تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,104 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,035 |
حالا بد نیست بدانید | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 25، شماره 297، آذر 1393 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
نسرین نوشامینی
* آیا میدانستید که امروز ایران دیگر نه یک «مملکت» بلکه یک «کشور» است؟ «مملَکَت» که در فارسی به معنای کشور بهکار برده میشود، مشتق از «مَلِک» بهمعنای «قدرت پادشاه»، «پادشاهی» و «قلمرو یک مَلِک و پادشاه» است. هم چنانکه امروز انگلستان، سوئد، اسپانیا یا ژاپن مملکت هستند. کشور ایران هم که تا پیش از انقلاب بهمن سال ١٣۵۷ دارای نظام پادشاهی بود، مملکت بود؛ ولی از آن تاریخ به بعد که نظام جمهوری جانشین نظام پادشاهی شد، دیگر یک کشور است.
* آیا میدانستید فارسیزبانان واژهی سادهی «اهتزاز» را میتوانند ١٢۷ جور غلط بنویسند؟ فارسیزبانان برای صداهای یکسان، حرفهای مختلف دارند.
برای این صدا دو تا حرف دارند: ت، ط
برای این صدا دو تا: هـ، ح
برای این صدا دو تا: ق، غ
برای این صدا دو تا: ء، ع
برای این صدا سه تا: ث، س، ص
و برای این صدا چهار تا: ز، ذ، ض، ظ
و این یعنی:
«شیشه» را نمیشود غلط نوشت.
«دوغ» را میشود یک جور غلط نوشت.
«غلط» را میشود سه جور غلط نوشت.
«دست» را میشود پنج جور غلط نوشت.
«اینترنت» را میشود هفت جور غلط نوشت.
«سزاوار» را میشود یازده جور غلط نوشت.
«زلزله» را میشود پانزده جور غلط نوشت.
«ستیز» را میشود بیستوسه جور غلط نوشت.
«احتذار» را میشود سیویک جور غلط نوشت.
«استحقاق» را میشود نود و پنج جور غلط نوشت.
و «اهتزاز» را میشود صدوبیستوهفت جور غلط نوشت!
واغئن چحتور شد که فارصیذبانان طوانصطند دیکطه را یاد بگیرند؟
* آیا میدانستید سرود ملی کشور پاکستان به فارسی است؟ زمانیکه پاکستان مستقل شد (١٩۴۷)، سرود میهنی نداشت و از این رو زمانی که پرچم پاکستان را بالا میبردند، ندای: پاکستان زنده باد، آزادی پاینده باد! را سر میدادند. پس از چندی محمدعلی جناح برای پاکستان سرودی نوشت؛ ولی چون سرود او پایهی مذهبی نداشت، بر آن شدند که سرود دیگری برای پاکستان بسرایند و این سرود جدید را بهگونهای سرودند که بین اردو و فارسی مشترک است و از نظر دستوری نیز از دستور زبان فارسی پیروی میکند. تنها واژهی نافارسی در این سرود واژهی هندی «کا» است. این سرود، سرودهی شاعر پاکستان «ابوالاثر حفیظ جالندهری» است:
پاک سرزمین شاد باد! کشور حسین شاد باد!
تو نشان عزم عالیشان ارض پاکستان
مرکز یقین شاد باد!
پاک سرزمین کا نظام قوت اخوت عوام
قوم، ملک، سلطنت پاینده تابنده باد
شاد باد منزل مراد
پرچم ستاره و هلال رهبر ترقی و کمال
ترجمان ماضیشان حال جان استقبال
سایهی خدای ذوالجلال
* آیا میدانستید چرا مردم در مقام آرزوی عمر دراز برای دیگری میگویند: «امیدوارم ١٢٠ سال زنده باشی» و مثلاً نمیگویند ١٠٠ یا ١۵٠ سال و مانند اینها؟ پیش از یورش اعراب، در ایران هنگام محاسبهی سال کبیسه به جای آنکه در هر چهار سال یک روز را اضافه کنند، پس از هر ١٢٠ سال یکبار سال دارای سیزده ماه میشد؛ که این ماه سیزدهم، ماه جشن و رقص و پایکوبی بوده است؛ یعنی پس از هر ١٢٠ سال، مردم در سراسر ایران یک ماه را جشن میگرفتند و چون کسی عمرش کفاف نمیکرد تا دوباره این جشن باشکوه را ببیند، مردم با عبارت «امیدوارم ١٢٠ سال زنده باشی» دیدن این جشن را بهعنوان بزرگترین خواسته برای یکدیگر آرزو میکردند.
* آیا میدانستید برخی از بزرگان ادب فارسی و تاریخ ایران گوربهگور شدهاند؟ هوشنگ سیحون (١٣٩٣-١٢٩٩) نقّاش، مجسمهساز، طراح و معمار برجسته ی ایرانی پس از پایان تحصیلات معماری در دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران، برای ادامهی تحصیل به فرانسه رفت و پس از بازگشت به ایران، از سال ١٣۴١ به مدت نزدیک به ده سال ریاست دانشکدهی هنرهای زیبا را برعهده داشت. در دورهی ریاست وی رشتههای شهرسازی، تئاتر و موسیقی نیز به رشتههای درسی دانشکدهی هنرهای زیبا افزوده شد.
هوشنگ سیحون با تلفیق معماری سنتی ایران و معماری مدرن اروپایی بناهای متعددی، از جمله چندین بنای یادبود و مقبره را برای شماری از بزرگان ادب فارسی و تاریخ ایران با نگاه به ویژگی های شخصی آنان طراحی کرد. وی برای جایدادن گورهای سابق برخی از این بزرگان، در مقبرههای طراحیشدهی جدید، ناچار شد جای گور آنان را تغییر دهد، به محلهای جدید بیاورد و با این کار آنان را بهاصطلاح گوربهگور کرد.
