| تعداد نشریات | 54 |
| تعداد شمارهها | 2,551 |
| تعداد مقالات | 36,145 |
| تعداد مشاهده مقاله | 16,207,540 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 7,341,194 |
چی تو کولهپشتی داری؟ | ||
| پوپک | ||
| مقاله 19، دوره 24، تیر (276)، تیر 1396، صفحه 36-37 | ||
| نوع مقاله: داستان | ||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/poopak.2017.64022 | ||
| تاریخ دریافت: 05 شهریور 1396، تاریخ پذیرش: 05 شهریور 1396 | ||
| اصل مقاله | ||
|
چی تو کولهپشتی داری؟ رفیع افتخار خرسکوچولو و پدربزرگش از راه جنگل به خانهی پدربزرگ خرسکوچولو میرفتند. وقتی گرسنه شدند، زیر درختی نشستند و عسل خوردند. پدربزرگ گفت: «حالا یه کم استراحت کنیم.» و خودش گرفت خوابید. خرسکوچولو اما خوابش نمیبرد. یکدفعه صداهایی شنید. خامپیش... خامپیش... خامپیش... خامپیش... خامپیش... خامپیش... خامپیش... خامپیش... خرسکوچولو با خودش فکر کرد: «اگر کولهپشتیام را جلوی دهان پدربزرگم بگیرم، دیگر خامپیشهایش فرار نمیکنند. وقتی پدربزرگ بیدار بشود و ببیند خامپیشهایش فرار نکردهاند، خیلی خوشحال میشود.» او کولهپشتیاش را جلوی دهان پدربزرگ گرفت. ناگهان صدای خامپیشها قطع شدند و پدربزرگ چشمهایش را باز کرد و کولهپشتی خرسکوچولو را جلوی صورتش دید. خرسکوچولو گفت: «خامپیشهای شما اینجاست، پدربزرگ!» پدربزرگ با تعجب سرش را خاراند و گفت: «خامپیش؟... خامپیش دیگه چیه؟» خرسکوچولو به کولهپشتیاش اشاره کرد و گفت: «وقتی شما خواب بودید خامپیش خامپیش میکردید. من همهی خامپیشهای شما را گرفتم و داخل کولهام قایم کردم.» پدربزرگ با خودش گفت: «حتماً درست نخوابیدم.» سپس سرش را داخل پشتی فرو کرد و گفت: «وقتی درست نخوابی، خامپیش میکنی. اینجوری خامپیش... خامپیش... خامپیش... خامپیش...» و دستش را داخل کوله برد و خامپیشها را پر داد هوا. خرسکوچولو با خوشحالی شروع کرد به خندیدن.
| ||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 172 |
||