تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,315 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,266 |
میزگرد بچهها(4) | ||
پوپک | ||
مقاله 19، دوره 23، اسفند (272)، اسفند 1395، صفحه 32-33 | ||
نوع مقاله: گفت و گو | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/poopak.2017.63628 | ||
تاریخ دریافت: 03 تیر 1396، تاریخ پذیرش: 03 تیر 1396 | ||
اصل مقاله | ||
پدربزرگها و مادربزرگها گفتوگو و عکس: طیبه رضوانی شرکتکنندگان: ریحانه باباجانیان، نُه ساله رقیه باباجانیان، نُه ساله زینب فعلی، نُه ساله شنیدهاید که میگویند: «نوه شیرینتر از بچه است؟» پدربزرگها و مادربزرگها خیلی نوههایشان را دوست دارند، حتی بیشتر از بچههایشان. ای کاش ما هم قدر محبتهایشان را بدانیم و سعی کنیم به آنها بگوییم که خیلی برای ما عزیزند! اگر یک روز پدربزرگ یا مادربزرگ شوید، دوست دارید بچهها و نوههایتان چهطوری با شما رفتار کنند؟ زینب: دلم میخواهد وقتی بچههایم میآیند، به من سر بزنند. شب زود به خانهیشان برگردند تا من بتوانم بهموقع بخوابم و مراقب باشند تا بچههایشان جیغ نکشند و با هم دعوا نکنند؛ چون من از سروصدای زیاد اذیت میشوم. رقیه: دلم میخواهد با من خوب حرف بزنند و به من احترام بگذارند. ریحانه: دلم میخواهد اگر مریض شدم، از من مراقبت کنند و مرا به خانهی سالمندان نفرستند. معنای جملهی «پیر شی الهی» چیست؟ رقیه: یعنی آنقدر عمرمان زیاد شود که پیر شویم و نوههایمان را ببینیم. زینب: یعنی الهی تا جوان هستی، نمیری و صدوبیست سال عمر کنی. ریحانه: من اول فکر میکردم منظور این جمله این است که الهی زود پیر بشوی و موهایت سفید بشود؛ اما بعداً فهمیدم این دعایی است برای طول عمر. چرا بعضیها دوست ندارند پیر بشوند؟ زینب: چون پیر و ضعیف میشوند و نمیخواهند با نوههایشان سر و کله بزنند یا دوست ندارند صدای جیغ نوههایشان را بشنوند. رقیه: چون دوست دارند شاد و جوان باشند. ریحانه: چون ممکن است اگر پیر بشوند، بچههایشان آنها را رها کنند و دیگر دوستشان نداشته باشند. بهترین راه مراقبت از پدربزرگها و مادربزرگها چیست؟ رقیه: اینکه هیچوقت تنهایشان نگذاریم. ریحانه: جوری با آنها رفتار کنیم که احساس نکنند سربارِ بچههایشان هستند. زندگی با پدربزرگ و مادربزرگ چه برکاتی برای ما دارد؟ زینب: مادربزرگم برای من قصه میخواند و برای من لباس میدوزد و پدربزرگم اگر اسباببازی برادرم خراب شود، آن را برایش درست میکند. ریحانه: همین که برای ما دعا میکنند، زندگیمان پر از برکت میشود. دلتان میخواهد به پدربزرگ و مادربزرگتان چه بگویید؟ زینب: خسته نباشید پدربزرگ و مادربزرگ عزیزم و آفرین به شما که بچههای به این خوبی تربیت کردید! رقیه: خیلی دوستتان دارم؛ چون برایم عزیزترین آدمهای روی زمین هستید. ریحانه: از اینکه پیش ما هستید ممنونم! | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 147 |