تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,429 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,375 |
اتاق مشاور | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 9، دوره 27، اسفند 95 - شماره پیاپی 324، اسفند 1395، صفحه 34-35 | ||
نوع مقاله: روانشناسی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2017.63726 | ||
تاریخ دریافت: 04 تیر 1396، تاریخ پذیرش: 04 تیر 1396 | ||
اصل مقاله | ||
مهدیس حسینی کارشناس روانشناسیبالینی فرق گذاشتن سلام! خسته نباشید. ما یک خانوادهی پرجمعیت هستیم. من تنها دختر خانواده هستم و پانزده سال دارم. سهتا برادر دارم که از من بزرگتر هستند. پدر و مادرم بین من و پسرانشان خیلی فرق میگذارند. از بچگی، آنها را بیشتر دوست داشتند. آنها کلاً پسردوست هستند و به دخترشان علاقهای ندارند. مثلاً برای همهی برادرانم موبایل خریدهاند؛ اما وقتی من میگویم برای من هم موبایل بخرید، میگویند: برای تو فعلاً زود است! آنها هر کدام برای خودشان یک اتاق دارند؛ اما من اتاقی ندارم. خانهی ما دوتا اتاق داشت که پدر و مادرم به خاطر برادرهایم، طبقهی دوم خانه را ساختند و برای آنها اتاق قرار دادند. برادرهایم هرجا بخواهند، میروند؛ اما من مثل آنها آزاد نیستم و حق ندارم هر جا که دلم خواست، بروم. لطفاً به پدر و مادرها بگویید بین بچههایشان فرق نگذارند! زینب. ط - قم دوست خوبم، سلام! تفاوت گذاشتن بین فرزندان، کار اشتباهی است که متأسفانه بعضی از والدین آن را انجام میدهند؛ اما چند نکته است که خودتان آنها را بیان کردید. اول اینکه نوشته بودید که برادرانتان از شما بزرگتر هستند؛ پس اگر پدر و مادرتان برای آنها موبایل خریدهاند و برای شما نخریدهاند، شاید واقعاً به این دلیل است که آنها احساس میکنند هنوز برای شما زود است. به نظر من، داشتن موبایل در این سن برای نوجوانان هیچ لزومی ندارد، مگر در شرایط خاص و ویژه و بنا به صلاح دید خانواده. نکتهی دیگر اینکه، آیا شما تا به حال دربارهی داشتن اتاق شخصی با والدینتان صحبت کردهاید؟ شاید سکوت شما باعث شده است که آنها تصور کنند شما به شرایط فعلی راضی هستید و نیازی به داشتن اتاق و حریم خصوصی ندارید! میتوانید با پدر و مادرتان صحبت کنید و به آنها توضیح دهید که شما دیگر بزرگ شدهاید و نیاز دارید تا اتاق شخصی برای خودتان داشته باشید؛ و اگر امکانپذیر است، برادرانتان یکی از اتاقها را در اختیار شما قرار دهند. دوست عزیزم! امیدوارم این احساس که میگویید پدر و مادرتان شما را دوست ندارند، و برادرانتان را دوست دارند اشتباه باشد و شما تنها با گفتوگویی ساده بتوانید این حس تلخ را از میان بردارید. نکتهی آخر اینکه، شاید اگر شما خواهری هم در کنار خودتان داشتید، تا این اندازه احساس تنهایی و تفاوت نمیکردید. برادرانتان از شما بزرگتر هستند و در عین حال، به دلیل جنسیتشان این آزادی را دارند که به راحتی به هر جایی که میخواهند بروند، و این به دلیل آموزههای اشتباهی است که متأسفانه در جامعهی ما وجود دارد! البته باید حق بدهید که نوع مراقبت از یک دختر در یک خانواده با یک پسر متفاوت است. باورِ ذهنی جامعهی ما این است که دختران، ضعیفتر