تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,753 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,966 |
تکبیتهای عاشورایی | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 25، شماره 296، آبان 1393 | ||
نویسنده | ||
سید سعید هاشمی | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
شاعران در طول تاریخ شعرهای زیبا و زیادی دربارهی حادثهی عاشورا و ظلم و ستمی که بر امام حسین و خانوادهاش رفته سرودهاند. مطمئناً ما نمیتوانستیم همهی این شعرها را در این جا بیاوریم، اما سعی کردیم از بعضی از شعرهای معروف و زیبا، تکبیتی را انتخاب کنیم تا خوانندگان ما با این شعرها و شاعران آنها آشنا شوند. سرش بر نی، تنش در قعر گودال ادب را گه الف گردید، گه دال قیصر امینپور شهر گوید: گوش کردم تا چه خواهد از خدا جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین شهریار من زین عزا چگونه نگریم که در غَمَت برخاست ناله از جگر سنگها، حسین! حسین منزوی نازم آن زنده شهیدی که برِ داور خویش سازد از خون گلو، تاج و نهد بر سرِ خویش ریاضییزدی هر گه که یاد واقعهی کربلا کنم خود را اسیر محنت و درد و بلا کنم عندلیب کاشانی آتش به خیمهگاه شهِ کربلا نزن وز شعلههای سینهی بریان ما بترس شباب شوشتری دیده بودم تشنگی از دل، قرارت برده بود از برایت دامنی اشک روان آوردهام محمدعلی مجاهدی بر سنگ خاره بین بدن نازپرورش سر کن خروش و خون به دل سنگ خاره کن سروش اصفهانی زخم قوم پُرنیرنگ، بر لب حسین از سنگ غرق خون شوی ای مهر، سرنگون شوی ای ماه جیحون یزدی بر نوک سِنان بود سر شاه، شب تار شمعی که بُدی روشن از او محفل زینب طَرَب اصفهانی از پا حسین افتاد و ما بر پای بودیم زینب اسیری رفت و ما بر جای بودیم علی معلم این آهوی حَرَم که تنِ پاره پارهاش در خون کشیده دامن صحرا، حسین توست صباحی بیدگلی ای وارث سریر امامت ز جای خیز بر کشتگان بیکَفَن خود نماز کن نیّر تبریزی سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است گویا عزای اشرف اولاد آدم است محتشم کاشانی بَدَنَش ز خون، شده لالهگون، ز نجوم، زخمِ تَنَش فزون زده حلقه گِردِ وجود او، سپه مصیبت و ابتلا صحبت لاری ای سرزمین کربلا! این، میهمانخوانی نبود آب بر مهمان ندادن شرط مهمانی نبود صغیر اصفهانی این شاخ ارغوان، که بر او بیش از ارغوان گُل کرده زخمِ تن، گُلِ خندان کیست این؟ وصال شیرازی شب است و بادیه تاریک و در به در اطفال حدیث درد که داند بهجز خدای حسین؟ مشفق کاشانی باز آی و حال یوسفِ گلْپیرهن نگر پیراهنش به جسم شریفش کفن نگر نیاز جوشقانی کاروان عشق برگشت از سفر سر زِ نی دارد حکایت، نی ز سَر محمدخلیل جمالی﷼
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 128 |