تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,447 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,388 |
طراح: حسین کریمشاهیبیدگلی | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 25، دوره 28، تیر 96 - شماره پیاپی 328، تیر 1396، صفحه 42-42 | ||
نوع مقاله: جدول | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2017.64150 | ||
تاریخ دریافت: 07 شهریور 1396، تاریخ پذیرش: 07 شهریور 1396 | ||
اصل مقاله | ||
افقی: 1. چهاردهم تیر روز ... نامگذاری شده است – پیدا کردن چیز جدید. 2. ملعونها، بسیار پیامبر عزیز ماj را آزار دادند تا مانع گسترش اسلام شوند. 3. خدایا! ... قبر امام حسینm را روزیِ ما بفرما – کارتی که هویت ایرانی بودن شما را نشان میدهد – نوعی جانور دریایی. 4. تا میتوانیم، نسبت به همدیگر داشته باشیم- خوشحال و بانشاط – کتابچه و دفترچه. 5. «ناکار» بی سروته – تلاش و کوشش – سورهی سیونهم قرآن کریم - «یک لا» در زبان عامیانه. 6. از دوران زندگی هر فرد – قرص سرماخوردگی. 7. دشنام و فحش – بُرش کنگرهمانند – زیر پا مانده. 8. در منارههای حرم امام رضاj میزنند. 9. تردید و دودلی – زمینی که با آب قنات و رودخانه در آن کشاورزی میشود- میوهی خوب خورشتی. 10. فرورفتگی حاشیهی کتابهای مرجع که روی آنها حروف الفبا برای آسان شدن جستوجو، نوشته شده است – کسی که دنبال اسم و رسم و نام نیک باشد. 11. نادر و کمیاب – نام – در علم پزشکی، نام دیگر تومور است – شکست دادن و پراکنده کردن دشمن. 12. درس نویسندگی در مدرسه – کمک و پشتیبانی – نام دخترانه. 13. ارث - از بانکها – کسی که اعصاب درست و حسابی ندارد. 14. پدر شعر نو که نام اصلی او «علی اسفندیاری» است. 15. یکی از چهار عمل اصلی ریاضی – طعم. عمودی: 1. چهلوچهارمین سورهی قرآن – پسوندی برای کلمهها. 2. نوعی غذای ایرانی – کتاب امیل زولا نویسندهی فرانسوی. 3. این ضربالمثل فارسی را هنگامی دربارهی کسی به کار میبریم که در شرایط بسیار بدی قرار دارد و با بدشانسی بسیاری روبهرو شده است. 4. نوعی سال – مایهی حیات – امر فعل کُشتن – لولای دست. 5. «... نشا» یکی از شهرهای استان گیلان است – جلوی آب میبندند – حرف فاصله – نوعی بستن. 6. تلخ عربی – ادیب و شاعر ایرانی که چهارم تیر 1328 درگذشت - حرف همراهی عرب. 7. نوعی اسلحه – مقابل خانم – قابله. 8. کوتاهشدهی کلمهی «الی آخر» – شهری در استان فارس – سرپرست و مقیم. 9. «اخبار» انگلیسی – تیز و قاطع – بانگِ بلند و فریاد. 10. اندک و ناچیز – مرتب کردن چیزی بر اساس ترتیب و شماره – بوییدن. 11. قسمتی از بدن – خاک صنعتی – صدای ناله – بسیار کوچک. 12. نزدیک شهرستان بَم است – عابر پیادهی آن را هم بسیار میسازند – شهر مرکبات – معتبر و صاحبِ مقام. 13. لقب استان سمنان. 14. مقابلِ آخری – سنگین و باوقار. 15. آشکار نیست – اهل کشوری در جنوب ایران.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 159 |