تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,837 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,983 |
اولین نشانههای بهار | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 1، دوره 26، شماره 301، فروردین 1394 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
رامین جهانپور پیرمردِ نقاش، پلکهایش را باز کرد. هوا روشن شده بود. از روی تخت نیمخیز شد و نگاهش را از پشت شیشهی پنجرهی کوچک کلبه به بیرون دوخت. برف دیگر نمیبارید. به پشت پنجره آمد و با کف دست، بخار روی شیشهی قدیمی پنجره را پاک کرد و با دقت بیشتری به بیرون چشم دوخت. روبهروی کلبه، دشت وسیعی از مزرعهی پربرف جلوی چشمانش بود. توی این یک هفته، برف پشت سرهم و بیوقفه باریده بود. همانطور که به مزرعهی سفیدپوششده نگاه میکرد، زیر لب زمزمه کرد: «زمستون تموم شده؛ اما نشانی از بهار نیست!» سپس بیمعطلی پالتو پوستش را پوشید. شالوکلاه کرد. چمدان وسایل نقاشیاش را برداشت و از کلبه بیرونرفت. وقتی قدم به بیرون گذاشت، برف تا بالای زانوهایش میرسید. از روی برفها راهافتاد تا به وسط مزرعه رسید. دورتادور مزرعه، پر از کوههای سربهفلککشیدهای بود که زیر چادر سفید برف خواب رفته بودند. داخل مزرعه، پر از درختهای کوچک و بزرگ بادام بود که برفپوش شده بودند. نزدیک یکی از درختها شد و با دقت به آن چشم دوخت. از صحنهای که دید، قند توی دلش آب شد. درخت بادام شکوفه داده بود. از دیدن شکوفههایی که از لابهلای برف روی شاخهها دیده میشدند، لبخند یخبستهای چینوچروک صورتش را پوشاند. با خود فکر کرد: «بهار هرطور که باشه، خودشو نشونمیده.» روبهروی درخت بادام، چمباتمه نشست و قلم و بومش را در دست گرفت. یک ساعت بعد، تابلوی زیبای شکوفههای درخت بادام آماده شده بود. پیرمرد نقاش در آن بیابان پُر از برف، اولین نشانههای آمدن بهار را ثبت کرده بود. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 82 |