تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,123 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,041 |
گفت و گو | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 25، شماره 299، بهمن 1393 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
اگر بازیگر نمیشدم، آشپز یا موسیقیدان یا فوتبالیست میشدم
گفتوگو با متین حیدریان بازیگر نوجوان
نسریننوش امینی
«متین حیدریان»، متولد یکم تیر 1376 است. متین، چهارساله بود که بازیگری را آغاز کرد و دوازده سال است که او را در فیلمها و سریالها میبینیم. او چهار بار کاندیدای بهترین بازیگر کودک و نوجوان در جشنوارههای بینالمللی فیلم کودک و نوجوان شده است. «چهارشنبهسوری» به کارگردانی اصغر فرهادی، «مسیر عشق» به کارگردانی بیژن شکرریز، «به کجا چنین شتابان» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی، «حباب» به کارگردانی سامان استرکی، «شاهکلید» به کارگردانی حسن تبریزی و «سرزمین کهن» به کارگردانی کمال تبریزی فقط نام چند تا از فیلمها و سریالهایی است که متین در آنها حضور داشته است. متین در رشتهی مدیریت آشپزی و قنادی تحصیلکرده است.
* چهطور شد که بازیگر شدی؟ من در زمینهی بازیگری آموزشی ندیده بودم و باید اول از خدا و بعد برادرم مجید تشکر کنم. چون ایشان کلاسهای بازیگری رفته بودند و مدرک رسمی از صداوسیما داشتند. من هم از طریق برادرم وارد این حرفه شدم.
* احساس تو وقتی اولین بار جلوی دوربین حاضر شدی، چهطور بود؟ خب طبیعتاً انسان وقتی برای اولین بار میخواهد چیزی را امتحان کند، همیشه استرس و اضطراب دارد. من هم داشتم؛ ولی با کمک عوامل روزبهروز کمتر شد.
* فکر میکردی که روزی بازیگر شوی؟ آیا بازیگر شدن جزء آرزوهایت بود؟ اصلاً. من زمانی وارد سینما و تلویزیون شدم که فقط چهار سال داشتم و اصلاً فرق بازیگری با شغلهای دیگر را نمیدانستم؛ اما وقتی تلویزیون نگاه میکردم، خیلی دوست داشتم یکبار در این جعبهی جادویی ظاهر شوم.
* فکر میکنی، اگر بازیگر نمیشدی، زندگی تو چهطور بود و مشغول چه کارهایی بودی؟ اگر بازیگر نمیشدم، مشغلهام کمتر بود؛ اما قطعاً به دنبال کارهای دیگری از هنر میرفتم. ورزش را هم خیلی دوست دارم. به احتمال زیاد آشپز یا موسیقیدان و یا فوتبالیست میشدم.
* پیش آمده که در مدرسه دعوا و مرافعه داشته باشی؟ دعوا که نه؛ چون اصلاً دعواکردن بلد نیستم و وقت برای دعواکردن ندارم. همیشه حتی اگر طرف مقابلم مقصر بوده، معذرتخواهی کردهام تا سریعتر تمام شود.
* آیا بازیگر بودنت در توقعاتی که اطرافیان از تو دارند، اثرگذار است؟ بله، صد در صد. من وارد جایی شدم که ورودش سخت است؛ پس وظیفه دارم به کسانی که میخواهند وارد این حرفه شوند و تواناییاش را دارند کمک کنم و پلی برای ورود آنها شوم.
* آیا درآمد بازیگری خوب است؟ اینکه در نوجوانی، درآمد داری و شاغل هستی، چه حسی دارد؟ دروغ نمیتوانم بگویم. بله در مقایسه با شغلهای دیگر خیلی خوب است؛ ولی بستگی به اعتماد کارگردان، تهیهکننده و میزان شناختهشدن هم دارد. خوشحالم؛ اما سینما و بازیگری را منبع درآمد نمیبینم؛ چون سینما عشق من است و به بازیگری علاقه دارم.
* درآمدت را صرف چه چیزهایی میکنی؟ سرمایهگذاری میکنم و اصلاً دوست ندارم درآمدم به هدر رود؛ اما ناگفته نماند که آدم خوشگذرانی هستم.
