تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,797 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,976 |
نقد و بررسی کتاب | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 25، شماره 299، بهمن 1393 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
لذت دوستی با «این یکی» و «اون یکی» (نگاهی به کتاب «اسمت چیه؟ تربچه» نوشته عزتالله الوندی) علیالله سلیمی ترکیب واقعیت و خیال معمولاً برای مخاطبان نوجوان جذابیّت دارد. شاید برای همین است که بسیاری از نویسندگان هنگام نوشتن داستانهای واقعگرا برای این گروه سنی، اغلب گوشهچشمی هم به دنیای خیالانگیز و رؤیایی نوجوانان دارند و وقتی این دو، واقعیت و خیال با هم ترکیب میشوند، جهان تازهای خلق میشود که نوجوانان معمولاً عاشق این دنیای سحرانگیز هستند. داستان «اسمت چیه؟ تربچه» نوشتهی عزتالله الوندی که اخیراً از سوی انتشارات سورهی مهر چاپ و منتشر شده، در چنین فضایی خلق شده است. شخصیت اصلی این داستان طنز، یک نوجوان به نام پوریاست که با دو موجود خیالی به نامهای «این یکی» و «اون یکی» آشنا میشود که گویا از خانوادهی موجودات فرازمینی؛ (جنها) هستند. پس از مدتی که از این آشنایی میگذرد، پوریا میفهمد اعضای خانواده، بهویژه پدربزرگش هم از قدیم با این دو موجود خیالی آشنایی دارد. این دو موجود خیالی، پوریا را به سرزمینی خیالانگیز میبرند و پس از اتفاقهایی که رخ میدهد، پوریا متوجه میشود که او وسیلهی جبران اشتباه پدربزرگش در گذشته شده است. پوریا در بخشهای پایانی داستان، از دو شخصیت خیالی، «این یکی» و «اون یکی» به نام «داداشیها» یاد میکند که آنها در وهلهی اول هدف مشترکی از دوستی با پوریا دارند. داداشیها میخواهند با حضور در ذهن و فکر پوریا، به هدف خود که همان آزادسازی خواهرشان از طلسم شیشهای است، دست بیابند. در طول داستان، خواننده متوجه میشود که در زمانهای قدیم پدربزرگ پوریا، خواهر داداشیها را که از جنس فرازمینیها و در نگاه او، پریها بوده در یک ظرف شیشهای حبس کرده و حالا بعد از مدتها، داداشیها میخواهند خواهر خودشان را از این حبس طولانی مدت نجات دهند. آنچه در این داستان، بیش از هر چیزی جلب توجه میکند، حضور پررنگ عنصر تخیل در قصهپردازی است که باعث شده واقعیت و خیال در هم آمیزد و در نهایت داستانی با ظاهر امروزی؛ اما در باطن آمیخته با افسانههای کهن شکل بگیرد که یکی از ویژگیهای اصلی آن، رنگ و بوی شرقی و ایرانی است. شروع داستان به شدت رئالیستی است و مخاطب در آن لحظه حتی تصور هم نمیکند که ممکن است این بیان ساده و نوجوانانه، سرآغاز یک روایت سورئالیستی با درونمایهی حکایتهای کهن ایرانی باشد. در ابتدای داستان میخوانیم: «پدر بزرگ میگوید: «اون یکی» که همسنوسال منه، خیلی بیادبه. اصلاً سواد و فرهنگ نداره. همینطوری بیاجازه میآد حولهی حموم منو ورمیداره میپوشه. مادربزرگ فقط صلوات میفرستد و میگوید: «با این کارها چی کار دارم؟» پدر بزرگ میگوید: «دلم لک زده برای یه دست شطرنج با «این یکی».» میپرسم: «همون که بی ادبه؟» - نه، عزیزم باز تو این دو تا رو با همدیگه قاتی کردی؟ - چی کار کنم، خب؟ بینشون فقط یه «این» و یه «اون» فرقه. من چه میدونم؟» (ص 5) در این مرحله از داستان، تصور مخاطب این است که همین افراد غایبی که از آنها با عناوین «این» و «اون» یاد میشود، میتوانند افرادی مانند بقیهی شخصیتهای معمولی داستان باشند؛ اما به مرور در ادامهی داستان مخاطب درمییابد، این شخصیتها در ظاهر وجود خارجی ندارند و آنچه درباره، یا از زبان آنها بیان میشود، در واقع تصورات و خیالهای پدربزرگ و در ادامه، پوریاست که در خانواده، مدام پای آن دو شخصیت خیالی را به میان میکشند. همراهی پدربزرگ در خیالپردازی پوریا از همان ابتدای داستان شروع میشود و همین باعث پیوند مستحکم فکری میان این دو عضو قدیمی و جدید خانواده است. پدربزرگ متعلق به گذشته خانواده و در مقابل، پوریا نمایندهی اعضای جدید این خانواده است که فکر و خیال مشترکی را دنبال میکنند. به بیان دیگر، از منظر نویسنده، برخی نگاهها و خیالپردازیها در یک خانواده با جابهجایی نسلها نه تنها از بین نمیرود بلکه از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود تا همچنان یک نگاه خانوادگی مشترک در طول دورههای زمانی بین اعضای مختلف یک خانواده تداوم یابد و جاری باشد. چاپ اول کتاب «اسمت چیه؟ تربچه» نوشتهی عزتالله الوندی در 84 صفحه و 5000 نسخه و از سوی انتشارات سورهی مهر چاپ و منتشر شده است.
روانشناسی (گرایش * | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 101 |