تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,084 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,028 |
قالبهایی برای نوشتن | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 25، شماره 299، بهمن 1393 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
بیژن شهرامی داستان کوتاه معلم ادبیات است و حالا برای داوری مسابقهی داستاننویسی دانشآموزان مقطع دبیرستان دورهی اول و دوم انتخاب شده است. موضوع اغلب آثار دریافتی یأسآور و تکراری هستند: طلاق، اعتیاد، فقر و مانند آن. تنها یک نفر با وجود انتخاب موضوعی تکراری و ملالآور، موفق شده نگاهی نو به موضوع اجتماعی طلاق داشته باشد. او در داستانش به پزشکی اشاره کرده که با همسر و دختر کوچولویش، به یکی از مناطق محروم و مرزی اعزام شده است. روزهای اول زندگیشان به خوبی و خوشی سپری میشود؛ ولی بعد از مدتی، بهانهگیریهای زن که تحمل شرایط سخت محیط را ندارد بالا میگیرد. در این میان، دختر کوچولو که مثل تکهای یخ در حال آبشدن است دنبال چارهای میگردد. او که طاقت دیدن جروبحثهای هر روز والدینش را ندارد، یک روز صبح از خانه بیرون میزند تا علیرغم بارش سنگین برف به شهر برود و برای مادرش «طلاق» بخرد! او هر روز شنیده است که مادرش طلاق میخواهد و پدرش از تهیهی آن، که احتمالاً چیزی شبیه طلا و جواهر است، خودداری میکند ...
***
این مقدمهی کوتاه، بهانهای است برای معرفی یکی دیگر از قالبهای پرطرفدار نگارش به نام «داستان کوتاه»:
- اولین داستان کوتاه در قرن نوزده میلادی نوشته شد و اولین کسی که به صورت جدی بدان پرداخت «ادگار آلن پو» است .
- در ایران نخستین داستانهای کوتاه فارسی، یعنی مجموعهی شش داستان کوتاه «یکی بود، یکی نبود» را محمدعلی جمالزاده، در سال 1300 خورشیدی منتشر کرد .
- طبق تعریف ادگار آلن پو، داستان کوتاه، قطعهای تخیلی است که حادثهی مادی یا معنوی واحدی را روایت میکند. این قطعه تخیلی نو باید بدرخشد، خواننده را به هیجان بیاورد، یا در او اثر گذارد؛ ضمن آنکه از نقطهی ظهور تا پایان داستان در خط صاف و همواری حرکت کند و همهی جزئیات آن پیرامون یک موضوع خاص باشد و یک اثر واحد را القا کند .
- داستان کوتاه حد و اندازهی معینی ندارد؛ همانطور که آلن پو آن را روایتی میداند قابل ارائه در یک نشست نیم تا دو ساعته .
- داستان کوتاه برشی محدود از زندگی قهرمان داستان است (برخلاف رمان که چند فصل از حیات قهرمان یا قهرمانان داستان است).
- اولین جملههای داستان باید چنان مهیج، جالب و جذّاب نوشته شود که خواننده را دنبال خود به درون داستان بکشاند .
- شخصیتپردازی را نباید از یاد برد؛ چراکه خواننده وقتی میتواند ارتباط خوبی با داستان برقرار کند که قهرمان قصه را خوب بشناسد .
- از ابتدا، نباید آخر داستان به راحتی حدس زده شود.
- داستان باید یک پیرنگ اصلی و در صورت نیاز چند پیرنگ فرعی داشته باشد (پیرنگ طرح، چهارچوب و نظم و ترتیب منطقی حوادث در داستان است).
- هر داستان میبایست یک گره یا نقطهی بحران داشته باشد و با طی مراحلی منطقی به سمت گرهگشایی و حل بحران پیش برود (در داستان طلاق، طلاقخواهی مادر گره داستان و به شهر رفتن دخترک خردسال برای خریدن طلاق، گرهگشایی است).
- عنوان داستان باید کوتاه، جذاب و مرتبط با حادثهی اصلی آن باشد.
- بهترین راه برای داستاننویسی، ابتدا مطالعهی دهها نمونه از نویسندگان مختلف است و همزمان قلم به دست گرفتن و نوشتن.
- قهرمان داستان کوتاه ممکن است اول شخص باشد: «از خانه که بیرون میزنم، میخواهم از تعجب شاخ دربیاورم. اثری از کوچهی تنگ و محلهی قدیمیمان نیست. به جای بقالی اکبرآقا هم یک سوپرمارکت بزرگ به چشم میخورد...»
- قهرمان داستان کوتاه ممکن است دوم شخص باشد: «پدرت را خوب میشناسی؛ به همین خاطر وقتی میگوید حالا پولی ندارم برایت دوچرخه بخرم. اطمینان داری دست و بالش خالی است...»
- قهرمان داستان کوتاه ممکن است سوم شخص باشد: «به قله که میرسد، نفس راحتی میکشد. میخواهد پرچمی را که در کولهپشتیاش دارد بیرون بیاورد و روی صخره نصب کند؛ اما با تعجب و دستپاچگی میبیند اثری از آن نیست...»
- داستان کوتاه را نباید با خاطره و زندگینامه یکی پنداشت.
- در انتهای داستان کوتاه نیازی به نتیجهگیری نیست.
- انتقال پیامهای اخلاقی و ارزشهای انسانی قدر داستان را دوچندان میکند.
- دادن امید به خوانندگان از وظایف مهم نویسندگان است.
- مخاطبشناسی و در نظر گرفتن ویژگیهای سنی افرادی که قرار است داستان ما را بخوانند، کاملاً ضروری است.
- سادهنویسی به فهم بهتر داستان کمک میکند.
- بهرهگیری از اصطلاحات محلی، باید با ارائهی توضیح لازم باشد.
- رعایت عفت کلام و تعهد به آموزههای دینی ضروری است.
- و سخن آخر اینکه دادن داستان به اطرافیان برای خواندن و نقد آن کاری پسندیده است؛ مخصوصاً زمانی که بین اطرافیان، فردی کارشناس و منتقد هم وجود دارد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 94 |