این بزرگان گوربهگورشده عبارتاند از:
ابوعلی سینا، حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی، عمرخیام نیشابوری، عارف قزوینی، نادرشاه افشار، کلنل محمدتقیخان پسیان، عباسمیرزا و کمالالملک نقاش.
هوشنگ سیحون در خرداد ١٣٩٣ در 94سالگی در کانادا چشم از جهان فروبست.
* آیا میدانستید نام کاشف قانون دوم ترمودینامیک و نام پنجمین رئیسجمهور فرانسه، سعدی بوده است؟ «نیکلا لئونار سعدی کارنو (1832ـ ١۷٩٦)» که بیشتر با نام سعدی کارنو شناخته میشود، فیزیکدان فرانسوی بود که قانون دوم ترمودینامیک را کشف کرد و چرخهی کارنو در ماشینهای گرمایی به نام اوست.
کارنو در یک خانوادهی برجسته و ممتاز فرانسوی به دنیا آمد. پدرش لازار کارنو (1823- ١۷۵٣) ریاضیدان انقلابی، طراح نقشههای جنگی، پدیدآورندهی چهارده ارتش جمهوری فرانسه و از شخصیتهای برجستهی دولتی بود که به علت ابداع روشهای نوین و مؤثر جنگی برای مقابله با دولتهای اروپایی، «طراح پیروزی» نام گرفته بود. برادرش آزادیخواه و سیاستمداری برجسته بود و برادرزادهاش، «ماری فرانسوا سعدی کارنو» به ریاستجمهوری فرانسه رسید.
پدر کارنو به فرهنگ و ادب فارسی عشق میورزید و به علت علاقهی وافرش به سعدی، شاعر پرآوازهی ایرانی، نام میانی فرزندش را سعدی نهاد.
* آیا میدانستید چرا بین این همه حیوان فقط میگویند: این شتری است که جلو خانهی همه میخوابد؟ چون در قدیم هر که را میمرد سوار شتر میکردند و با گریه و شیون تا قبرستان حمل میکردند.
* آیا میدانستید اصطلاح «بوق سگ» از اصطلاحهای بازاری است و از آنجا وارد زبان و ادب فارسی شده است؟ «بوق سگ» از اصطلاحهایی است که تقریباً دیگر کسی ریشه و منشأ آن را بهیاد ندارد. بوق سگ از اصطلاحهای بازاری بوده و منظور از بهکارگیری آن، تا دیروقت کارکردن است؛ مثلاً گفته میشود: «تا بوق سگ کار میکنم» یا «بچه که نباید تا بوق سگ بیرون از خونه باشه!» در اینگونه جملهها بوق سگ دلالت بر مفهوم دیر وقتی و زمانی طولانیتر از حد دارد.
و اما ریشهی آن:
میدانید که بازار در ایران از جایگاه خاصی برخوردار بوده و هست. بازارهای ایرانی که خاص فرهنگ ایران است، معمولاّ شامل دو محور اصلی عمود بر هم بود که در وسط بههم رسیده و «چهارسوق» اصلی یا بزرگ را میساختند. حفاظت از این بازارها، البته کاری مهم و درخور توجه بود. اگرچه هر حجره با دری چوبی بسته میشد. این درها از امنیت مطلوبی برخوردار نبوده و بهراحتی میتوانستند شکسته شوند؛ از این رو امنیت بازار وابسته به درهای اصلی و نگهبان بازار بود. این نگهبانان از سر شب (دم اذان مغرب) تا دم صبح (بعد از اذان صبح) مؤظف به پاسداری از بازار بوده و مرتب در طول بازار در حال گشتزنی بودند؛ اما از آنجا که بازار بزرگ و امکان بازبینی همهجای آن غیرممکن بود، نگهبانان، سگانی درنده و گیرنده داشتند که به «سگ بازاری» موسوم بودند. این سگان غیر از مربی خود، به هر جنبدهای حمله کرده و پاچه میگرفتند؛ از این رو با نزدیکشدن مغرب، بستهشدن درهای بازار و رهاشدن سگهای بازاری، نگهبانان در بوقی بزرگ که از شاخ قوچ ساخته میشد و صدایی پرطنین و بلند داشت میدمیدند که یعنی در حال بازکردن سگان و رهاکردنشان در بازار هستیم؛ زودتر حجرهها را تعطیل کرده و از بازار خارج شوید. به این بوق که سه بار با فاصلهی زمانی مشخصی نواخته میشد، «بوق سگ» میگفتند. این بود که مشتری آخر شب نیز خونش پای خودش بود! یعنی با شنیدن بوق سگ اگر از بازار خارج نشود، هر آن ممکن است مورد هجوم سگان درندهی بازاری قرار بگیرد.
حال هرگاه کسی تا دیروقت به کار مشغول باشد یا دیر به خانه برگردد، میگویند تا بوق سگ کار کرده یا بیرون از خانه بوده است.
* آیا میدانستید فارسیزبانان اصطلاح «پیش غازی و معلقبازی» را بهاشتباه «پیش قاضی و معلقبازی» میگویند؟ «غازی» از جمله به معنی «معرکهگیر» و «بندباز» است. منظور از این تعبیر عامیانه، این است که «پیش کسی که روی بند معلق میزند و شیرینکاری میکند، معلقزدن، هنرنماییِ ناچیزی است!» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 97 |