تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,369 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,313 |
پرندههای مهاجر در آشپزخانه | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 8، دوره 28، فروردین 96 - شماره پیاپی 325، فروردین 1396، صفحه 24-25 | ||
نوع مقاله: کاریکلماتور | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2017.63647 | ||
تاریخ دریافت: 03 تیر 1396، تاریخ پذیرش: 03 تیر 1396 | ||
اصل مقاله | ||
فاطمه بختیاری ● لباسهای کهنهام را با خساست بخشیدم و لباسهای عیدم را با سخاوت خریدم. ● برای عید همهچیز دارم، الّا یک دوست که همهی خریدهایم را به رخش بکشم. ● حراجهای دم عید اگر جنس خوب ندارد؛ اما پول خوب برای بعضیها دارد. ● اولین آرزویم کنار سفرهی هفتسین این بود که اولین نفر باشم که کاسهی آجیل را خالی میکند. ● هرجا عیددیدنی رفتم، آنقدر مؤدب بودم که فکر کردند بزرگ شدم و عیدی نمیخواهم. ● گربهی خانه، اولین کسی است که عید را به ماهی قرمز تبریک میگوید. ● سبزهی عید بیشتر از آنکه سبزه باشد، نمایشگاه گره زدن دخترهای دمبخت است. ● خروس برای آنکه جوجههای قشنگ داشته باشد، تخممرغهای رنگی هفتسین را برد لانهاش. ● روز سیزده بهدر، روز آواره شدن سبزههای هفتسین است. ● تمام سال صبر کردم تا عیدی بگیرم، به جایش آبلهمرغان گرفتم. ● مادرم خانهتکانی کرد، جیبهای بابا تمیزِ تمیز شد. ● کرسی مادربزرگ آنقدر گرم است که زمستان از آن فرار میکند. ● برای دماغم فرقی نمیکند زمستان است یا بهار، همیشه چکه میکند. ● کوچه زیر لحاف برف خوابید تا آفتاب بهار، لحاف را پاره پاره کند. ● خانهی عنکبوتها همیشه در اسفند ویران میشود. ● درختان از ترس آتش، در زمستان لباس برف میپوشند. ● وقتی هوا سرد است سرما نمیخورم، حرص میخورم که چرا از خانه بیرون آمدم. ● آدمبرفی در انتظار آمدن بهار اینقدر ایستاد که زیر پایش آب جمع شد. ● نمیدانم چرا هر وقت نهالی میکارم، یاد درختهایی که بریدم میافتم. ● پرندههای مهاجر در زمستان راه را گم کردند، در آشپزخانه پیدا شدند. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 169 |