تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,177 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,098 |
من ماه اسفند هستم | ||
پوپک | ||
مقاله 6، دوره 23، اسفند (272)، اسفند 1395، صفحه 8-9 | ||
نوع مقاله: روزهای نو | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/poopak.2017.63613 | ||
تاریخ دریافت: 03 تیر 1396، تاریخ پذیرش: 03 تیر 1396 | ||
اصل مقاله | ||
سمیه سلیمی دوازدهم اسفند، شهادت حضرت فاطمهی زهرا سلام الله علیها چهاردهم اسفند، روز احسان و نیکوکاری پانزدهم اسفند، روز درختکاری بیستودوم اسفند، سالروز وفات حضرت امالبنین سلام الله علیها/ روز بزرگداشت شهدا بیستوپنجم اسفند، روز بزرگداشت پروین اعتصامی بیستونهم اسفند، ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیها و روز زن، تولد امام خمینیسلام الله علیها مادرِ شهدا حضرت امّالبنین سلام الله علیها پس از شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها، همسر حضرت علی علیه السلام شد. او بسیار مهربان بود و به فرزندان امیرالمؤمنین علیه السلام محبت زیادی داشت. حضرت امالبنین سلام الله علیها چهار پسر داشت که حضرت ابوالفضل علیه السلام فرزند بزرگ ایشان بود. همهی پسران حضرت امالبنین سلام الله علیها در روز عاشورا، از یاران امام حسین علیه السلام بودند و از برادر و امامشان حسین علیه السلام در برابر دشمن دفاع کردند و جانِ خود را فدای ایشان کردند. آن گردنبندِ پربرکت پیرمرد با صدای ضعیفی به پیامبرصلوات الله علیه گفت: «گرسنه و برهنهام. به من مقداری غذا و پیراهنی ببخش!» حضرت محمدصلوات الله علیه که در آن لحظه چیزی نداشتند، به بلال حبشی فرمودند: «این پیرمرد را به خانهی فاطمه سلام الله علیها ببر!» بلال، پیرمرد را نزد حضرت زهرا سلام الله علیها برد. حضرت فاطمه سلام الله علیها تا پیرمرد را دید، گردنبند نقرهاش را به او بخشید. پیرمرد با خوشحالی به مسجد بازگشت تا گردنبند را بفروشد. عمار یاسر همین که فهمید آن گردنبند حضرت زهراست، از پیرمرد پرسید: «آن را چند میفروشی؟» پیرمرد گفت: «به اندازهی یک وعده غذا که سیرم کند، یک لباس که با آن نماز بخوانم و مقداری پول که خرج سفرم باشد تا به خانهام برگردم.» عمارِ یاسر، گردنبند را با پول زیادی خرید و یک پیراهن هم به پیرمرد داد. پیرمرد بسیار خوشحال شد و دعاکنان از آنجا رفت. عمار یاسر گردنبند را به خدمتکارش «سهم» داد و گفت: «این گردنبند را نزد دختر پیامبر ببر! تو را نیز به ایشان بخشیدم.» سهم، گردنبند را نزد حضرت زهرا سلام الله علیها برد. حضرت زهرا سلام الله علیها گردنبند را گرفت و سهم را هم آزاد کرد. سهم پس از آزادی با خوشحالی پیش خود میگفت: «عجب گردنبند پربرکتی! برهنهای را پوشانید، گرسنهای را سیر کرد، فقیری را بینیاز کرد، غلامی را آزاد کرد و سرانجام نزد صاحبش بازگشت.» □ حضرت محمدصلوات الله علیه فرمود: «پیش من، شکستن شاخهای از درخت (سرسبز)، مثل شکستن بال فرشتگان است.» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 152 |