تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,251 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,162 |
آرزوی پردردسر (ص 18) | ||
سنجاقک | ||
مقاله 10، دوره 14، اردیبهشت (146)، اردیبهشت 1396، صفحه 18-19 | ||
نوع مقاله: داستان | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/sn.2017.63476 | ||
تاریخ دریافت: 29 خرداد 1396، تاریخ پذیرش: 29 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
سعیده اصلاحی مورچه اینطرف و آنطرف میدوید و دانهها را به لانه میبرد. خسته شد. ایستاد و نگاهی به اطراف انداخت. پرندهها را دید که به هر طرف که دلشان میخواست، پرواز میکردند. با خودش گفت: «خوش به حال پرندهها! اگر من هم بال داشتم، میتوانستم یک عالمه دانه و غذا را به لانه ببرم.» بعد در آرزوی پرنده شدن، از یک درخت بالا رفت. روی بلندترین شاخه نشست. با خودش گفت: «حالا که بال ندارم، بهتر است سوار یکی از این برگها شوم و پرواز کنم!» همین که خواست به طرف برگ برود، باد تندی وزید و او را محکم هُل داد. اگر شاخه را محکم نمیگرفت، از بالا به پایین پرت میشد. آنقدر ترسیده بود که حاضر نبود شاخه را وِل کند. به این فکر میکرد که: «اگر مورچهی کوچک و سبکی مثل من، بال هم داشته باشد، فایدهای ندارد؛ چون باد میتواند او را خیلی دورتر از لانهاش پرت کند یا به در و دیوار بکوبد.» بعد در حالی که آرام و بااحتیاط از درخت پایین میآمد، نگاهی به آسمان انداخت و گفت: «خدایا! متشکّرم. چهقدر خوب است که مورچهها بال ندارند!» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 225 |