تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,748 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,962 |
کتابهای گمشده/اخلاق ناصری | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 25، شماره 297، آذر 1393 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
فاطمه بختیاری نویسندهی کتاب: طوس، ناحیهای در خراسان است که شامل چهار روستای فاژ، نوقان، رادکان و طابران بوده است. خانوادهی خواجهنصیرالدین از جهرود از توابع ساوه به طوس مهاجرت کردند. پدرش محمد بن حسن اهل علم و تدریس بود. نصیرالدین در شهر طوس در روز یازدهم جمادیالاولی در سال 597 هجریقمری به دنیا آمد؛ به همین دلیل به خواجهنصیرالدین طوسی معروف شد. نصیرالدین مقدمات علوم روز را نزد پدرش فراگرفت. چون نصیرالدین در خانوادهای شیعه بزرگ شده بود، خود نیز مذهب شیعه را برگزید و نزد علما و بزرگان درس خواند. بعد به دربار اسماعیلیه راهیافت. شهرت خواجهنصیرالدین در زمان خود آنقدر بود که بسیاری از پادشاهان سرزمینهای دور و نزدیک ایران نام او را شنیده و خواهان آمدن او به دربارشان بودند. بیشتر شهرت خواجه به واسطهی تألیف کتابهایی در موضوعات ریاضیات و هیأت، حساب، هندسه و نجوم است. از جمله آثار خواجه، شرح اشارات ابنسینا و زیج ایلخانی است. تعداد بسیاری از آثار او با این موضوعات اول نشان از علاقهی خواجه به علوم طبیعی، نجوم و ریاضی دارد. آگوست کنت در تقویمی که از پیشگامان فلسفه نوشته، نام خواجهنصیرالدین طوسی را آورده است. خواجهنصیرالدین طوسی سرانجام در هجدهم ذیالحجهی سال 672 هجریقمری در بغداد وفات یافت. او را طبق وصیّتش در شهر کاظمین به خاک سپردند. خود کتاب: اخلاق ناصری را خواجهنصیرالدین در سال 633 هجریقمری نوشت. در واقع او در زمان نوشتن کتاب حدوداً 36 ساله بود. خواجه در واقع کتاب را وقتی نوشته که در حکومت اسماعیلیه قهستان بوده است. قهستان شهر یا سرتخت (پایتخت) بوده است. حاکم آنجا را محتشم میگفتند. در آن روزگار ناصرالدین، محتشم (حاکم) سرتخت بوده است که خواجه به سفارش او این کتاب را نوشت و به همین دلیل اخلاق ناصری نام گرفت. در تاریخ آمده است؛ ناصرالدین از خواجه خواست به قهستان بیاید، در سرتخت اقامت کند و در دربار او باشد تا در آرامش کتابی را با موضوع اخلاقیات بنویسد. خواجه، کتاب را بعد از مدتی به پایان رساند؛ کتابی در سه مقاله و سی فصل. در واقع این کتاب چکیدهای از همهی مباحث اخلاقی است. خواجه بعد از آنکه از حکومت اسماعیلیه بیرون آمد، این کتاب را تصحیح و بازنگری کرد و دوباره آن را نوشت و در مقدمهی کتاب -که اکنون به دست ما رسیده است- به آن اشاره کرده است. نثر اخلاق ناصری به سبک کلیله و دمنه است. کلمههای آن کهن و نثر کتاب کهنه است؛ اما آگاهی خواجه به علوم و موضوعات اخلاقی در کل کتاب دیده میشود. این کتاب به تصحیح و تنقیح «مجتبی مینوی» و «علیرضا حیدری» به چاپ رسیده است.
انتقام حکما گفتهاند: «کسی که در معرض انتقام افتد و از آن منع شود، او را حالی پیش آید که جز با انتقام گرفتن برطرف نشود. بعد از آنکه به خواستهی خود رسید، شادی در او باشد و این انتقام اگر با شجاعت باشد، خوب است و غیر آن مذموم و نکوهیده است. بسیار کسان بر انتقام اقدام نمودهاند تا حدی که خویش را در سختی و هلاک انداختهاند و هیچ ضرر و زیانی بر آن کس وارد نشده است و این انتقام موجب ذلت و عجز او باشد.»
ماه گویند یکی از سفیههای (نادان) روزگار به سبب آنکه در شبی مهتابی خوابیده و نور مهتاب او را رنجور کرده بود، بر ماه خشم گرفت به مذمت و هجو ماه زبان گشود و اشعار هجو گفت. آنقدر این اشعار را ادامه داد که ماه را مشهور کرد.
آداب آداب سخن گفتن: باید که بسیار نگوید. سخن دیگری را به سخن خود قطع نکند. اگر حکایت و روایتی شنید که از آن آگاه بود، آگاهی خود را اظهار نکند تا آن کس سخن را تمام کند. حرفی که از غیر او پرسند جواب نگوید؛ و اگر سؤالی از جماعتی کنند که او جزء آن جماعت بود، بر آنها سبقت نگیرد؛ و اگر کسی جواب داد و او بهتر از آن جواب قادر است، صبر کند تا سخن تمام شود؛ و اگر رازی از او پوشیده دارند، استراق سمع نکند.
عادت بدان کسی که در شر (بدی) کسی اندیشه کند، نفس او قبول شر و بدی کند. مذهب او به شر مشتمل شود. بارها اندیشه کن سپس حرف بزن. بعد از آن عمل کن. دوستدار همه کس باش. زودخشم نباش که غضب عادت تو گردد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 132 |