* از شیرینیها و لذتهایی که بازیگری برای تو دارد، بگو. شیرینیهایش زیاد است و برای هر بازیگری متفاوت است؛ برای مثال، گاهی مردم مرا میبینند و چون لطف دارند، از من انتقاد میکنند. من از این جهت خوشحالم؛ چون آنقدر توجه کردهاند که نقصهای کاریام را فهمیدهاند و از من انتقاد میکنند. من عاشق انتقاد هستم!
* کدامیک از نقشهای تو به شخصیت اصلیات نزدیکتر است؟ تا حدودی در «به کجا چنین شتابان»؛ آن هم ده درصد.
* راز ماندگاری یک هنرمند را در چه میبینی؟ بامعرفت بودن، مردمدار بودن و وقت گذاشتن برای طرفداران. از همه مهمتر، داشتن بازی خوب.
* از میان بازیگران ایران و جهان، بازیگری هست که آرزو کنی کاش جای او بودی؟ من هیچ موقع آرزو نمیکنم جای کسی باشم؛ چون در جایگاه خودم هستم و اگر تلاش کنم، میتوانم بهترین باشم؛ اما الگویی دارم به اسم «جانی دپ» که همیشه پیگیر کارهایش هستم.
* جالبترین واکنش مردم در برابر تو که یک بازیگری، چه واکنشی بوده است؟ جالبتر از همه، صمیمیبودن آنها با من است که حتی مرا به اسم کوچک صدا میزنند و من بسیار خوشحال میشوم.
* یکی از خاطرهها یا لحظههایی که هنگام کار بازیگری داشتی و برایت شیرین یا بامزه بوده، برایمان تعریف کن. خاطرهها که زیاد است. کاری نیست که من گروه را وادار به فوتبال نکرده باشم. همیشه سر کتک خوردنم در فیلمها هم، داستانی وجود داشته. همیشه بازیگرها بعد از زدن من، تا چند وقت هر موقع مرا میبینند، عذرخواهی میکنند.
* بهجز بازیگری، با چه هنرهای دیگری دستوپنجه نرم کردهای؟ موسیقی، آشپزی و نوشتن شعر و فیلمنامه.
* تا به حال به کارگردان یا نویسندهشدن، فکر کردهای؟ دوست داری که این شغلها را هم امتحان کنی؟ بله، حتماً! هماکنون مشغول نوشتن هستم و بعد از ماه مبارک رمضان، چند فیلم کوتاه کارگردانی میکنم که دوستانم به من کمک میکنند؛ فرهاد افسری و میلاد رضایی عزیز.
* رابطهات با کتاب و کتابخوانی چهطور است؟ چهقدر مطالعه داری و بیشتر چه کتابهایی میخوانی؟ کتاب خواندن را دوست دارم؛ اما وقت کمی دارم. سعی میکنم کتابهای برگزیده را بخوانم و بیشتر داستانی.
* نام یکی از اثرگذارترین کتابهایی را که خواندهای یا فیلمهایی را که دیدهای، برایمان بگو؛ ماجرای آن کتاب یا فیلم چه بود و چه تأثیری بر تو داشت؟ کتاب «شازده کوچولو» رو خیلی دوست دارم. فیلمهای زیادی را دوست دارم؛ ولی بیشتر کارهای جانی دپ. جدیداً هم فیلمی دیدم به اسم «او» که ارتباط نزدیک کامپیوتر را با انسان نشان میداد.
* احساست را در رابطه با این کلمههایی که میگویم، در یک عبارت کوتاه برایمان توصیف کن. خسرو شکیبایی: استاد!
شهرت: دوستش دارم؛ اما جنبه داشتن مهم است.
محیط زیست: خوانندگان عزیز! قربان شما! کثیفش نکنید.
دانشگاه: خوشگذرانی.
بخل و کینهورزی: متنفرم.
عبادت: نباشد، زندگی معنی ندارد.
* آیا متین حیدرینیا تصمیم دارد در بزرگسالی هم بازیگری را ادامه دهد؟ بله، حتماً؛ در کنار کارگردانی.
* حرف آخرت با خوانندگان نوجوان نشریه چیست؟ زندگی آنقدر کوتاه است که مثل برق و باد میگذرد. حسرت هیچچیزی را نخورید. سعی کنید در همهی مراحل زندگی، فقط شاد باشید و کارهایی انجام دهید که باعث شادیتان بشود و توجه کنید که خود شما آیندهیتان را میسازید؛ شک نکنید! دوستتان دارم! ممنون که مرا تحمل کردید.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 91 |