حیاتش، تمام اموال خود را به نام نوهاش سهراب زده؛ چون سهراب کوچک است، مادربزرگ با وکیل صحبت میکند و وقتی میفهمد خودشان میتوانند اموال و املاک را بفروشند، از پسرش میخواهد که همسرش فریبا را راضی کند تا با آنها به خارج بیاید؛ و اگر قبول نکرد، او را طلاق بدهد و خودش به همراه سهراب به خارج برود. موضوع رمان کمی بزرگتر از حد جوان است؛ اما نویسنده با ظرافت خاصی تنهایی سهراب را محور ماجرا قرار داده است. سهراب در هر کدام از فصلهای کتاب با شخصیت همان قصه، همراه میشود و با توجه به نقطهی اشتراک خود و شخصیت قصه، سؤالش را از آن شخصیت میپرسد. تخیل سهراب به قدری قوی و تنهایی او به حدی عمیق است که خودش را در دنیای قصههای پدربزرگ میبیند و با شخصیتها زندگی میکند؛ حرف میزند، راه میرود و درددل میکند و به سفر میرود و... تا آنجا که گاهی خواننده به شک میافتد که الآن سهراب در دنیای واقعی است یا در خیالاتش غوطه میخورد؟ او با ماهپیشونی، نخودی، گنجشک و حسنی حرف میزند و آنها به خوبی پاسخش را میدهند. نثر کتاب ساده و روان است و «محمدرضا یوسفی» به خوبی آن را برای نوجوانان به نگارش درآورده است. او حدود سی سال است که برای کودکان و نوجوانان داستان مینویسد و جایزههای بسیاری برده است؛ از جمله: جایزهی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، جایزهی مجلهی سروش نوجوان، جایزهی مجلهی سلام بچهها، لوح تقدیر شورای کتاب کودک و... او در سال 1332 در همدان به دنیا آمده و بهطور جدی نوشتن را از سال 1365 آغاز کرده است؛ البته در زمینهی نمایشنامه و فیلمنامهنویسی هم فعالیتهایی داشته است؛ اما بیشتر آثارش در زمینهی قصه و داستان است و بیش از 110 کتاب دارد. خودش ریشهی این علاقه و نوشتنها را در وجود مادرش و قصههایی که در کودکی برای او میگفته، میداند. او کتابهای بسیاری نوشته، از جملهی آنها: اگر بچهی رستم بودم، اسب سفید، بزرگی، گرگها گریه نمیکنند، بابابرفی، قصه و قصهگویی، شهر گربهها، آخرین پروانهها، خالهبالا و ننهسرما، اناریها، بچههای خاک، کلاغها، اگر آدمها پروانه بودند، آیدا دختر ماه، دختران خورشید، ستارهای به نام غول، دنیا مالِ من است و... «سال تحویل شد» اولین کتاب او برای کودکان است که آن را در سال 1357 منتشر کرده است. یوسفی، دانشآموختهی رشتهی تاریخ است و آثاری در زمینهی تاریخ کهن فارسی برای بچهها بازنویسی کرده است؛ از جمله: افسانهی شیر سپیدبال، قصهی یادگار زریران، افسانهی بلیناس جادوگر و افسانهی شیرین کارنامهی اردشیر بابکان. «ستارهای به نام غول» و «حسنی به مکتب نمیرفت»، دو کتاب خوب از اوست که برندهی دیپلم افتخار «IBBY » و همچنین یکبار نامزد دریافت جایزهی «هانس کریستین اندرسن» شده است. خوب است سری به او و دنیای قصههایش بزنیم تا کودکیمان پرطراوت شود.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 153 |