تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,282 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,202 |
روزنامه (ص 4) | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 3، دوره 28، اردیبهشت 96 - شماره پیاپی 326، اردیبهشت 1396، صفحه 4-4 | ||
نوع مقاله: سرمقاله | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2017.63485 | ||
تاریخ دریافت: 29 خرداد 1396، تاریخ پذیرش: 29 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
فاطمه قربانی میگویند قدیمها یک برگ بیشتر نبودهای و هر صبح پسربچهای سر چهارراهها تو را جار میزده: «روزنامه... روزنامه... آخرین خبر...» حالا دیگر باجهنشین شدهای و اسم و رسمدار. از یک برگ هم بیشتر هستی و چندین صفحه داری. سرت حسابی شلوغ است. گاهی وقتها آنقدر مهم میشوی که یک تاریخ تو را به یاد میآورند؛ مثل آن روزی که تیتر اولت شده بود: «شاه رفت.» گاهی وقتها در تاریخ اتفاق افتاده که روزها به تو اجازهی کار ندادهاند و تو شدهای: «شبنامه.» آنوقت کسی نمیتوانست تو را جار بزند. در سکوت حرفهایت را میزدی. زبان تند و تیزی هم داری. حرفهای خطرناک که بزنی، تو را توقیف میکنند. بعضی وقتها زندان هم رفتهای. شاید «مجله» خواهر کوچکترت باشد و «کتاب» هم برادر بزرگتر. آبا و اجداتان هم برسد به کتیبههای سنگی و نقاشیهای غارها. راستی، نسبت تو با «هفتهنامه» و «ماهنامه» چیست؟ «گاهنامه» باید فامیل دور تو باشد. هر ازچندگاهی میآید، سری میزند و میرود. تو زودتر از هر کس از همهچیز خبر داری. خیلی هم سحرخیزی. وقتی ما خوابیم، تو در راهی که صبح به دست ما برسی. همیشه عجله داری هر روز میآیی و میروی. خبرهایت هم تنها تا چند ساعت اول داغاند. بعد از دهان میافتند. تازگیها عضو جدیدی هم در خانهی شما متولد شده. اسمش را گذاشتهاید: «ضمیمه.» این روزها دلت کمی گرفته، ولی نگران نباش. هر چهقدر هم که علم و تکنولوژی پیشرفت کند، هنوز هم بوی کاهی کاغذهای تو چیز دیگری است. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 219 |