از پسران هستند، پس به مراقبت و حمایت بیشتری نیاز دارند؛ بنابراین، آزادیهایی که یک پسر میتواند داشته باشد کاملاً با یک دختر متفاوت است. با دید مثبت به این موضوع نگاه کنید و سختگیریهای والدینتان را به پای دوست داشتن بیش از حدشان نسبت به خودتان بدانید. آنها به این روش، تنها قصد دارند که از شما مراقبت و حمایت کنند. هرچند این درست نیست؛ اما به آنها حق بدهید و سعی کنید دربارهی این موضوع با والدینتان صحبت کنید تا حد و مرزی را به شما بدهند که بتوانید استقلال خودتان را داشته باشید. امیدوارم متوجه منظور من شده باشید و فراموش نکنید که هیچ چیز به اندازهی صحبت کردن دربارهی احساستان با پدر و مادرتان نمیتواند به حل مشکلات و پایان بخشیدن به احساس تلخ شما کمک کند. شوخی کردن با پدر سلام! خسته نباشید خانم مشاور! پدر من ناشنواست. او نه چیزی میشنود و نه میتواند حرف بزند؛ برای همین، گاهی توی مهمانیها یا توی جمع، دیگران سربهسر پدرم میگذارند و او را دست میاندازند و میخندند! مادر من به خاطر این کارها، خیلی عصبانی میشود. تازگیها او خیلی عصبی شده و دائم با پدرم درگیر میشود. او به پدرم میگوید: «چرا به دیگران روی خوش نشان میدهی تا سربهسرت بگذارند؟» راستش را بخواهید، من و خواهرانم هم وقتی میبینیم دیگران پدرم را اذیت میکنند، خیلی ناراحت میشویم؛ البته این را بگویم که پدرم خودش از اینکه دیگران با او شوخی میکنند، اصلاً ناراحت نمیشود و حتی خوشحال هم میشود. او به ما و مادرم میگوید خندیدن دیگران اصلاً کار بدی نیست و از اینکه باعث میشود دیگران شاد شوند، خودش هم شاد است؛ اما ما دوست نداریم پدرم باعث خندهی دیگران شود. محمدعلی. ف - کرمانشاه دوست خوبم، سلام! نامهیتان را خواندم. باید به خودتان افتخار کنید به خاطر داشتن پدری با چنین عزت نفس بالایی. به شما و مادرتان هم حق میدهم؛ قطعاً خیلی سخت است که بخواهید رفتار زشت و زنندهی اطرافیان را که نسبت به پدرتان نشان میدهند، تحمل کنید. دوست خوبم! سعی کنید در چنین شرایطی با تغییر موضوع بحث به اطرافیان نشان دهید که اصلاً از اینکه با پدرتان شوخی میکنند راضی نیستید؛ ولی فراموش نکنید که به هیچ وجه احترام افراد مقابل زیر سؤال نرود. متوجه این موضوع باشید که اگر بخواهید با بیاحترامی و به صورت زننده، افراد مقابل را نسبت به رفتار زشتشان آگاه کنید، آن وقت شما چه فرقی با آنها دارید؟ با پدرتان صحبت کنید و بگویید به حساسیتهای شما توجه کند؛ و اگر واقعاً رفتار دیگران باعث آزارش نمیشود، لااقل به گونهای رفتار کند که دیگران جلوی شما با او شوخی نکنند و چنین شوخیهایی اگر با دیگران دارد، بگذارند برای زمانهایی که شما در جمع حضور ندارید، تا شما کمتر احساس ناراحتی کنید؛ اما بهترین کار آن است که در چنین موقعیتهایی اگر دیگران با پدر شما شوخی میکنند، شما و مادرتان سعی کنید با عوض کردن موضوع، هم شرایط را تغییر دهید و هم غیرمستقیم شخص مقابل را متوجه این نکته کنید که از جوّ ایجادشده ناراحت هستید؛ در این حالت شما به شخص مقابل هیچگونه بیاحترامی نکردهاید، بلکه کاملاً واضح او را متوجه اشتباهش کردهاید. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 200 |