تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,239 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,147 |
وقتی فضای مجازی وقت ندارد! | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 27، دوره 28، خرداد 96 - شماره پیاپی 327، خرداد 1396، صفحه 52-52 | ||
نوع مقاله: طنز | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2017.64281 | ||
تاریخ دریافت: 22 شهریور 1396، تاریخ پذیرش: 22 شهریور 1396 | ||
اصل مقاله | ||
وقتی فضای مجازی وقت ندارد! عباسعلی عرفانیمهر 1- پیرمردی روبهروی لپتاپ نشسته و توی فیسبوک مینویسد: «نام: پوریا، سن: 14، عاشق بِرَدپیت هستم و...» نوهاش پشتش ایستاده و یواشکی دارد میبیند. چشمش بیرون زده و دست روی لب تعجب میکند. 2- یک گدا کُتش را روی سرش انداخته و زیر آن در حال کار با لپتاپ است. روی یک نوشته کنار کاسهی گداییاش نوشته شده: جلیلم، علیلم، ذلیلم... یک کلاغ هم روی کمرش نشسته و دارد از گوشهی کت به لپتاپش نگاه میکند. 3- یک روباه، چت میکند و یک تابلو جلویش گرفته و عکس یک خروس با علامت فیسبوک روی آن است و میگوید دوستت دارم قدقدکم! یک مرغ هم در حال چت است و به روباه میگوید: «تازه شدی مثل من. میخوام ببینمت قوقولکم...» عکس چند قلب هم دور سرش میچرخد. 4- روی تابلو نوشته: کمپ معتادان به فضای مجازی. چند نفر گوشی و لپتاپ به دست کنار دیوار نشستهاند. اولی ساندویچ کنارش است، ولی حواسش به گوشی است و لنگه کفشش را گاز میزند، دور سرش هم عکس قلب است. دومی صورتش زشت است، لبش را غنچه کرده، گردنش کج است و دارد با آن سلفی میگیرد. سومی در حال زبان درازی به چت گوشی است. 5- توی کلاس همه کتابهایشان باز و وسط آن یک گوشی است. معلم میپرسد: «این تمرین رو فهمیدید؟» همه میگویند: «بع له.» 6- پدر و مادر دارند با گوشی و لپتاپ ور میروند. کودکشان در خانه به مادرش میگوید: «مامان بهم دیکته میگی؟» مادر: «برو، کار دارم! به بابات بگو!» پدرش هم میگوید: «من خیلی سرم شلوغه عزیزم؛ وگرنه میگفتم.» 7- دکتر روانپزشک نشسته و بیمار که حواسش به گوشیاش است میگوید: «دکتر! من به خاطر فضای مجازی افسردگی گرفتم.» دکتر در حالی که خودش دارد با گوشی ور میرود جواب میدهد: «فعلاً که وقت ندارم. بعداً با منشیام تماس بگیر تا اگه وقت داشتیم، یه نوبت بهت بده.» 8- یک بچه پشت لبتاپ نشسته و دارد با تلگرام ور میرود. مادر فریاد میزند: «مامانجون! سیدی زبانت رو گوش کردی؟» بچه میگوید: «آره مامانی! الآن وسط سیدی علومم! باور نمیکنی بیا ببین!» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 128 |