تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,101 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,035 |
این یک نفر/ سلمان، مردی از اهل بیت | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 25، شماره 293، مرداد 1393 | ||
نویسنده | ||
سیده اعظم سادات | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
صدای همهمهی جمعیت همه جا را پر کرده بود. مردی که عبای قهوهای به دوش داشت، روبهرویش ایستاده بود و با صدایی بلند میگفت: «تو باید با ما باشی...» نسیم ملایم مدینه، صورتش را نوازش میکرد. چند مرد دیگر که ریشهای گندمی داشتند کنارش ایستاده بودند و نمیگذاشتند او جایی برود. سلمان سردرگم و متعجب به جمعیت مهاجرین و انصار نگاه میکرد که آمادهی کندن خندق1 بودند و منتظر او که همراهیشان کند. چون پیشنهاد کندن خندق از طرف سلمان بود و او حتماً به این مسئله داناتر از بقیه و هر گروهی دوست داشت که او با آنها باشد. از طرفی زمان کم بود و باید قبل از شروع جنگ، خندقها آماده میشد تا کفار راهی نداشته باشند به شهر وارد شوند. ناگهان همهی سرها به سمتی چرخید. با آرامش نزدیک سلمان ایستاد. دستهای مهربانش را روی شانهی او گذاشت. تا لبانش را باز کرد، همه ساکت شدند. با لحنی آرام گفت: «سلمان منا اهل البیت.2» سلمان با شنیدن این حرف از پیامبر خدا نفس راحتی کشید و احساس افتخار کرد. دیگر کسی جرئت نداشت که سر او با دیگری بحثی بکند؛ چون او هم مثل اهلبیت برای همه بود؛ برای همهی آنهایی که پیامبر و نزدیکانش را دوست داشتند... *** حتماً برای شما هم پیش آمده است که از حضور کسی در جمعی خوشحال باشید و به آن افتخار کنید؛ چه آن شخص مربوط و منسوب به شما باشد و چه نباشد. شاید او در قرنهای دوری زندگی میکرده؛ ولی شما حالا به او افتخار میکنید! مثل حضور سلمان در میان یاران باوفای پیامبر که باعث افتخار ما ایرانیان است. در این که او ایرانی است و به دنبال حقیقت میگشته تا آتشپرست نباشد، شکی نیست. او نه فقط یار باوفای پیامبر بوده، بلکه امین و محرم اهلبیت ایشان، یعنی امام علی(ع)، حضرت فاطمه(ص) و فرزندانشان نیز بوده است. اگر میخواهید از گذشتهاش بدانید باید به چندین سال قبل از هجرت پیامبر برگردید. اینکه او دقیقاً در چه سالی به دنیا آمده مشخص نیست؛ اما به گفتهی بعضی در «جی» از توابع اصفهان و به گفتهی بعضی دیگر در «رامهرمز» از توابع خوزستان به دنیا آمد و نامش روزبه بود. پدرش دهقان بود. در زمان قدیم دهقان به کسی گفته میشد که ریاست مردم منطقهی خود را بر عهده داشت. در واقع پدر سلمان یا همان روزبه ایرانی رئیس منطقهی خود بود؛ اما از آنجا که فطرت پاک همهی انسانها به دنبال خدای یکتاست، او نیز هرگز از دین پدرش پیروی نکرد و جلوی آتش، سر بندگی فرودنیاورد و با فرار از زادگاهش به دنبال معبود واقعی گشت. سلمان با مهاجرت خود از وطن با مشکلهای زیادی روبهرو شد. گروهی او را اسیر کردند و از او مثل برده کار کشیدند؛ اما او با تحقیق و جستوجو در مورد ادیان دیگر اطلاعات زیادی کسب کرد و در همین مسیر نورانی با پیامبر آشنا شد. روشن شدن قلب سلمان با نور اسلام و آزاد شدن او از بردگی به دست پیامبر، از مهمترین اتفاقهایی بود که سرنوشت این مرد بزرگ را عوض کرد. حضرت محمد(ص)، سلمان را به قیمت چهل نهال خرما و چهل درهم از مرد یهودی خرید و او را آزاد کرد. نام زیبای سلمان را نیز پس از آزادیاش بر او نهاد تا از پاکیِ او خبر دهد. از ویژگیهای مهم سلمان همراهی ایشان با رسول خدا(ص) بود. آنقدر که در مورد او فرمودند: «سلمان از من است.» و در جایی دیگر از ایمان سلمان اینگونه فرمودهاند: «هرکه میخواهد به مردی بنگرد که خداوند قلبش را به ایمان درخشان کرده، به سلمان بنگرد.»3 سلمان در کنار پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) از نظر علمی نیز به مراحل بالایی رسیده بود. پیامبر در مورد علم سلمان فرمودهاند: «سلمان دریایی از علم است که نمیتوان به عمق آن رسید.»4 سلمان نه فقط در ایمان و کسب علم از بقیه جلوتر بود، بلکه در عبادت نیز آگاهانه عمل میکرد. روزی پیامبر اسلام(ص) به یاران خود فرمود: «کدام یک از شما تمام روزها را روزه میگیرید؟» سلمان گفت: «من، یا رسولالله!» پیامبر(ص) پرسید: «کدام یک از شما تمام شبها را به عبادت میگذراند؟» سلمان گفت: «من، یا رسولالله!» حضرت پرسید: «آیا کسی از شما هست که روزی یکبار قرآن را ختم کند؟» سلمان گفت: «من، یا رسولالله.» یکی از حاضران با چشمانی گردشده رو به رسولالله گفت: «اکثر روزها دیدهام که سلمان روزه نیست، بیشتر شب را هم میخوابد و بیشتر روز را به سکوت میگذراند؛ پس چگونه همیشه روزه است و هر شب برای نیایش با خدا بیدار میماند و روزی یک بار قرآن را ختم میکند؟» پیامبر(ص) با لبخندی فرمود: «تو را با کسی شبیه لقمان، چه کار؟ اگر میخواهی چگونگیاش را از خودش بپرس تا برایت بگوید.» سلمان با خوشرویی گفت: «در ماه سه روز روزه میگیرم و خداوند فرموده است که هر کس عمل نیکی انجام دهد پاداش دهبرابر دارد. از طرف دیگر، روز آخر شعبان را روزه گرفته و آن را به روزهی ماه رمضان وصل میکنم و هر که چنین کند، پاداش روزهی همیشه را دارد. از پیامبر خدا F شنیدم که فرمود هر کس با طهارت بخوابد، در ثواب، چنان است که تمام شب را عبادت کرده باشد. اما ختم قرآن، رسول خدا(ص) فرموده است هر کس یک بار سورهی «قل هو الله» را بخواند، پاداش یکسوم قرآن را دارد و هر که دو بار بخواند، دو ثلث قرآن را خوانده است و هر که سه بار بخواند، انگار قرآن را ختم کرده است!» از ویژگیهای مهم سلمان حضور او در صحنههای مختلف است. چه در غزوههایی که پیامبر را یاری کرد و چه پس از رحلت پیامبر. خصوصاً در پیروی از امام علی(ع) و همراهی ایشان و اهلبیتش. او از هر فرصتی، برای گفتن حق استفاده و مسلمانان را به امامت حضرت علی(ع) دعوت میکرد. سلمان پس از رحلت پیامبر بارها این سخن رسول خدا را در مورد امام علی(ع) گفته است: «همانا علی(ع) دری است که خداوند گشوده است. هر کس از آن وارد شود، مؤمن و هر کس از آن خارج گردد، کافر است.»5 او در لحظههای مختلفی از زندگی امام علی(ع)، حتی در لحظهی جانگداز شهادت حضرت زهرا(س) مونس و همراه امیرالمؤمنین(ع) بود. به امام صادق(ع) گفتند: «شما سلمان فارسی را بسیار یاد میکنید؟» امام فرمود: «نگو سلمان فارسی، بگو سلمان محمّدی. من او را دوست دارم، برای سه صفتش: یکی آنکه خواست امیرمؤمنان(ع) را بر خواست خود ترجیح میداد و این همان حقیقتِ قبول ولایت است؛ دوم آنکه تهیدستان را دوست داشت و همنشین آنان بود و حتی آنان را بر ثروتمندان برتری میداد و سوم آنکه بندهی نیکوکار و تسلیم پروردگار بود.» شاید برای شما جالب باشد بدانید که سلمان حاکمی بود که تنها داراییاش یک عبا بود. و حاکم مداین شد که از شهرهای سرسبز و خرّم و پایتخت ساسانیان در ایران بود که به دست مسلمانان فتح شده بود. خلیفهی دوم، بنا به توصیهی حضرت علی(ع)، سلمان را به فرمانروایی این شهر انتخاب کرد که هم ایرانی و همزبان اهل مداین بود و هم شخصی زیرک، پرهیزگار و مناسب برای استانداری آن شهر حساس. سلمان که تربیتیافتهی مکتب نبوت و ولایت بود، با درایت و علم خود توانست دستگاه حکومتیاش را از وجود افراد نالایق و غارتگر پاک کند و عدالت را برقرار سازد. در تاریخ آمده است: سلمان در حالی که بر حدود سیهزار نفر حکومت میکرد، تنها با یک عبا که فرش و لباس او نیز بود، برای مردم خطبه میخواند. سرانجام، سلمان پس از عمری طولانی و بابرکت، در سال 35 هجری قمری در اواخر خلافت عثمان وفات یافت. حضرت علی(ع) پیکرش را غسل داد، کفن کرد و بر آن نماز گزارد. همراه آن حضرت، جعفر بن ابیطالب و حضرت خضر، در حالی که با هر یک از آن دو هفتاد صف از فرشتگان بودند بر پیکر سلمان نماز خواندند. مرقد شریف حضرت سلمان(ع) در مداین، در پنج فرسخی بغداد، نزدیک تاق کسری قرار دارد. حقیقتجویی و زندگی سلمان فارسی برای ما ایرانیان الگویی شایسته است. حتماً حالا از حضور سلمان در میان یاران باوفای پیامبر احساس خوشآیندی دارید. احساس نزدیکی به سلمان بیشتر از قبل، شما را مشتاق میکند تا به هموطن بودنتان با او ببالید. سلمانی که پیامبر بزرگ اسلام در موردش فرموده است: «سلمان از من است. کسی که به او ستم کند به من ستم کرده است و کسی که او را بیازارد مرا آزرده است.» پی نوشت 1. جنگ خندق در سال پنجم از هجرت صورت گرفت. نام دیگر این جنگ احزاب است. علت این نامگذاری اتحاد کفار و یهودیان و دیگر قبایلی است که میخواستند مسلمانان را نابود کنند. نتیجهی این جنگ با تدبیر پیامبر(ص) و پیشنهاد سلمان فارسی در مورد کندن خندق در اطراف مدینه و دلاورمردیهای امام علی(ع)، پیروزی مسلمانان بر کفار بود. 2. سلمان از ما اهلبیت است. 3. احتجاج طبرسی، ج 1، ص 150. 4. شیخ مفید، الاختصاص، ص ۲۲۲. 5. کتاب سلیم بن قیس، ص 251.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 117 |